دعوت به نفهمیدن!

«امروزه باور به این‌که نمایش خوبی‌ها و بدی‌های انسان‌ها در فضای هنر باعث اصلاح رفتار انسان شود دیگر در کانون توجه قرار ندارد. میان تولید فرم‌های هنری و کارکرد اجتماعی آنها تناظر معینی وجود ندارد، بلکه برقراری نوعی تعلیق در این رابطه است که شیوه‌های خاصی از بیان و بودن را امکان‌پذیر می‌کند.
کد خبر: ۷۹۱۵۴۵
دعوت به نفهمیدن!

هنرمندان کسانی هستند که با درک واقعیت‌ها می‌کوشند چارچوب‌های امر رویت‌پذیر را تغییر دهند وعادی شدن تجربه روزمره را به چالش بکشند. این طریقی است برای به وجود آمدن روابط جدید میان امر فردی و امر جمعی. نقاشی‌های هنرمند نشان‌دهنده تلاشی است که تجربه هنری را به جنبه‌هایی از زندگی گسترش می‌دهد که در قلب زندگی روزمره قرار دارد. مشاهده تجربیات او نه به گونه‌ای منفصل، بلکه به گونه‌ای است که همواره با محیط و جهان خویش درگیر است و در آن چیزهای تازه‌ای کشف می‌کند. بسیاری از نشانه‌های معمولی‌غیر قابل‌اعتلا‌‌برای‌هنرمند‌چالشی‌تازه است تا آنها را به عالم هنر وارد کند و خود را از نگاه تفکیک گذار حاکم بر ارزش‌های موجود در فضای هنر دور نگاه دارد. آثار هنرمند در مقابل دیدگاهی قرار می‌گیرد که بر این باورند زندگی معمولی مبتذل و بی‌ارزش است و همه چیز در آن نوعی سترونی و عقیم بودن را نشان می‌دهد. تجربیات خاص او از زندگی خود و افرادی که از نزدیک در میان آنها زندگی می‌کند و از آنها شناخت دارد، بیشترین امکان و انگیزه را برای تولید فرم‌های هنری برای او به وجود می‌آورد.

برای فهم چند خط بالا بیهوده تلاش نکنید، چون ما هم خودمان چیزی نفهمیدیم. این جملاتی است که برای معرفی یکی از نمایشگاه‌های هنری آمده است. شما از این جملات چه فهمیدید؟ آیا این جملات توانست شما را مجاب کند که بروید و آثار این نمایشگاه را تماشا کنید؟ آیا این جملات به شما این حس را منتقل نکرد که شما چیزی نمی‌دانید، اما کسی که این متن را نوشته، همه چیز را می‌داند و خواسته دانش خود را به رخ شما بکشد؟

پیچیده‌نمایی، استفاده از جملات عجیب و غریب، خلق فضاهای تیره، قرار دادن انسان در برهه‌ای ناامیدکننده و بسیاری از این قبیل کارها، چیزی است که این روزها در معرفی اغلب نمایشگاه‌های هنری به کار می‌رود. این موضوع به یکی دو گالری خاص یا یکی دو هنرمند یا یکی دو نمایشگاه محدود نمی‌شود. انگار پیچیده‌نویسی در معرفی نمایشگاه آثار هنری به نوعی پز تبدیل شده است که هر نمایشگاهی سعی می‌کند در آن گوی سبقت را از نمایشگاه دیگر برباید. این موضوع چنان گل درشت شده است که حتی بسیاری از رسانه‌ها نیز ناچارند برخی عبارت‌های پیچیده را در معرفی نمایشگاه‌ها حذف کنند.

عین‌الدین صادق‌زاده، هنرمند نقاشیخط است که همین چند روز قبل یکی از آثارش در حراج خاورمیانه بونامز که در لندن برگزار شد، به فروش رسید. او به خبرنگار ما می‌گوید نوشتن چنین جملاتی برای معرفی یک نمایشگاه روال مشخصی ندارد و ممکن است هنرمند، گالری‌دار یا نمایشگاه‌گردان این کار را انجام دهند و در هیچ جای دنیا نظارتی روی این موضوع صورت نمی‌گیرد که چه کسی باید این معرفی را بنویسد.

صادق‌زاده می‌گوید: من خودم هم به این قبیل معرفی‌ها برای نمایشگاه‌های هنری قائل نیستم، چون کار هنری اگر کار باشد، خودش حرفی برای گفتن دارد. من حتی یک بار در واکنش به نمایشگاه یکی از دوستان که در بروشور معرفی‌اش از همین شیوه استفاده کرده بود، گفتم اگر کارهایت را از نزدیک نمی‌دیدم، فکر می‌کردم کارهای جکسون پولاک را در بروشور نمایشگاهت معرفی کرده‌ای!

این هنرمند تاکید می‌کند که برای معرفی نمایشگاه‌های هنری، هر کسی که می‌خواهد متنی را بنویسد باید واقعیت را بنویسد و درک و دریافت هنرمند از کار را با زبانی شفاف و ساده به مخاطب انتقال دهد.

بیایید یک معرفی دیگر از نمایشگاه‌ها را با هم مرور کنیم:

«پالت رنگی نقاش محدود و فضاهای خلق شده عمدتا تاریک با منبع‌های نوری نامشخص هستند. تقابل بین نور و تاریکی اساس آثار هنرمند است، هرچند تاریکی نقش چشمگیرتری را در کارهای او بازی می‌کند و رمزآلودگی حاصل از این تقابل، یادآور این دیدگاه لویی کان، معمار و فیلسوف آمریکایی است که می‌گوید: حتی فضایی که به طور کلی تاریک در نظر گرفته می‌شود، برای این‌که به ما بگوید میزان تاریکی واقعا چقدر است و باید از چند چشمه اسرارآمیز نور بگیرد.»

اول، چقدر مخاطب، حتی مخاطب خاص آثار تجسمی با لویی کان آشنایی دارد؟ دوم، چقدر این گفته او را شنیده است که بخواهیم برای اثبات نمایشگاه، آثار را به گفته او رجعت دهیم؟ و سوم این که بازی زبانی با نور و تاریکی چه کمکی به ترغیب مخاطب برای تماشای نمایشگاه می‌کند؟

آریا اقبال، مدیر گالری آریا نیز در این باره به جام‌جم می‌گوید: ما به عنوان یک گالری به ندرت کتابی در معرفی یک نمایشگاه منتشر می‌کنیم و اگر کتابی چاپ کنیم، به صورت مقاله است. ما حتی در بروشور نمایشگاه‌هایی که برگزار می‌کنیم، نمایشگاه را معرفی نمی‌کنیم. چون من هم به این شیوه معرفی علاقه ندارم، اما این موضوع وجود دارد که گاهی گالری‌ها، هنرمندان و گالری‌گردان‌ها از این کارها می‌کنند.

جالب است بعضی نمایشگاه‌ها معرفی‌های یکسانی دارند ولی با استفاده از جملات متفاوت:

«انسان همواره درگذار و تعادل میان دو موقعیت متفاوت است؛ دنیایی سرشار از واقعیت‌های تلخ، آنجا که زیر بار اجتماع، خمیده و فشرده شده است و از سویی دیگر، دنیایی رویاگونه که در اولین نگاه همچون بهشتی ماورایی جلوه‌گر می‌شود. آسمان و افق دوردست با بندهایی از جنس تردید پر شده‌اند و گاهی حیوانات و درختانی که او را احاطه کرده‌اند، خود باعث گرفتاری و به بند کشیده شدن او شده‌اند و حتی گاهی طناب‌ها تمام بدن او را در بر می‌گیرند. هر چند در نگاه اول، لطافت و آرامش نهفته در تمام جزئیات و ظرافت و نکته‌سنجی که در نقاشی‌های هنرمند موج می‌زند، بیننده را دعوت می‌کند تا خود را در رویاهای او غرق نموده و با او همزادپنداری کند، اما هنگامی که در پس این جزئیات زیبا، اندوه تصویر شده در چهره زن نقاشی‌هایش را به بیننده می‌نمایاند، آرام آرام خواب و رویا را به واقعیت پیوند می‌زند و از حقایقی سنگین و اندوهناک پرده برمی‌دارد.»

تصویری کلیشه‌ای و نخ‌نما از انسان که در هنر روی آن تاکید می‌شود. تصویری که به مخاطب این را القا می‌کند که انسان در دنیای معاصر موجودی سرگشته است و اگر چه فکر می‌کند همه چیز را به بند کشیده و مطیع خود ساخته، اما در واقع این خود انسان است که مطیع گشته و به بند کشیده شده است. همین مفاهیم را در معرفی یک نمایشگاه دیگر با زبانی عجیب و غریب‌تر بخوانید:

«این نمایشگاه نتیجه کاوش بنیادی هنرمند در چگونگی مصالحه و مذاکره فردِ انسان در هنگام مواجهه با سرکوب‌شدگی و ناامیدی‌های عاطفی ناشی از شرایط معاصر زندگی است. نمایشگاه بازیگوشانه مخاطب را درگیر کرده و در عین حال ماهرانه به واقعیت غم‌انگیز شرایط انسان معاصر اشاره می‌کند. ما در زمانی زندگی می‌کنیم که وضعیت نظام‌‌مند بر شرایط اولیه انسانی ما غالب شده و تاثیر نظام‌ها که زمانی آگاهانه توسط بشر ساخته می‌شدند، اکنون شکل گزاره‌ای قطعی پیدا کرده است. آثار این هنرمند پاسخی ارائه نمی‌دهد، بلکه نگاهی اجمالی می‌اندازد به شرایط دیالکتیکی این روابط خاموش.»

حالا جدای از این جملات پیچیده، بعضی از نمایشگاه‌ها در معرفی خود به تناقض‌گویی می‌افتند:

«از میان همه درگیری‎ها و شلوغی‎های زندگی یک زن در آثار این نمایشگاه لحظاتی خاص انتخاب شده است که می‌‎تواند ساعات استراحت و فراغت آنان باشد. ازسوی دیگر ممکن است این لحظه زمان تامل یا تردید زن پیش از یک تصمیم‎گیری یا پس از یک واقعه را نشان دهد یا لحظات خوشی را به تصویر بکشد که فرد از بیکار بودن یا وقت تلف کردن لذت می‌برد. زنانی که در این آثار به تصویر کشیده شده‎اند بدون سر هستند و در هیچ ‌یک از این تابلو‌ها نشانه‎ای مبنی بر این‌که شخص دقیقا چه حالی دارد دیده نمی‌‏شود.»

حال با خواندن معرفی نمایشگاه این سوال نخست در ذهن شکل می‌گیرد که آیا لحظه‌های فراغت یا ساعات استراحت، لحظاتی خاص قلمداد می‌شوند؟ از سوی دیگر هنرمند چگونه می‌خواهد با ارائه آثار بدون سر از تصمیم‌گیری زنان یا لحظه‌های خوش آنان پرده بردارد؟

بهنام کامرانی، هنرمند و نمایشگاه‌گردان نیز درباره این شیوه معرفی به خبرنگار ما می‌گوید: اگر بنا به معرفی نمایشگاه است، باید معرفی توضیحی باشد ساده و قابل فهم. این ‌که معرفی‌ها فلسفی باشد یا شاعرانه به کارهای نمایشگاه برمی‌گردد. طبعا وقتی پیچیده‌نمایی در معرفی نمایشگاه دیده می‌شود؛ یعنی کسی که آن متن را نوشته خیلی حرفه‌ای نیست و خواسته معلوماتش را به رخ بکشد، چون ساده‌نویسی خودش کاری دشوار است. او با تاکید بر این‌ که معرفی‌ها برای عموم مخاطبان باید قابل فهم باشد، در پاسخ به این پرسش که چقدر چنین معرفی‌هایی مردم را به دیدن نمایشگاه ترغیب می‌کند، بیان می‌کند: این معرفی‌های پیچیده‌نما به هیچ وجه مخاطب را به دیدن آثار ترغیب نمی‌کند.

البته استفاده از جملات پیچیده یا متن‌های گنگ و غیرقابل فهم، تنها به معرفی نمایشگاه‌های آثار هنری محدود نمی‌شود. نمونه‌های فراوانی از این روند را می‌توانیم در بروشورهای تئاتر یا خلاصه داستان فیلم‌ها در سال‌های اخیر هم ببینیم. حتی پشت جلد بسیاری از کتاب‌ها نیز در سال‌های اخیر از این آفت در امان نمانده‌اند.

حال در شرایطی که بحران مخاطب و خالی بودن صندلی‌های تئاترها و فضاهای هنری از گلایه‌های ثابت چند سال اخیر هنرمندان و اهل فرهنگ بوده است باید یک بار از خودشان پرسید شما تا چه اندازه خودتان در این بحران نقش دارید و تا چه اندازه تلاش می‌کنید مخاطبان آثارتان را ترغیب کنید تا در نمایشگاه و نمایش شما حضور یابند؟

سجاد روشنی ‌/ ‌‌گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها