به این معنی که معمولا مردم مثلا از فیلمهایی خوششان میآید که منتقدان نظر مثبتی درباره آن ندارند یا برعکس یعنی فیلمهای محبوب منتقدان مورد توجه مردم نیست و همیشه این اختلافنظر بین این دو، معیاری برای تمایز مخاطب عام از مخاطب خاص بود، اما امسال دو فیلم «رخ دیوانه» و «عصر یخبندان» و در مرتبه بعدی فیلم «کوچه بینام»، هم مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفت و هم مُهر تائید منتقدان را در پی داشت و این خود میتواند دلیلی منطقی بر تاکید بر ساخت و تولید چنین آثاری باشد؛ فیلمهای خوشساخت و خوشریتمی که هیجان و شوق فیلمبینی مخاطب را برانگیخته و او را با خود همراه میکند. طبیعتا هر دو فیلم رخ دیوانه و عصر یخبندان بویژه دومی از حیث فیلمنامهای و برخی عناصر ساختاری واجد ضعفهایی است، اما روایت ریتم و درونمایه مناسب آنها کمک میکند مخاطب از تماشای آنها لذت ببرد و حتی به وجد بیاید و با حال خوب از سینما برگردد. ما به فیلمهایی نیاز داریم که حال مخاطب را خوب کند و این نه فقط یک ارزش سینمایی که یک ضرورت روانشناختی است.
یکی از ویژگیهای مشترک هر دو فیلم فارغ از ضرباهنگ و تعلیق درونی قصه، پیشبینیناپذیر بودن آن از سوی مخاطب است. در عصر یخبندان از طریق بازنمایی یک موقعیت از چند زاویه دوربین، وضعیت روانشناختی و کنشمندی رخدادها و در نهایت درام مورد بازخوانی مخاطب قرار میگیرد و در رخ دیوانه با همین تغییر زاویه دوربین در یک ساختار اپیزودیک، تمام ذهنیت و پیش فرضهای مخاطب درهم شکسته و با یک رمزگشایی تازه مواجه میشود. همین مساله یعنی تعلیقآفرینی و بسط آن و ساختارشکنی ذهن مخاطب به او هیجانی شیرین میبخشد که از تماشای فیلم به وجد آید. ضمن اینکه در هر دو فیلم تلاش شده است با لحنی رئالیستی، تصویر و روایتی واقعگرایانه از تجربههای زیستی و زندگی روزمره مردم و آسیبهای اجتماعی- که بویژه در زیست جهان شهری جامعه معاصر وجود دارد ـ پردهبرداری شود. این رویکرد رئالیستی با درهم آمیختن ساختاری روایتگر و جذاب در نهایت به خلق فیلمی تاثیرگذار بدل میشود. فیلمهایی که لذت تماشا را برای مخاطب رقم زده و کشدار و کسالت بار نیست.یکی دیگر از عناصر و مولفههایی که اتفاقا در هر دو فیلم در امتداد منطق درام مورد استفاده قرار گرفته است استفاده و کاربرد وسایل نوین ارتباطی و تاثیر فضاهای مجازی در زندگی انسان ایرانی امروز بویژه نسل جدید است. کارکردهای این ابزارهای ارتباطی در نسبت با زندگی واقعی کاربران آنها روایت میشود و این یک اتفاق تازه و ضروری در سینمای ایران است. بارزترین و مهمترین فیلمی که با چنین رویکردی و اساسا مبتنی بر تاثیرپذیری فضای مجازی در فضای زندگی واقعی افراد ساخته شده و اتفاقا تا اینجای کار به عنوان بهترین فیلم جشنواره از سوی مردم و منتقدان شناخته شده است رخ دیوانه ابوالحسن داوودی است که فارغ از ارزشهای سینمایی اثر بخوبی توانسته از پس کار برآمده و هم از ظرفیت این موقعیت در بسط و بیان قصه خود بهره ببرد و هم بخوبی از تاثیرات این ابزارها و فضاها در زندگی نسل امروز پردهبرداری کند.
امروز خانوادههای متوسط و شهری ایرانی بشدت درگیر تاثیرات این ابزارها و فضاها در زندگی فرزندان خود بوده و نگران تهدیدها و خطرات جانبی آن بر سرنوشت فرزندانشان هستند. فیلمهایی از جنس رخ دیوانه یا عصر یخبندان میتواند آگاهی مردم را به تاثیرات این ابزارها، خطرات و تهدیدهای آن و استفاده درست و منطقی از آنها افزایش داده و کارکرد آموزشی و فرهنگسازی داشته باشد. امروزه بشدت برای مقابله با تهدیدهای وسایل نوین ارتباطی یا استفاده درست از ظرفیتهای آن از طریق روایتها و نمایشهای سینمایی نیاز داریم که این مساله علاوه بر خاصیتهای تربیتی/ فرهنگی، ظرفیت جدیدی در برابر سینمای ایران از حیث درامپردازی هم میگذارد تا شاهد قصههای نو و تازهتری بر پردههای سینما باشیم و فراموش نکنیم هیچ ابزار ارتباطی به اندازه خود سینما نمیتواند درباره فرصتها و تهدیدهای ابزار نوین ارتباطی سخن بگوید.
از طرفی، واکنش مخاطبان به این دو فیلم- چه مخاطب عام و چه منتقدان و مخاطبان خاص- نشان میدهد فیلم خوب میتواند هر طیفی از مخاطبان را مجذوب کند. اگرچه نمیتوان به معیارهای نسبی و متکثر زیباییشناختی در درک فیلم و لذت بردن آن بیتوجه بود، اما فارغ از مولفههای ساختاری و سینمایی اثر که میتواند یک فیلم را از حیث هنری به استانداردهای حرفهای آن نزدیک کند فیلم نیازمند یک جان یا روحی است که در کالبد مکانیکی آن دمیده شده و امکان لذت بردن و بر سر شوق آمدن را در مخاطب برانگیزد. خوشبختانه جشنواره امسال ثابت کرد فیلم خوب و قابل قبول همه مخاطبان را راضی نگه داشته و به این شکاف تاریخی و بعضا نسبی میان مردم و منتقدان پایان میدهد. این اتفاق سالهای گذشته بر سر فیلمهایی درباره الی، جدایی نادر از سیمین، سعادتآباد، یه حبه قند و حتی اینجا بدون من افتاد و مردم و منتقدان با هم یک نظر و هم رای شدند. ساخت فیلمهایی از جنس رخ دیوانه و عصر یخبندان میتواند یخ گیشههای سینما را بشکند و مردم را بار دیگر با سالنهای سینما آشتی دهد. فیلمهایی که مخاطب احساس نمیکند بها و مبلغی که بابت بلیت آن پرداخته به هدر رفته است. جالب است کارگردانهای نسلهای مختلف نیز در حال نزدیک شدن و سنخیت با هم هستند. دو فیلمی مورد توجه قرار گرفته که یکی را مصطفی کیایی از نسل کارگردانهای جوان و دیگری را ابوالحسن داوودی از نسل قدیمیتر سینما ساخته است، فیلمهایی که نوید بخش ورود سینمای ایران به فضاهای مدرنتر و جذابتر است.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید