مبدأ آفرینش هستی که حق جلجلاله است با توجه و اراده خویش به تشکیل عالم هستی، فرمان «کن» میدهد و آفرینش آغاز میگردد. این آفرینش با ظهور مراتب هستی همراه است و از حق اول به فیوضات و از ایشان به عقول و نفوس و هیولی و ماده میانجامد. در این سیر هر یک از مراتب نسبت به مادون و مافوق خویش وظایفی مییابند و نیز بر همین اساس نسبت به سایر موجودات هستی جایگاهی پیدا میکنند.
ابن سینا در «مبدأ و معاد» خویش در تعریف مبدأ مینویسد: «معنای مبدأ اشاره به ترتیب موجودات است بر حسب تقدم و تأخرشان از قدیمترین ایشان تا متأخرترین آنها، به شرطی که اقدم ایشان بالطبع همان اقدم در کمال و شرف باشد».
اما جایگاه انسان در مراتب هستی و نحوه عروج و سیر وی از نقص به کمال و از قوه به فعل در معاد ـ که همان عود و بازگشت است ـ به اصل و جایگاه حقیقی مورد بحث قرار میگیرد.
انسان در این جایگاه مقامی خاص دارد، چرا که از منظر حکمی و با توجه به آیات قرآنی معاد مخصوص انسان است و این بازگشت ویژه ابنای بشر بوده و در کل این نظام هستی برای این منظور بنا نهاده شده تا انسان به مقام بایسته و شایسته مقرر از سوی حضرت احدیت برسد و آیینهوار در مقابل دلدار بایستد تا امر حق عینیت یابد.
ملاصدرا در کتاب مبدأ و معاد در این باره مینویسد: «بدان که مراد از مبدأ در این منظر همانا فطرت اولی برای انسان است و منظور از معاد، بازگشت به همان فطرت است و فطرت اولی برای انسان نیستی اوست قبل از وجودش.
بیان گردید این معاد مختص انسان است، چراکه انسان مجمع عالم امکان است و اعلی و اجل از هر مخلوق دیگر و در دید فلسفی عرفانی معاد تمام اشیاء انسان است و فعلیت اخیره آنان مقام انسانیت.
سیدحیدر آملی در اسرارالشریعه بیانی نغز و لطیف درباره معاد دارد و تصریح مینماید مفهوم معاد نیز دارای مراتبی است که منقسم است به معاد اهل شریعت، معاد اهل طریقت و معاد اهل حقیقت. معاد اهل شریعت، بیان حشر جسمانی (حشر اجساد) است که این امر ممکن و در ید قدرت خداوند متعال است، اما معاد نزد اهل طریقت با اذعان به قول اهل شریعت عبارت از عود مظاهر بعض اسماء به سوی مظاهر اسماء دیگر است، چنان که حقیقت معاد رجوع مظهر به سوی ظاهر و محاط به سوی محیط است و قیامت و معاد در این منظر عبارت از ظهور حق است بهصورت اسمای باطن و آخر و دیگر اسماء مانند عدل و حق و المحیی و الممیت.
در این میان که بازگشت همه به سوی اوست و لاجرم صورت خواهد پذیرفت، رجوعی اختیاری و موتی ارادی نیز وجود دارد که مخصوص عارفان و سالکان طریق است که به اختیار و با شوق تام به سوی مبدأ و اصل خویش گام برمیدارند و پیش از اینکه جبر طبیعت و قانون الهی درباره ایشان اجراء شود، خود با گامهای استوارِ دل به پیشواز معاد خویش میروند و مراتب را از قوه به فعل و از ظلمت به روشنایی میپیمایند و اینانند که حضرت حق ایشان را راه مینماید به تصریح آیه کریمه «الذین جاهدوا فینا لنهدینم سبلنا» و اینان رستگارانند و در اینجا فرموده حضرت رسول عینیت مییابد که فرمودند: «موتوا قبل ان تموتوا» که اینان تمام بندهای نفس را دریده و به سوی حقیقت ازلی بازگشت مینمایند و سعادت واقعی را در ظل حق درمییابند. این انسانها همانهایی هستند که مولاعلی(ع) در وصفشان فرمود: «قد باشروا به اهل دنیا به ابدان، ارواحهم معلقه بالملأ العلی، آه آه شوقا علی رویتهم».
منابع:
1 ـ مبدأ و معاد، ابن سینا، به اهتمام عبداله نورانی، دانشگاه تهران ـ مک گیل، 1383
2 ـ مبدأ و معاد، ملاصدرا، محمد ذبیحی و جعفر شاهنظری، بنیاد حکمت ملاصدرا، 1381
3 ـ اختلافیه، کیوان قزوینی، به اهتمام مسعودرضا مدرسی چهاردهی، انتشارات آفرینش، 1378
4 ـ اسرارالشریعه، سیدحیدر آملی، به اهتمام سیدمحسن موسوی تبریزی، نورعلی نور، 1382
هوشنگ شکری / جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد