او کمکهای خودش را قبل از همه آماده کرده، اما این بار میخواهد در حرکتی تازه با دعوت از همه هموطنان، در جمعآوری کمکهای انساندوستانه پیش قدم باشد.
کریم باقری پیش از سفر اعلام میکند برای کمک با او تماس بگیرند، نشانی اینترنتی را در اختیار داوطلبان میگذارد و شماره کارت بانکی را منتشر میکند تا همگان بتوانند کمکهای خود را به آسیبدیدگان زلزله برسانند.
چند ماه بعد از وقوع زلزله کریم باقری همچنان کارها را پیگیری میکند تا اینکه از محل کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان خانه ساخت. او به همراه یحیی گلمحمدی خانههایی را در روستای «گوی درق» (دره سرسبز) به خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد تحویل داد و همینطور به مردم شهرستان هریس کمک کرد.
اعتماد اهالی مناطق زلزلهزده به کریم فوتبال ایران به حدی میرسد که مردم نامههای درخواست کمک خود را از مسئولان به او میدهند. نامههایی که در آنها نوشته شده بود؛ «برای ما سرپناه بسازید.»
ورزش ایران مانند این اتفاقات که یک سوی آن ورزشکاران قرار میگیرند و نقش اجتماعی خود را در بزنگاه تاریخی مصیبتها و بلایای طبیعی به عهده میگیرند زیاد دیده است.
از پهلوانان گذشته تا قهرمانان امروز، نمونههای فراوان از این دست یافت میشوند که در واقع نقش تاثیرگذار ورزش را در کنشهای اجتماعی نشان میدهد.
ورزش در کارکردهای مثبت و مناسب خود مملو از تعابیر رادی، جوانمردی و نیکوکاری است در شرایطی که کارکردهای نامناسب آن مانند رشوه، تبانی، دوپینگ از آسیبهای جدی ورزش آن هم در جهت منفعتطلبی و به دست آوردن سود مالی بیشتر است.
ورزش ایران در سالهای دور تاکنون با مولفههایی مانند ورزش پهلوانی، نزدیکی ویژهای داشته که در پرتو آن همواره پهلوانان، انسانهای برجسته با صفات نیکو و خیرخواهی بودند که اقشار مختلف جامعه را زیر پوشش مالی و معنوی خود داشتند.
پهلوان کسی بود که درون میدان به خاطر نشکستن دل مادر و بنا بر توصیه او در مبارزه با فرزندش تسلیم شد یا برای کمک به مردم مصیبتزده بوئینزهرا صندوق به گردن از پارک ساعی به تالار کیهان در خیابان فردوسی رفت. خودش پشت بلندگو از مردم خواست به هموطنان زلزلهزدهشان هر چه در توان دارند، کمک کنند.
درس پهلوانی که در روزگار ما کریم باقری نشان داد آن را بخوبی آموخته و در زلزله آذربایجان به کمک مردم شتافت، برگرفته از آموزههای دینی و اخلاقی گرانبهایی است که در کلام و رفتار علی(ع) امام اول شیعیان، چراغ راه سعادت و جاودانگی شاگردان این مکتب در تاریخ بوده است؛ پهلوانانی مانند پوریای ولی و جهان پهلوان تختی که کارکردهای اجتماعی آموزههای دینی و اخلاقی را در میدان رقابت و زندگی به نمایش گذاشتند.
با وجود این در برابر نگرانیهایی که با تعبیر گسترش ورزش در راه صنعتی شدن پدید میآید و آسیبهایی که ممکن است با تجاری و حرفهایسازی ورزش بنیادهای اخلاقی را به مخاطره بیندازد، چه باید کرد؟ آیا باید ورزش حرفهای را به مثابه اصالت بر مکتب منفعت و سود بیشتر دانست که پول و سرمایه در آن زیربنا و اخلاق روبناست یا اینکه ورزش پدیدهای است که در سطوح مختلف زبانها، آیینها، فرهنگها، سبک زندگی، رویکردها و اندیشهها تاثیرگذار است؟
این که در اوج ورزش حرفهای و از درون مسابقههای بسیار در همان سطوح گاه شنیده میشود ورزشکاران، بخشی از درآمدهای خود را صرف کارهای خیریه میکنند یا سرکشی به کودکان بیسرپرست در برنامه هفتگی آنها قرار دارد، روشنی بر گستره اخلاقگرایی در بطن بسیاری از رویدادهای حرفهای است.
در واقع بیشتر مواقع این باشگاههای حرفهای هستند که در نوع قراردادهای خود بند یا بندهایی را اضافه میکنند که بازیکن را در عین حرفهای بودن ملزم به رعایت موارد اخلاقی یا کمکهای انساندوستانه میکند.
تقریبا بیشتر ورزشکاران حرفهای دنیا که دستمزدهای زیادی از سوی باشگاهها دریافت میکنند در اقدامهای داوطلبانه، رویکردهای مذهبی یا بنا بر تنظیم قرارداد با باشگاه، باید در کارهای عام المنفعه شرکت کنند در شرایطی که این کار در ایران با وجود باورها و آموزههای دینی ـ اخلاقی، یا پنهانی انجام میشود یا به صورت تصادفی و از سر علاقه ورزشکاران و توصیه افراد و موسسات خیریه انجام میگیرد و هنوز به صورت نظام مند درنیامده است.
باشگاههای ایران نیز برای این قبیل امور برنامهای ندارند و حتی برای کارهای خودجوش که در مقاطع مختلف صورت میگیرد فرهنگسازی نکردهاند. بیشترین فعالیت بخش فرهنگی یک باشگاه در امور نیکوکاری، شاید سرکشی به بنیادهای خیریه یا شیرخوارگاهها باشد که سالی یک یا دوبار به صورت دسته جمعی با تبلیغات رسانهای انجام میشود،
در شرایطی که آموزش در سطوح مختلف محلی، ملی و جهانی میتواند کارکردهای اجتماعی ـ اقتصادی ورزشکاران را در امور خیریه افزایش دهد. به طور مثال در همان روز جمعآوری کمکهای انساندوستانه کریم فوتبال ایران، این بازیکن بااخلاق، با پیراهنی که روی آن تبلیغ یکی از برندهای معروف البسه جهان بود مقابل دوربینهای تلویزیونی و عکاسان قرار گرفت که ناخودآگاه از برند آن کمپانی تبلیغ کرد در حالی که اگر پیش از حرکتهای خودجوش انسانی، آموزشهای لازم داده شود و فرهنگسازی صورت بگیرد، میشود از راه تبلیغ برندها نیز برای کمکرسانی به همنوعان در اقتضائات زمانی، گامهای بهتری برداشت.
بنابراین بحث آموزش و فرهنگسازی در امور عامالمنفعه از سوی سازمانها و ارگانهای مرتبط باید در کنار موارد دیگر جدی گرفته شود همانگونه که امروزه در ورزش حرفهای دنیا ساعتهایی را در کنار تمرینات مهارتی و جسمانی به آموزش این قبیل امور اختصاص دادهاند و در بندهای قرارداد بازیکنان مواردی در جهت کارهای عامالمنفعه ورزشکاران دیده میشود.
نیکوکاری در ورزش حرفهای
دهههای 60 و 70 میلادی اوج نژادپرستی و ترویج لمپنیسم در بسکتبال ایالات متحده (NBA) بود. باشگاهها با سیستم تیمداری معیوب فقط به درآمد بیشتر فکر میکردند و در قبال بیاخلاقی ورزشکاران عصیانگر خود، مسئولیتی نشان نمیدادند. سرگرمیهای آنها شرکت در کلوپهای شرطبندی و قمار یا مصرف مواد مخدر بود، اما از اواسط دهه هشتاد میلادی یکباره انقلاب بزرگی در بسکتبال حرفهای آمریکا به راه افتاد.
دیوید استرن نخستین مدیری بود که در رقابتهای NBA با بررسی درآمدهای کلان این لیگ حرفهای، دست به فرهنگسازی زد و باشگاهها را موظف کرد به نسبت رفتارهای خشن بازیکنان خود واکنشهای شدید نشان بدهند که این حرکت با محرومیتهای سنگین و جرایم مالی جواب داد. او سپس وضع لباس پوشیدن بازیکنان را کنترل کرد تا جایی که بازیکنان حرفهای، به ورزشکاران شیکپوش و حتی مدلهای تبلیغاتی تبدیل شدند.
آزمایش اعتیاد در شروع فصل از کارهای مهم دیگر استرن بود که با این کار تحول بزرگی در NBA رخ داد. در کنار این برنامههای ویژه، بحث نیکوکاری و صرف بخشی از درآمدها به امور خیریه، به میان آمد.
ستارههایی مانند مایکل جوردن و مجیک جانسون، نه فقط میزان محبوبیت این ورزش را به دست آوردند، بلکه با فعالیتهای نیکوکارانه و مشارکتهایی که در برنامههای نیکوکارنه انجام دادند، چهره قهرمانان خشن این رشته را در جامعه روز آمریکا و دنیا تغییر دادند.
کارهای عامالمنفعه در سیاستهای بعدی مدیری که 30 سال در NBA مدیریت کرد در برنامههایی مانند بازی ستارگان با اهداف کمک به نیازمندان قرار گرفت بویژه قبول سرپرستی کودکان بیسرپرست توسط بازیکنان NBA که امروز بسیاری از آنها قیم و ولی کودکان بیسرپرست هستند. نمونهاش جان وال بازیکن واشنگتن یکی از ستارگان اخیر این لیگ است که سرپرستی کودکی مبتلا به سرطان را عهدهدار بود، اما با مرگ او پیروزی در یکی از بازیهای واشنگتن را تقدیم به روحش کرد یا بازیکنان نیویورک که در اقدامی خیرخواهانه بعد از توفان این شهر، مشغول خانهسازی یا مرمت خانهها برای مردم شدند.
نمونههای وطنی
حضور حامد حدادی به عنوان نخستین ایرانی در لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا با قراردادی سه میلیون دلاری به مدت سه سال، علاوه بر افزایش سطح فنی بازی او به حامد کمک کرد تا کارهای خیرخواهانهاش را از سر بگیرد.
در ایران بسیاری از ورزشکاران وقتی پای صحبت از نیکوکاری میشود دوست ندارند زیاد درباره آن صحبت کنند، اما میتوان برخی نشانههای انساندوستانه را در نوع رفتارهای ستارگان ورزش ایران پیدا کرد.
محمد رضاپور / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد