در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مینا جعفرزاده: مادری فرشته
یکی از معمولترین شخصیتهایی که در سریالها برای مادر تصویر میشود، مادری همیشه مهربان است که هرگز اشتباه نمیکند، در تقدس و معصومیتش هیچ شکی نیست و در فرشته خویی هم جای بحث ندارد. او چندان تصمیم گیرنده نیست و گرچه به عنوان پناه برای فرزندانش سایهای گسترده دارد، اما سر از حساب و کتاب و روابط جدید در نمیآورد و در خیلی از مواقع نمیتواند راهنمای خوبی باشد. او در حاشیه زندگی میکند؛ حاشیهای که برای فرزندان بهترین جا به منظور فرار از گرفتاریهای زندگی است. مینا جعفرزاده یکی از بازیگرانی است که در ایفای نقش چنین مادرانی سابقهای طولانی دارد. مادری که مینا جعفرزاده نقشش را بازی میکند، اصولا دچار اشتباه یا لغزشی نمیشود، چون وجودش در خانه مثل یک منبع تابش دائمی محبت و عشق است.یعنی اصولا او قرار نیست درآمدی یا توانایی ایجاد تغییر اساسی در زندگی دیگران داشته باشد. او میتواند به عنوان مادری پذیرفته شود که تجربیاتی در زمینههای مختلف دارد. او انبانی از نصیحت برای زندگی اخلاقیتر و بهتر است که میتواند گاهی راهگشای کوچکی باشد.
ثریا قاسمی: ماهی قرمز در حوض کاشی
اگر لوکیشن سریالی خانهای باشد که در حیاط باصفای آن حوض کوچکی هم داشته باشد که در آن سیب قرمزو و میوه میشویند یا مرد خانه در آن وضو میگیرد، بچهها لیلی و توپ بازی میکنند و از درختهای خانه بالا و پایین میروند، بهتر است مادر یا مادربزرگ این خانه ثریا قاسمی باشد که در حالی که لبخند زیبایی بر لب دارد، این مناظر را از پشت پنجره یا چارچوب در نگاه میکند.
ثریا قاسمی یکی از بازیگران بنام برای ایفای نقش مادری کاملا سنتی است. قاسمی در جایگاه یک مادر مهربان تا حدودی نگران، پایبند به اصول زندگی سنتی و قواعد اخلاقی و همینطور محبوب و دوست داشتنی و قابل اعتماد و اتکا برای همه، بارها چنین نقشهایی را بازی کرده است. مادری که او باشد، معمولا جز خیر و صلاح بچهها و فامیل چیزی نمیخواهد و در جهت حفظ تعادل میان اعضای خانواده، هر کاری که از دستش برآید، انجام میدهد. شغل او معمولا خانهداری است. در بعضی سریالها به این معنی که منفعل است و زندگیاش محدود به برآورده کردن نیازهای روزمره دیگران است و در بعضی دیگر کمی تعیینکنندهتر، تصمیمگیرندهتر و مؤثرتر ظاهر میشود. با وجود این کمتر میشود توقع داشت او را در نقش مادری ببینیم که مثلا برای تأمین مخارج زندگی در بیرون از خانه کار میکند یا حتی به فکر مطالعه و ارتقای فردی خود است. مانند بسیاری از مادرها و مادربزرگها، این مادر بیشتر از دور دستی بر آتش زندگی فرزندانش دارد. او یکی از مهربانترین مادرهایی است که فرزندان هر وقت بخواهند میتوانند به دامن پرمهرش پناه ببرند و مطمئن باشند اگر قرار باشد کسی پادرمیانی کند، او مادری است که از پس این کار برمیآید، اگر قرار باشد کسی چادر به کمر ببندد و برای دفاع از حقوق فرزندش داد و فریاد راه بیندازد، او این کار را انجام میدهد و اگر هیچ کدام از این کارها جواب نداد، پای سجاده برای حل مشکلاتشان دعا خواهد کرد.
آزیتا حاجیان: مادری با وظایف پدری
در کنار مادرانی که وظیفهشان رسیدگی به امور منزل و فرزندان است، همیشه مادرانی هستند که روزگار با آنها نامهربان است. مثل مادری که در سریال «تا ثریا» آزیتا حاجیان نقش او را بازی کرد. ثریا زنی توانا، اما زمین خورده بود که زندگی آن روی سخت و جدی و مکارش را به او نشان داده بود. مادرهایی مثل ثریا، در جوانی شوهرشان را از دست دادهاند یا مثلا در حالی که متوجه رابطه پنهانی همسرشان با زنی دیگر شدهاند از او جدا شوند و خودشان بمانند و زندگی سرسخت. یعنی قرار نیست این مادرها به خودشان، آیندهشان، زمان پیری و تنهاییشان و از این قبیل موضوعات فکر کنند. آنها قرار است بچههایشان را به دندان بکشند و تا جایی که میتوانند دعا کنند و آرزومند باشند که این بچهها بزرگ شوند و به سرانجامی برسند و یکی از مسئولیتهای مادر را کم کنند.
اینگونه مادران از آنجا که فرصتی برای ادامه تحصیل نداشته و سرمایهای هم به آنها نرسیده که بتوانند کار مهمی انجام دهند، معمولا در رستوران یا یک قسمت فرودست از کارخانه کار میکنند. بعضی اوقات هم مثل ثریا کمی خوششانسی میآورند و میتوانند شغلی مثل سرآشپزی در یک بیمارستان را از آن خود کنند. خلاصه این که میتوان آزیتا حاجیان را در نقش مادری پذیرفت که پدر هم است، با چشم نگران به آینده فرزندانش نگاه میکند، همه جور فداکاری و ایثار هم انجام میدهد و در این مسیر از این واهمه ندارد که از چاله به در آید و به چاه بیفتد.
یکی دیگر از نقشهای ماندگار حاجیان در تلویزیون نقش دریا در سریال «ساعت شنی» بود. او در این سریال سالها با ظاهر مرد کار و زندگی کرده بود تا بتواند در سایه امنیت زندگی کند و کسی به او آسیب نرساند. در برخی سکانسهای این سریال حاجیان با دخترش مهراوه شریفینیا همبازی بود.
گوهر خیراندیش: اشک ها و لبخند ها
طیف شخصیتهایی که گوهر خیراندیش نقش آنها را بازی کرده بسیار گسترده است. از زنی که کاملا به فکر خودش است، به طرزی عجیب و غریب به سر و وضع خودش میرسد و بیشتر از این که مادر باشد برای خودش است تا زنی که دیگر نشانی از زنانگی در او نیست و مردانه زندگی میکند. اما در میان این همه تنوع، مادرترین نقشی که گوهر خیراندیش ایفا کرده، نقش او در سریال «میوه ممنوعه» است. در این سریال خیراندیش نقش مادری را به عهده داشت که معلم هم بود و چنان زندگی میکرد که همسرش از او راضی باشد. همسر او آنقدر تمکن مالی داشت که نیازی به درآمد همسرش نداشته باشد، اما این زن به کار به عنوان فعالیتی اجتماعی نگاه میکرد. معلم بود و چنین به نظر میرسید که باید فرزندان خوبی هم تربیت کرده باشد، اما در جایی، زندگی چهره واقعی خود را به او نشان داد. همسرش که پا به سن گذاشته بود دلباخته دختری جوان شد و پسر بزرگش در کار و کسب به بیراهه رفت و این مادر بعد از گذر از حس شکست، باید همه اینها را مدیریت میکرد. به همسرش کمک میکرد تا به زندگی سالم گذشته برگردد و به فرزندان هم یاری کند که گذشته را پشت سربگذارند و قدم در راه درست زندگی بنهند.خیراندیش معمولا مادری مقتدر است که میتواند سکان خانواده را به دست بگیرد و از راههای درست استفاده کند تا در تصمیم نهایی سهم زیادی داشته باشد. بدقلقی کند، اما این روش او آنقدر پررنگ نباشد که فرزنداش را از او دور کند. خیراندیش یکی از بهترین و دوستداشتنیترین مادرها را در سریال «خانه ما» به کارگردانی مسعود کرامتی به تصویر کشید و در سریال «اشکها و لبخندها»ساخته حسن فتحی، مادری متفاوت را به مردم نشان داد که گاهی میتواند مانند پسرش لمپن و لوطی باشد و گاهی به این نتیجه برسد که بهتر است عاقلانهتر رفتار کند و بُعد زنانگی و مادرانگی خود را بیشتر بروز دهد. این ویژگی و در میانه این دو صفت ماندن را در بیشتر کارهای خیراندیش میتوان دید.
آهو خردمند؛ صبور، مهربان
آهو خردمند جوان بود که در فیلم «پدربزرگ» در کنار جمشید مشایخی و جهانگیر الماسی نقش عروس خانواده را بازی کرد.عروسی که نمیتوانست بپذیرد پدر شوهرش با آنها زندگی کند.پدربزرگ به یکی از فیلمهای شاخص دهه 60 تبدیل شد، اما بعد از این فیلم خردمند از ایران مهاجرت کرد و حدود 20 سال در کانادا اقامت کرد. بعد از بازگشت اما دیگر آن زن جوانی که او را در فیلم پدربزرگ دیده بودیم، نبود و وقتی تصمیم گرفت دوباره وارد حرفه بازیگری شود نقش مادر تنها نقشی بود که کارگردانان برای او در نظر گرفتند. ترکیب چهره و صدای آرام و مهربان آهو خردمند از او مادری ساخت که آرامش را در هر شرایطی به بیننده منتقل میکند و در دل هر مخاطبی مهر این مادر را جای میدهد. این بازیگر با سریال «سایه آفتاب» حضورش را در تلویزیون آغاز کرد و در ادامه در سریالهایی مانند «به کجا چنین شتابان» و «یک مشت پر عقاب» درخشید. آهو خردمند در تلهفیلم «مروارید» هم نقش مادر جانبازی را بازی کرد که از پسر خود که زندگی نباتی داشت دلسوزانه مراقبت میکرد. دلسوزی و مهربانی آهو خردمند هر چند در کارهای مختلف تکرار میشود، اما آن قدر دوستداشتنی است که بیننده را دلزده نمیکند.
مهرانه مهینترابی: مادر مقتدر
به طور کل میتوان گفت مهینترابی بیشتر در نقش زنان و مادرانی ظاهر میشود که در کنار مهربانی و عاطفه، منطق و اقتدار و سرسختی هم دارند. تعداد فیلمها و سریالهایی که مهینترابی در آنها نقش مادر را به عهده داشته کم نیستند؛ اما هنوز یکی از ماندگارترین این نقشها سریال «خانه سبز» است. 18 سال پیش که این سریال برای اولین بار پخش شد، تماشاگران مجموعههای تلویزیونی به دیدن مادری مثل مهین ترابی عادت نداشتند. برعکس بسیاری از مادرهای قدیمی و تا حدود زیادی کلیشهای و شاید هم کمی غیرواقعی، عاطفه (مهینترابی) شوهرش را «شما» خطاب نمیکرد! عاطفه تحصیلکرده و وکیل بود و از آنجا که شغلش ایجاب میکرد، گاهی در مقابل ظلم میایستاد و برای اثبات حق میجنگید. چنین تصویری که پیش از این سریال چندان مرسوم نبود، مهینترابی را به سمتی سوق داد که به عنوان مادری محکم و مقتدر و همیشه در صحنه پذیرفته شود. حالا اگر در سریالی مهینترابی ایفاگر نقش مادر باشد، انتظار میرود برای نجات فرزندانش از مخمصه، به جای این که اشک بریزد، وارد صحنه شود و عملا کاری از پیش ببرد چون اصولا مادری نیست که به آسانی از پا در بیاید یا کنار بکشد.
مهینترابی از آن دسته مادرهایی است که علاوه بر زندگی همسر و فرزندانش، به زندگی خودش هم اهمیت میدهد و حتی اگر خودش را فدای خانواده کند، اصولا این کار را از سر بیچارگی و ناتوانی و با این توجیه که تنها کاری است که از دستش برمیآید، انجام نمیدهد. از نقشهای متفاوت مهینترابی در هیبت مادر میتوان به سریالهای «درمسیر زایندهرود» اشاره کرد که برای نجات فرزندش از قصاص حاضر شد شرط دشوار پدر مقتول را بپذیرد.
فاطمه گودرزی: تجلی مادر و همسر
عمر زیادی از زمانی که فاطمه گودرزی نقش مادررا به عهده گرفته نمیگذرد، او معمولا درگیر جمعکردن زندگی در هم ریخته فرزندانش است. این چنین مادرهایی شکلی از گذار از زندگی سنتی که در آن بزرگ شدهاند و زندگی مدرن عجیب و غریب فرزندانشان را تجربه میکنند. با توجه به سن و سال این بازیگر، او معمولا فرزند جوان یا نوجوانی دارد که درگیر ماجراهایی است. مثلاً فرزند او میتواند یک قرص مشکوک در جیبش پنهان کرده باشد یا روابطی سری و مشکوک داشته باشد و او میتواند برای سر در آوردن از پیچیدگیهای زندگی فرزندش، آن قرص را بردارد و پیش یک دکتر برود و از اعتیاد فرزندش باخبر شود یا به صورت مستقیم در روابط فرزندش پادرمیانی کند و مادری فعال و موثر باشد. چنین مادری از طرفی باید به اصطلاح مثل شیر پشت بچههایش باشد و از طرف دیگر زندگی خانوادگیاش با مردی را که احتمالا او هم چندان پیر و از کار افتاده نیست و زندگیاش پیچیدگیهای خودش را دارد حفظ کند.
در این میان ظاهرا تنها چیزی که چندان اهمیت ندارد، خود مادر است که وقت چندانی ندارد تا به زندگی خودش هم سر و سامانی بدهد. این مادرها را میتوان در ادارهها و مشاغل دولتی دید که بعد از این که غذای فردای بچهها را آماده کردهاند و امور مربوط به همسرداری را سر و سامان دادهاند، در حالی که دلشان در خانه مانده، سر کار آمدهاند تا باز هم به شکل دیگری به خانواده کمک کنند. از نقشهای ماندگار گودرزی میتوان به دردسر والدین، فاصلهها، خانهای روی تپه و جاده چالوس اشاره کرد.
رابعه مدنی و شیرین یزدانبخش؛ زوج دوستداشتنی
در چند سال اخیر دو بازیگر کهنسال به سینما و تلویزیون ایران معرفی شدند که با بازیهای درخشان خود نشان دادند اجرای خوب نقش و باورپذیر کردن آن به سن و سال بازیگر ربط چندانی ندارد و حتی تحصیلات آکادمیک و سر رشته داشتن از تکنیکهای بازیگری هم نمیتواند ملاکی برای این باشد. این بازیگران هر چند دیر وارد حرفه بازیگری شد ، ولی خیلی زود توانستند نام خود را در فهرست بهترین بازیگران قرار دهند و به شکل اعجابآوری میتوانند حس حقیقی یک مادر را به بیننده منتقل کنند.
رابعه مدنی و شیرین یزدانبخش با پذیرفتن دو نقش اصلی فیلم «بوسیدن روی ماه» این فیلم را به شاهکار سینمای ایران تبدیل کردند. مدنی که مادر امیرشهاب رضویان، کارگردان سینمای ایران است در سریال «وضعیت سفید» نقش مادر خانواده را بازی کرد و با سبک بازی خود نشان داد یک مادر گاهی با صبوری و سکوت میتواند تاثیر زیادی در ارتباط میان اعضای خانواده خود داشته باشد.این بازیگر در تلهفیلم «سبز مثل زمرد» هم نقش اصلی را به عهده گرفت و یک تنه توانست نقش صبوری، دلتنگی و انتظار مادری را به تصویر بکشد که سالهاست منتظر است پسرش که به جبهه رفته برگردد و او را از چشم انتظاری دربیاورد.
شروینه شجری کهن / جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم