خداحافظی با هریک از این کاپیتانها، خداحافظی با خاطرات یک نسل بود. تیم ملی ایران میتواند به کاپیتانهای خود ببالد و از آنها خاطرات زیادی را در ذهن دارد. میتواند از امیر مسعود برومند، دکتر باشخصیت فوتبال بگوید، از پرویز دهداری معلم اخلاق... این خاطره بخشی از جذابیتهای خود را در علی پروین میبیند، شخصیتی کاریزماتیک با چشمهای روشن که یک فرمانده واقعی بود، فوتبال ایران میتواند به احمدرضا عابدزاده برسد، کاپیتانی با یک لبخند همیشگی که هر وقت تیم ملی وارد زمین میشد، خیالمان راحتتر بود. مگر میشود علی دایی را از یاد برد، کاپیتانی که فوتبال ایران را با نام او میشناسند و برای ما یک ماشین گلزنی تمام نشدنی بود. حتی مهدی مهدویکیا هم یک کاپیتان بزرگ برای فوتبال ما بود؛ کاپیتانی جنتلمن... هر یک از این چهرهها که از فوتبال ما خداحافظی کردند، کلی خاطره از جلوی چشمان ما گذشت و خداحافظ گفتن برایمان سخت بود؛ مثل این خداحافظی آخر...
«جواد نکونام از فوتبال ملی خداحافظی کرد.» خبر کوتاه اما مهمترین خبر فوتبال سال 94 تا اینجای کار بود. واقعیت این است که نکونام از مدتی قبل خود را در پایان خط ملی یا حداقل روی نقطه تصمیم بر جدایی از فوتبال ملی میدید، اما این خداحافظی سه ماه به تعویق افتاد، زیرا نکونام قصد داشت خداحافظیاش از فوتبال ملی مصادف با یک اتفاق ویژه یا افتخار مهم در فوتبال ایران باشد. چقدر جذاب بود اگر تیم ملی بعد از 40 سال قهرمان جام ملتهای آسیا میشد و نکونام بهعنوان کاپیتان تیم ملی جام را بالای سر میبرد و همزمان نیز رکورددار بازیهای ملی. اما اشتباه داور استرالیایی در اخراج مهرداد پولادی و ناکامی علیرضا حقیقی در مهار ضربات پنالتی و سرانجام پنالتی سوخته و ناکام وحید امیری در مقابل عراق، این روز موعود را از فوتبال شایسته ایران در دی93 گرفت.
حالا خداحافظی از فوتبال ملی بعد از دو بازی بزرگ دوستانه حداقل حقی بود که نکونام از فوتبال ایران داشت و البته پاداش سالها تلاش شایسته و قهرمانانه او با ثبت دو گل توسط او و رسیدن به رکورد 151 بازی ملی و گذر از سد علی دایی و لوتار ماتئوس در بازیهای ملی و علی کریمی در تعداد گلهای ملی توام شد.نه... قصد مرور مردانی را که برایشان بازی ملی خداحافظی گذاشته شده نداریم و آنچه میخواهیم آن را مرور نکنیم، اعلانهایی است که مردان بزرگ فوتبال ما مبنی بر جدایی از فوتبال ملی ایران داشتهاند. اعلان همان اعلام است و بزرگان وقتی میخواهند بر اعلامیه خود بار بزرگنمایی بدهند به جای اعلام، اعلان میدارند و خبر پایان کسوت ملی برای مردی چون جواد نکونام نه یک اعلان که یک سوپر اعلان ماندگار بود.
دست پیش را گرفت
علی پروین: بعد از جام جهانی 1978 آرژانتین، علی پروین که میدانست مثل محمد صادقی، ناصر حجازی، حسین گازرانی وغفور جهانی به تیر جوانگرایی حشمت مهاجرانی گرفتار میشود، اعلان بازنشستگی کرد. با این حال وقتی انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، وقتی بازیکنانی مثل ابراهیم قاسمپور، آندرانیک اسکندریان، حسن نظری و حسن روشن به کشورهای حوزه خلیج فارس رفتند تا تنور لیگهای فوتبال تازه حرفهای شده کشورهای عربی را داغ کنند، نیاز دوباره به حضور علی پروین در تیم ملی بشدت حس شد. پروین با تیم ملی در مسابقات مقدماتی المپیک 1980 مسکو موفق بود اما در بیست و دوم اسفند 58 بعد از اینکه ایران با پیروزی 4 بر صفر برابر تیم ملی سنگاپور، میزبان مدعی آن زمان به المپیک صعود کرد، پروین رسما اعلام کرد دیگر برای تیم ملی بازی نخواهد کرد.
سرخورده 27 ساله
کریم باقری: برخلاف علی پروین، کریم باقری از کهولت سن هراسی نداشت. او در بیست و چهارم آبان 80 زمانی که تقویم، سن او را 27 سال و 8 ماه و24 روز نشان میداد اعلان داشت دیگر در تیم ملی بازی نخواهد کرد. اندوه و سرخوردگی ناشی از حذف تیم ملی در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2002 باعث این تصمیم شد، تصمیمی که بسیاری تصور داشتند شتابزده است و حداکثر تا دو تا سه ماه بعد با التیام زخمهای ناشی از ناکامی در راه جام جهانی تغییر مییابد، اما باقری در تصمیم خود جدی بود، آنقدر که وقتی برانکو سرمربی تیم ملی شد و جای بلاژویچ را گرفت و با اصرار از باقری خواست از تصمیم خود صرفنظر کند او حاضر به تمکین از خواست سرمربی وقت تیم ملی نشد؛ تصمیم باقری و رد کردن دعوت برانکو باعث دلخوری سرمربی کروات تیم ملی شد. دلخوری برانکو از کریم باقری باعث شد در آستانه جام ملتهای 2004، وقتی کریم باقری تلویحا از آمادگی خود حرف زد و عشق تیم ملی را بر زبان جاری ساخت، برانکو ندیده و نشنیده، تیم تازه خود را که بر پایه حضور جواد نکونام در پست سنتر هافبک بسته شده بود به رخ همه بکشد و حاضر نشود حتی دفاع آخر تیم خود را که حالا با یحیی گلمحمدی خو گرفته بود، به کریم باقری بدهد. کریم باقری در سال 87 وقتی سی و هفت ساله شده بود، به درخواست علی دایی سرمربی وقت تیم ملی بند کفشهایش را سفت کرد و به تیم ملی برگشت.
جان میداد برای فداکاری
علی جباری، ابراهیم آشتیانی و جعفر کاشانی سه مرد بزرگ فوتبال ملی بودند که در بیست و چهارم شهریور 53 از تیم ملی کناره گرفتند. این سه در اولین روزی که استادیوم آزادی تهران حضور صد هزار تماشاگر را تجربه میکرد، از خود بیخود شدند و در جریان برد یک بر صفر تیم ملی برابر اسرائیل غاصب و ثبت قهرمانی دربازیهای آسیایی 1974 تهران از تیم ملی جدا شدند. آن روز برای ترک تیم ملی جان میداد. حضور صد هزار تماشاگر توام با جشن قهرمانی تیم ملی در آسیا و مراسم اختتامیه بازیهای آسیایی 1974، پخش زنده از تلویزیون و اعلان فداکارانه و البته پراعتبار و پرطمطراق کنار رفتن از تیم ملی به خاطر باز شدن جای جوانها در تیم ملی، همه و همه این سه را در فوتبال ملی پایدارتر از قبل کرد؛ جالب اینکه در این روز کاشانی سی ساله و آشتیانی و جباری بیست و هشت ساله بودند.
پایان دایی
علی دایی، بزرگمرد فوتبال ملی که از سال 83 زمزمه جداییاش از تیم ملی بود، دو سال بیش از زمان مالوف در تیم ملی میانه دهه 80 که سن 35سال بود از فوتبال ملی کنار رفت، دایی در یک سال و نیم آخر حضورش در تیم ملی چنان افت کرد که در یکی از بازیهای مقدماتی جام جهانی برابر ژاپن، جایی که ایران در نوروز 84 حریف را در تهران مقهور خود کرد، وقتی در دقیقه 17 بازی مصدوم شد، این شایعه دهان به دهان پیچید که دایی میخواهد با تیم ملی به جام جهانی برود اما تمارض کرده تا بازیکنی آمادهتر به جایش به میدان آید و ضمن حفظ و رعایت آبرو و اعتبارش شانس تیم ملی برای موفقیت در بازی حساس برابر تیم قدرتمند ژاپن بالا برود.
با این حال در اسفند 84 و فروردین 85 دایی دوباره اوج گرفته و با زدن گلهای حساس و مهم برای تیم باشگاهیاش یعنی صباباتری سر را بالا گرفت و گفت تا هر وقت آماده باشد بازی میکند. با این حال بلافاصله بعد از باخت ایران در جام جهانی برابر مکزیک، دایی که سیبل انتقادات و حملات علیه تیم ملی شده بود با اعلان خداحافظی از تیم ملی بعد از جام جهانی سعی در کاستن بار انتقادات داشت. او در بازی دوم ایران در جام جهانی برابر پرتغال بازی نکرد و اعلام شد مصدوم است و اینبار برخلاف بار قبل این مصدومیت بیشتر به تمارض شباهت داشت. بازی با غنا پایان مردی بود که فوتبال ایران همیشه قدردان اوست.
شبکههای مجازی
فوتبال ایران پر است از اعلان خداحافظی مردان بزرگ خود؛ مردانی که روزگاری به دفتر کیهان ورزشی و دنیای ورزش تماس گرفته پای خط تلفن، حسین خوانساری یا پرویز زاهدی، بیژن روئینپور، محمدرزمجو و... را صدا زده و میگفتند ما دیگر برای تیم ملی بازی نمیکنیم. امروز هم داستان به اعلان رسمی در شبکههای اجتماعی و نظایر آن رسیده است مثل فرهاد مجیدی و دیگر کسانی که در این عرصه تلاش بسیار دارند تا با اعلان خود جامعه فوتبال را شوکه کنند.
افشین خماند / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: