درباره سینمای جنگ خیلی نوشته‌اند. این‌که باید به آن رسیدگی کرد، ظرایفش را دریافت، به سینماگرانش احترام گذاشت، به جوانان تازه‌وارد این حوزه میدان داد، امکانات بیشتری در اختیارشان گذاشت، خطوط قرمز کمتری برایشان در نظر گرفت و خیلی چیزهای دیگر. ولی واقعیت این است که درباره لوکیشن آثار جنگی کمتر گفته‌اند و شنیده‌ایم.
کد خبر: ۸۰۰۷۵۷

یک لوکیشن خوب می‌تواند دست کارگردان را برای بسط بهتر داستانش بیشتر و بیشتر باز بگذارد، به او جهت بدهد و اصلا خیلی از خطوط اصلی ماجرا را پررنگ کند. یک لوکیشن خوب می‌تواند تا اندازه یک شخصیت خوب عرض اندام کند. معنی حرفم البته این نیست که لوکیشن در آثار غیرجنگی جایگاهی ندارد، اما به دلایل بسیار، لوکیشن در آثار جنگی تعریفی ویژه دارد. در انتهای فیلم «نجات سرباز رایان» آنجا که سربازان خسته و زخمی به خرابه‌های شهری ویران می‌رسند و آینده محتوم خویش را منتظر می‌شوند یا در فیلم «غلاف تمام فلزی» وقتی سربازان در خرابه‌های غبار گرفته شهر به تک‌تیرانداز نوجوانی که بسیاری از آنها را به قتل می‌رساند دست می‌یابند یا در فیلم «پاییزا» وقتی سرباز سیاهپوست به دنبال پسربچه راه می‌افتد و در بیغوله‌ای در جنوب شهر با حقیقت زندگی او آشنا می‌شود یا در «رم شهر بی‌دفاع» وقتی نیروهای نازی دربه در به دنبال جورجیو مانفردی از رهبران جبهه مقاومت می‌گردند و به همین بهانه با زوایای تازه‌ای از یک شهر ویران شده مواجه می‌شویم یا در فیلم تحسین شده «نبرد الجزایر» که بیگانگان در هر کوی و برزن به دنبال مبارزان می‌گردند، همه و همه در یک نقطه مشترک هستند و آن، ویژگی خاص لوکیشن‌هاست که قهرمان‌ها و کارهایشان را اینچنین در ذهن ما ثبت کرده‌اند. در جنگ هشت ساله ما هم لوکیشن‌های بسیاری با تعریف سینمایی و جذاب وجود دارد که یقینا یکی از بهترین‌های آن خرمشهر خواهد بود. خواندن خاطرات رزمندگانی که هنگام محاصره و رهایی این شهر حضور داشته‌اند دوباره این مهم را ثابت می‌کند که می‌توان مضمون‌هایی جهانی از واقعه محاصره و آزادی خرمشهر به تصویر کشید و آن را بازتاب داد. کاری که به دلایل مختلف تاکنون نکرده‌ایم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها