به یاد محمدرضا لطفی در نخستین سالمرگ او

مستوری و مستی همه کس نتوانند

جام جم نوا: هنوز هم باور نیست ز بدعهدی ایام، در گوشه‌ای نشسته‌ام و به نوای سحر‌انگیز تاری گوش می‌دهم که در ابوعطا می‌نوازد، ابوعطایی که به سارنگ با معنای مرغ خوش‌آواز تعبیر شده است.
کد خبر: ۷۹۳۱۳۴
مستوری و مستی همه کس نتوانند

انگار نه انگار یک سال گذشته است، هنوز نمی‌توانم قبول کنم نوازنده این صدای مخملین نیست، دارم به «عشق داند» گوش می‌دهم. به جرات باید بگویم که این کار را بیش از هزار بار گوش داده و هر بار با لذت به تک‌تک مضراب‌های جاری و سیالش عشق ورزیده‌ام و هنوز بر این باورم که باید ابوعطا را با همه احساس نهفته در آن با صدای تار محمدرضا لطفی گوش داد. این همه احساس همراه با تکنیک و زخمه‌های جاندار، مگر می‌شود لطفی نباشد. لطفی زنده است و دارد می‌نوازد... استاد لطفی؛ کسی که باید او را از تاثیرگذارترینِ استادان معاصر ایران دانست که با تسلط کامل به موسیقی اصیل ایران میراث‌دار بزرگان موسیقی این سرزمین چون علی‌اکبر شهنازی، نورعلی برومند و عبدالله دوامی و... بوده است.

او با علم و دانش کافی به ردیف‌های آوازی همواره یکی از پشتیبانان مهم آواز ایرانی به شمار می‌رفت و یکی از دغدغه‌های همیشگی‌اش حفظ اصالت گذشتگان بود، که از جمله این کوشش‌ها می‌توان به همه آثار فاخر ارائه شده در بنیاد چاووش و موسسه آوای شیدا اشاره کرد و اوج این حمایت در عشق داند آشکارا دیده می‌شود. هنوز صدای ساز نوازشم می‌کند، لطفی مقدمه ابوعطا را می‌نوازد، طنین مضراب‌های زیبای لطفی که خود به تنهایی کار یک ارکستر را انجام می‌دهند همراه با ریزها و تک‌ریزهای تکنیکی و رویایی‌اش همراه با سکوت‌های بجا و متفکرانه‌اش چنگ به دل آدمی می‌زند و شنونده را آماده می‌کند که بگوید «جلوه‌گاه رُخ او دیده من تنها نیست» جمله اول آواز شروع می‌شود، درآمد ابوعطا که خواننده با غزلی از حافظ «در نظر بازی ما بیخبران حیرانند» شروع می‌کند؛ مگر مطلع این غزل چیست که چنین احساسی را شاعر بین نوازنده و خواننده به وجود آورده است و تا پایان اجرا هر لحظه لطیف و لطیف‌تر می‌شود و اینچنین دلبری می‌کند. انتخاب درست و بجا از گوشه‌های آوازی، اجرای دقیق و بی‌بدیل لطفی و صدای پیچاپیچ شجریان همچنان در قالب ساز و آواز رد و بدل می‌شود و گاهی در بین آوازها لطفی با ضربی‌های کوتاهی اوج شیدایی خود را عیان می‌کند. در بعضی از قسمت‌های اجرا لطفی با زخمه‌های زیبایش با غزل حافظ یکدل می‌شود و از جهانی سخن به میان می‌آورد که از عالم دگر است و آب پاکی را روی دست عاقلان می‌ریزند و می‌گویند «درون پرده ما غیر در نمی‌گنجد». غزل حافظ تصویرگر دنیایی است که به لطف نوازنده به یک تصویرسازی رویایی تبدیل شده که پرده به پرده مخاطب را به تماشا می‌نشاند، تحریرهای شاهکار در گوشه‌های حجاز و جامه‌دران و عشق بازی لطفی با سازش آدمی را مدهوش می‌کند و به تفکر وا می‌دارد.

عشق داند را باید یک اثر هنری خوب و اصیل با همه تاکیدات موجود در ردیف دانست که وقتی در موسیقی ایرانی خوب و با احساس استفاده می‌شود، آدمی را در عین لذت بردن از موسیقی هوشیار نگه می‌دارد و به گفته استاد لطفی«معرفت موسیقی ما بر هوشیاری آن است.» اجرای این کار را باید حاصل یک همدلی دانست، که با هر بار شنیدن این اثر، این همدلی پر‌رنگ‌تر دیده می‌شود و بر‌خلاف برخی آثار ارائه شده در این سال‌ها اجازه تفکر در موسیقی ایران را به مخاطب می‌دهد. عشق داند تصویری است کوتاه از غزل حافظ که در قالب موسیقی زیبا با حفظ همه معنی شعر و جان بخشیدن به تمام کلمات آن به تصویر‌سازی یک سماع ایرانی در فرسنگ‌ها دورتر از این کره خاکی در‌آمده است که گویی ناله بر عرش می‌رساند و باز به فکر فرو می‌روم و مبهوت گوشه‌ای نشسته‌ام و فقط به مضراب‌های لطفی گوش می‌کنم که بهار دلکش را می‌نوازد و از گرمای این مستی توصیف نشدنی حافظ و لطفی مدهوشم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که لطفی با عشق داندش زنده است و در همه روزگار ما عاشقی می‌کند و ما همچون بی‌خبران حیرانیم که در این دایره سرگردانیم.

حمید فرید ‌‌/ ‌‌جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها