فراز و فرود شعرهای نبوی
در یک نگاه تاریخی، ادبیات دینی ایران از دو دوره کاملا جداگانه تشکیل شده است؛ نخست، دورهای که حکومتها در دست اهل سنت بوده و دیگر، دورانی که شیعیان حضور پررنگی یافتهاند، یعنی از زمان صفویه به بعد.
در دوران غلبه اهل سنت، در حوزه شعر بخش عمده تولیدات ادبی مذهبی، درباره سیره یا سیمای پیامبر اکرم بود و کمتر به توصیف ائمه پرداختهاند. حتی اگر در وصف ائمه شعری سرودهاند، گوهر اصلی در شعرشان حضرت رسول(ص) بوده است. برای نمونه کسایی مروزی در وصف امیرالمومنین(ع) شعر سروده، ولی معیار سخن و شاخصه را پیامبر قرار میدهد و میگوید:
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
در بررسی تاریخی ادبیات، همواره حضور پیامبر اسلام چشمگیر بوده تا دوران صفویه، که کمکم ائمه نیز جایگاه مهمی در متون ادبی خصوصا شعر مییابند. به عبارت دیگر، در این دوره شعرهای علوی، حسینی و رضوی نسبت به شعرهای نبوی بروز و جلوه بیشتری مییابند. این وضع حتی در اشعار امروز نیز قابل مشاهده است. البته ریشهیابی این مسأله مجال فراوانی میطلبد و نمیتوان سطحی و بدون بررسی و تاملات فراوان دلیل این گرایش را یافت. ولی یکی از نکات مهم، وجود مراسمهای مختلف برای سالروز ولادت و شهادت هر یک از امامان معصوم است. اما درباره حضرت رسول(ص)، فقط با سه روز ولادت، مبعث و رحلت ایشان مواجه هستیم که در این سه حوزه، بهترین اشعار در موضوع مبعث سروده شده است.
آمد کسی که دستهایش وقف مردم بود
آمد کسی که نسبتی با عشق و طوفان داشت
در سینهاش یک دل، دلی از جنس تابستان
در چشمهای بالغش پیغام باران داشت
میگفت: من خورشید را در آستین دارم
میگفت: من آیینه اهل زمین هستم
ای دستهای سر به زیر و سرد، ای مردم
من با زلالیهای دریا همنشین هستم
هان ای شمایانی که سیمرغید و میبینم
در بالهای بستهتان، پرواز خوابیده
ای مکه، ای دریای بیماهی، شب بیماه
آتشفشان با دهان باز خوابیده
ای مردم، ای آوازهای منتشر در باد
در دستهای من خدا لبخند خواهد زد
ای دشتهای تشنه و با آب نامحرم
یک گل شما را با خدا پیوند خواهد زد
از تبیین تا مدح
اشعاری که با موضوع پیامبر اکرم(ص) سروده شدهاند، به چند دسته تقسیم میشوند. نخست، اشعاری که نگاه تبیینی دارند و شاعر در آن جایگاه پیامبر(ص) را تبیین میکند. دوم، اشعار مدحی که در مدح و منقبت حضرت رسول(ص) سروده شدهاند. و در نهایت اشعار توصیفی که نمونه مشهور آن شعری است از سعدی که در ذهن بسیاری از ما جای دارد:
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد...
البته با بررسی تاریخ ادبیات فارسی درمییابیم عموما شاعران به بررسی جایگاه و اهمیت شأن و منزلت ایشان پرداختهاند و به احادیثی مانند «لَوْلاک لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاک» اشاره کردهاند.
برخی دیگر از شاعران به توصیف شرایط قبل و بعد از ظهور حضرت ختمی مرتبت پرداختهاند. آنها قبل از بعثت را با سیاهی و تاریکی توصیف کردهاند و پس از بعثت را با نور و روشنایی و آگاهی. این مسأله هم در اشعار کلاسیک فارسی و هم اشعار معاصر قابل مشاهده است.
جای خالی آموزههای نبوی در ادبیات
یکی از نکات مهمی که خلأ آن را در ادبیات کلاسیک فارسی و بیش از آن در ادبیات معاصر میتوان یافت، کمرنگ بودن وجهه آموزشهای پیامبر اسلام(ص) است. ما باید امروز کار حضرت رسول(ص) را ادامه دهیم. اگر ایشان اسوه حسنه بودهاند که بودهاند و مکارم اخلاق را به بشریت آموزش دادهاند، ما نیز باید در این راه گام برداریم. دانستن و بازنمودن آموزههای حضرت محمد(ص) در ادبیات یک فضیلت به حساب میآید، اما بهتر است ادبیات مروج آموزههایی مانند: احترام به حقوق همسایگان، احترام به والدین، دوری از بدیها و... باشد. ادبیات باید امور نیک و ارزشهای انسانی و الهی را که پیامبر به خاطر ترویج و تبیین آنها مبعوث شد، ترویج دهد. هر شاعری که چنین مضامینی را به ادبیات وارد کند، کاری پیامبرگونه انجام داده است. زیرا او زندهکننده الگو بودن حضرت محمد(ص) میشود.
حال سوال این است که چرا به آموزههای مورد عنایت پیامبر اسلام در شعر آن گونه که باید، توجه نشده است؟ چرا در کنار وصف پیامبر، درباره دلیل اسوه حسنه بودن ایشان و زیباییهای اخلاقیشان سخن نمیگوییم؟ زیرا شعر خیال است و خیال واقعیت نیست و خیالبافی در حوزه دقیق و مهم آموزههای دینی کار بسیار دشواری است. مسلما نمیتوان همان تشبیهات، استعارهها، کنایهها و غلوهایی را که برای انسانهای زمینی رایج است، برای پیامبر اکرم(ص) نیز بیان کرد. اگر کسی از من بپرسد که «آیا تشبیه کردن پیامبر به گل خوب و کافی است؟» حتما میگویم: خیر. پیامبر(ص) را به چه چیزی زیباتر از گل میتوان تشبیه کرد؟ هیچ. پیامبر مثل خودش است. شاعر در وصف پیامبر پیوسته هراسان است که مبادا دچار بیحرمتی شود، مبادا حضرت از سخن او خوشش نیاید.
خلاصه، بیان کلامی که هم شعر باشد، هم خدای ناکرده بیحرمتی به فرستاده خدا نباشد، و هم آموزهای ارزشمند باشد، کار دشواری است. بماند این که برخی آنقدر سطح شعر را پایین میآورند که در مدح حضرت رسول، به توصیف چشم و ابرو میپردازند. این کار چه منفعتی برای مخاطب خواهد داشت؟ شعر نبوی بهتر است در راستای ترویج و تبیین سبک زندگی و آموزههایی باشد که حضرت رسول(ص) به خاطر درونی کردن، همگانی کردن و ترویج آنها مبعوث شده است.
دکتر محمودرضا اکرامیفر / شاعر و پژوهشگر حوزههای ادبیات و مردم شناسی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد