یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
1- فردوسی:
هفتهنامۀ فردوسی از مشهورترین نشریات دورۀ پهلوی است که با مدیریت نعمتالله جهانبانویی (۱۳۰۱ – ۱۳۸۸) ۱۱۸۱ شماره آن از ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۳ منتشر و در این سال توقیف شد. با رفع توقیف شماری از مجلات در بحبوحۀ مبارزات انقلابی مردم ایران، دورۀ جدید این مجله از ۱۷ مهر ۱۳۵۷ آغاز گردید و تا ۲۶ تیر ۱۳۵۸ ادامه یافت که جمعا ۳۶ شماره منتشر شد[۱]. در ادامه سه تصویر از شمارههای ۳، ۱۵ و ۱۶ دورۀ جدید این مجله را ملاحظه خواهید کرد که دومی مربوط به نخستین روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، است و از پیروزی انقلاب به «عید خون» تعبیر کرده است.
۲- نگین:
نخستین شمارۀ این مجله در خرداد ۱۳۴۴ به چاپ رسید و شماره ۱۷۴ آن، که آخرین شمارۀ این مجله بود، در دیماه ۱۳۵۸ چاپ شده است. صاحب امتیاز و سردبیر مجلۀ نگین، دکتر محمود عنایت (۱۳۱۱ – ۲۸ دی ۱۳۹۱) بود. او از مخالفان انقلاب اسلامی و از مشاوران شاپور بختیار بود، اما با پیروزی انقلاب اسلامی دیگر از رژیم سلطنتی حمایت نکرد، ولی به مقابله با انقلاب ادامه داد. او در شکلگیری «حزب خلق مسلمان» نقشی جدی ایفا کرده است و بعد از غائلۀ مربوط به این حزب از ایران گریخت[۲]. در ادامه تصویر روی جلد مجلۀ نگین در ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ را ملاحظه خواهید کرد.
این مجله از فروردین ۱۳۲۰ منتشر میشود و انتشار آن تا به امروز ادامه یافته است. البته با پیروزی انقلاب اسلامی در محتوای این مجله نیز انقلاب رخ داد. تصویری که در ادامه میبینید روی جلد شمارهای از این مجله در ۲۵ اسفند ۱۳۵۷ است که در همان روی جلد به خوانندگان خود این نوید را داده که پوستری چهار رنگ از «حضرت آیت الله خمینی و حضرت آیت الله شریعتمداری» در وسط مجله چاپ شده است.
۴- اطلاعات بانوان:
این مجله از نشریات مؤسسۀ اطلاعات بود که به صورت هفتگی و به قیمت ۵ ریال به بازار مطبوعات عرضه میشد. صاحب امتیاز این مجله، عباس مسعودی، مدیر آن قدسی مسعودی و سردبیران آن به ترتیب ایرج مستعان و پری اباصلتی بودند. اولین شماره آن در ۱۲ فروردین ۱۳۳۶ انتشار یافت[۳]. اطلاعات بانوان تا پیروزی انقلاب به چاپ میرسید، اما بعد از وقفه، دورۀ جدید آن به سردبیری زهرا رهنورد انتشار یافت که دوامی نیاورد و بالاخره در اسفند سال ۱۳۵۹ برای همیشه تعطیل شد.
۵- تهران مصور:
اولین دورۀ مجلۀ تهران مصور از خردادماه ۱۳۲۱ به صاحبامتیازی احمد دهقان منتشر میشد و پس از ترور منجر به کشته شدن احمد دهقان در خرداد ۱۳۲۹، مهندس عبدالله والا صاحب امتیاز و محمود رجاء سردبیر آن شدند. از اواسط دهۀ ۱۳۴۰ ستار لقائی سردبیر این نشریه میشود و آن را تا ۱۳۵۳ منتشر میکند. در روز ۲۹ مردادماه این سال این مجله همراه ۵۲ روزنامه و هفتهنامه و ماهنامۀ دیگر به دستور امیرعباس هویدا تعطیل میشود و عبدالله والا با گرفتن غرامت چند میلیون تومانی روزنامهنگاری را رها کرده و به حرفههای دیگر از جمله سینماداری و کابارهداری روی میآورد.
مجوز انتشار مجدد مجلۀ تهران مصور همراه نشریات دیگری مانند امید ایران، سپید و سیاه، دنیا و فردوسی توسط دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، وزیر اطلاعات کابینۀ جعفر شریف امامی، و منوچهر آزمون وزیر مشاور کابینۀ شریف امامی، با هدف حفظ نظام سلطنتی در ایران و ایجاد انحراف در مسیر مبارزۀ ملت ایران در شهریورماه ۱۳۵۷ صادر میشود، اما نخستین شمارۀ این هفتهنامۀ قدیمی به صاحبامتیازی و مدیریت مهندس عبدالله والا و با سردبیری مسعود بهنود در تاریخ ۸ آذرماه ۱۳۵۷، یعنی در زمان اوجگیری مبارزات مردم علیه رژیم شاه منتشر میشود. گردانندگان نشریۀ تهران مصور در همان شمارۀ نخست برای پررنگ جلوه دادن نقش جبهۀ ملی در قیام ملت ایران و چهرهسازی از دکتر محمد مصدق، تصویر او را برای روی جلد نخستین شمارۀ دورۀ جدید خود انتخاب میکنند و میکوشند از همان آغاز چهرهای سیاه و مخدوش از دینباوری و نیروهای مذهبی انقلابی ارائه نمایند. مهندس عبدالله والا که سالهای سال، حتی یک سطر هم در نشریۀ خود مطلب نمینوشت، در این شماره در مطلبی با عنوان «پیام مدیر» مینویسد: «ما با هر جنبش حیاتبخش سیاسی که بتواند مظالم استبدادی و اختناق دوران گذشته را ترمیم کند موافقیم و به شعائر اسلامی و مبانی دین مقدس حقۀ اسلام معتقد بوده، ولی با هرگونه قشریگری و ارتجاع و عقبماندگی مخالفیم و به عبارت دیگر با هر نوع دیکتاتوری و استبداد رأی، در هر زمینهای نمیتوانیم موافقت داشته باشیم»[۴].
این مجله که پس از بازگشایی میکوشید از بقای رژیم پهلوی دفاع کند، سعی کرد افرادی چون نصیری، ثابتی و هویدا را عامل نارضایتی انقلابیان جلوه دهد و به طور غیر مستقیم شخص شاه را تبرئه کند[۵]. با پیروزی انقلاب اسلامی، در رویکردی منافقانه، در ۲۴ فروردین ۱۳۵۸ شاه را در صف اعدامیان جای میدهد، اما در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ با درج «هر کی که رأی نداده حق نفس نداره» به عنوان آخرین شعار روز، موضع هوادران نظام جمهوری اسلامی نسبت به مخالفان را نسبت به هواداران شاه بسیار خشنتر نشان میدهد.
با گذشت زمان عملکرد این مجله در ضدیت با نظام جمهوری اسلامی شفافتر شد. پانزده ماه پیش از آنکه حملۀ نظامی سربازان صدام حسین ــ دیکتاتور عراق ــ در شهریور ۱۳۵۹ به ایران آغاز شود، مجلۀ تهران مصور در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۵۸ با هدف ایجاد غائله و ناامنی در خوزستان و شهرهای هممرز با عراق بر روی جلد خود، تصویر جوانی با نقاب، و عکس دیگری را که حاکی از درگیریهای خیابانی بود با این تیتر به چاپ رساند: «زد و خوردهای خونین خرمشهر».
در صفحات داخلی این شماره نیز گزارشی مصور از عکسهای کاوه گلستان و محمد صیاد به عنوان سند درگیریهای خرمشهر چاپ کرد. در کنار این عکسها، این جملات به چاپ رسیده است: «فاجعۀ خرمشهر زن جوانی است که میگفت: قبله، قرآن و نماز، عربی است، چطور شده که حالا عرب خائن و ضدانقلاب است، آن هم در یک حکومت اسلامی، این اسلام است؟!»
بدین ترتیب تبلیغ برای کسانی که بر گروه خود نام «خلق عرب» نهاده بودند و با سوءاستفاده از نفوذ یک آخوند به نام شبیرخاقانی ــ که بیاطلاع از عمق توطئههایی بود که توسط رژیم بعث عراق هدایت میگردید ــ چند مرکز دولتی را در خوزستان به اشغال خود درآورده بودند، در دستور کار مجلۀ تهران مصور قرار میگیرد، تا آتش فتنه در یکی از حساسترین استانهای کشور (خوزستان) برافروخته شود. حتی تهران مصور در جهت مظلوم جلوه دادن سرکردۀ این جریان به دروغ ادعا میکند: «از قول آیت الله شبیرخاقانی نوشتهاند که جتها و هلیکوپترهای نیروی هوایی پنج دهکدۀ عربنشین را در نزدیک مرز عراق بمباران کردند… در این میان متحصنان خواستار محاکمۀ علنی … استاندار خوزستان شدهاند و او را مسبب اصلی بروز کشتار خلق عرب… دانستهاند».
اما چند روز پس از انتشار این گزارش مصور ــ که صرفاً در خدمت جریانی قرار داشت که درصدد جدایی خوزستان از خاک ایران بود ــ معلوم گردید عکسهای چاپشده جعلی و مربوط به تظاهرات مردم خرمشهر علیه رژیم شاه بوده است، تا جایی که افراد شرکتکننده در تظاهرات که تصویرشان به چاپ رسیده بود، شهادت دادند که این عکسها متعلق به روزهای مبارزه با رژیم شاه است، اما این توضیح در مجلۀ تهران مصور انعکاس نیافت و گردانندگان آن با ادعای وطنپرستی و ناسیونالیسم افراطی همچنان از یک جریان جداییطلب حمایت کردند؛ جریانی که درصدد الحاق استان خوزستان به خاک عراق، تحت لوای «خلق عرب» بود[۶].
یک ماه پس از درج این گزارش جعلی، تهران مصور ویژهنامۀ کردستان را انتشار میدهد و با درج تصویر ذیل، نظام جمهوری اسلامی را متهم به جنایت در حق کردستان می کند:
در همین شماره، گزارش مصور کاوه گلستان و ناهید موسوی با عنوان «کردستان در آستانۀ انفجار» همراه مصاحبهای مطول از عزالدین حسینی، یکی از فعالان آشوبهای کردستان که در آن سال از طریق حزب بعث عراق حمایت میشد، به چاپ میرسد و ناهید موسوی در معرفی وی مینویسد: «میدانم که سالها ملای ده بوده و بعد به سبب فعالیتهای سیاسی به شهر آمده، از اعضای انجمن احیای کردستان بوده و مبارزات سیاسی خود را از سال ۲۹ شروع کرده است و فعالیتهایش در سال ۳۱ اوج گرفته است، بعد از سال ۳۱ در مهاباد ساکن شده است، از معروفیت خطبههای داغش در روزهای جمعه که مردم را به شرکت در انقلاب ترغیب میکرد نیز آگاهیم و از محبوبیتش نیز» و بدین ترتیب از کسی که به شهادت اسناد ساواک همکار استخدامی این سازمان بوده و با مأموران ساواک همکاری اطلاعاتی داشته، و در تمام خطبههای نمازهای جمعهاش به عنوان امام جمعۀ رسمی مهاباد به حمایت از رژیم پهلوی میپرداخت و شاه و خانوادهاش را دعا میکرد، چهرۀ یک مبارز خستگیناپذیر ساخته میشود تا آتش فتنه در کردستان برافروختهتر گردد. در ادامۀ این گفتوگو آمده است:
«در مورد اینکه در صورت لزوم آیا مبارزۀ مسلحانه را توصیه میکنند یا نه جواب میدهد: «باید ببینم آینده چطور خواهد بود…» میدانم برای تدوین قانون اساسی از او دعوت نشده… نارضایتی خود را از نحوۀ تنظیم و تدوین قانون اساسی پنهان نمیکند… ایرادات عمدۀ قانون اساسی را در لوث شدن حق خودمختاری کرد، آزادی مطبوعات، بیان، قلم، آزادی گروهها و احزاب سیاسی، آزادی تظاهرات و میتینگ و… میداند»[۷].
انتشار این مجله در سال ۱۳۵۸ متوقف شد.
۶-استقلال:
انتشار این مجله که از دهۀ ۱۳۲۰ منتشر میشد با پیروزی انقلاب دچار وقفه شد تا اینکه شمارۀ اول دورۀ جدید آن در ۱۲ خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد. جالب این است که این مجله در همین نخستین شماره برای پیشبینی اولین رئیسجمهوری ایران، جایزۀ سفر دهروزه به لندن، رم و پاریس تعیین کرده است.
این مجله که به صورت ماهنامه منتشر میشد، در سومین شمارۀ خود در مرداد ۱۳۵۸ تصویر یکی از خوانندگان زن دورۀ طاغوت با نام واقعی فائقه آتشین را بر جلد خود درج کرد؛ همان خوانندهای که تصویر وی شاید پرتکرارترین تصویر در روی جلد مجلات دورۀ پهلوی دوم است. البته این بار به جهت تبری از آن دوره، این عکس با این توضیح منتشر شد که بازوی چپ این خواننده بر اثر اعتیاد و تزریق مواد مخدر قطع خواهد شد. البته این اتفاق تا به امروز رخ نداده است!
ابوالقاسم صادقی (متولد ۱۳۲۶) از سیزدهسالگی با روزنامۀ توفیق همکاری داشت و از سال ۱۳۴۵، یعنی از شانزدهسالگی به عضویت هیئت تحریریۀ آن نشریه درآمد و تا سال ۱۳۵۰ که سال خاموشی و توقیف توفیق بود، با این نشریه همکاری داشت. از سال ۱۳۵۱ با مجلۀ کاریکاتور به مدیریت محسن دولو همکاری نمود و در سال ۱۳۵۳ به سردبیری آن مجله رسید. پس از انقلاب، که در سال ۱۳۵۸ مهندس یحیی خالقی (کاریکاتوریست) مجلۀ یاقوت را منتشر کرد، صادقی با وی همکاری نمود و به دبیری شورای نویسندگان آن نشریه رسید[۸]. البته این نشریه پس از چندی به محاق تعطیلی رفت.
تصویر روی جلد شماره یازدهم این مجله را میتوان واکنشی منفی نسبت به انقلاب اسلامی دانست؛ زیرا عبارت «بهاران خجسته باد» در کنار تصویر دو پرنده درج شده که اجازۀ آوازخوانی در بهار ندارند. برخی مخالفتها با موسیقی در اوایل انقلاب، نظر به کارنامۀ سیاه دورۀ پهلوی در این عرصه، طبیعی بود و بعدها هم در نظام جمهوری اسلامی هیچ گاه موسیقی به طور کلی ممنوع و محدود نشد. به علاوه به نظر میرسد این تصویر فقط دربارۀ ممنوعیت یا محدودیت موسیقی نیست، بلکه می¬خواهد القا کند که بهار وعدهدادهشده چیزی جز دورهای جدید از خفقان نیست.
در شماره چهاردهم این نشریه هم، مطلبی چاب شده است که درآن نویسنده در واکنش به تخریب بنای مقبرۀ رضاشاه پیشنهاد می دهد که نه تنها تخت جمشید، بلکه سیوسه پل، عالیقاپو و دیگر آثار باستانی اصفهان که به دست «شاه عباس طاغوتی» ساخته شده، ویران شود:
گفتنی است زندهیاد محسن حسامی محولاتی (۱۳۰۷- ۲۸ خرداد ۱۳۹۳) شاعر طناز خراسانی و مؤلف کتاب «رنگینکمان طنز» از همکاران این نشریه بوده است. شعری از وی را که اندرزی است به مسئولان نظام جمهوری اسلامی، در اولین صفحۀ شانزدهمین شماره یاقوت ملاحظه بفرمایید:
چنانکه در تصاویر فوق مشاهده میشود این مجله که علاقۀ خاصی به درج کاریکاتور ابوالحسن بنیصدر در صفحۀ اول خود داشت، روی جلد بیستوسومین شمارۀ خود را کاملاً به وی اختصاص داد و داستانی دربارۀ نخستین رئیسجمهور پس از انقلاب نوشت با عنوان «ابوالحسنخان نامدار». جالب است که بر پیشانی مجله چنین درج شده است: «لطفاً این شماره را بخرید».
خاتمه
در انتها بخشی از مجلۀ مشهور «زن روز» مربوط به سالهای پیش از انقلاب را درج میکنیم با این تذکر که زمان دقیق چاپ آن مشخص نشد. در این مطلب به نامۀ دو دختر چادری با اسامی ی. ش. و فریده ب. به این مجله و انتقاد آنان از بد جلوه دادن زنان چادری توسط مجلۀ زن روز اشاره شده است. در مقدمۀ نامۀ اول آمده است که «آیا چادری بودن گناه است؟» و در انتهای نامۀ دوم نیز چنین آمده است: «امیدوارم روزی برسد که خانمهای نویسندۀ زن روز را چادر بهسر ببینیم!».
البته تصویری که از جانب مجله در بالای این دو نامه درج شده کاملاً گویای نگاه دستاندرکاران مجلۀ زن روز به مقولۀ حجاب و چادر است.
پینوشتها:
[۱] ایرج باباحاجی، «گفتوگویی منتشرنشده با نعمتالله جهانبانویی (۱۳۸۸-۱۳۰۱) مدیر مجله فردوسی»، تجربه، ش ۳، ۱۳۹۰
[۲] ناصر نیاکی، «مروری بر حیات فرهنگی ـ سیاسی محمود عنایت»، کیهان فرهنگی، ش ۱۳۸، دی ۱۳۷۶
[۳] درگاه بانک اطلاعات رجال:
http://www.rijaldb.com
[۴] «عملکرد مطبوعات در بحبوبه انقلاب: تهران مصور – ۱»، روزنامه کیهان، ۱۷ دی ۱۳۸۳، به نقل از درگاه روزشمار:
http://www.rouzshomar.ir
[۵] نک. «عملکرد مطبوعات در بحبوبه انقلاب: تهران مصور – ۲»، روزنامه کیهان، ۱۹ دی ۱۳۸۳، به نقل از درگاه روزشمار.
[۶] «عملکرد مطبوعات در بحبوبه انقلاب: تهران مصور – ۳»، روزنامه کیهان، ۲۲ دی ۱۳۸۳، به نقل از درگاه روزشمار.
[۷] همان.
[۸] به نقل از درگاه کتابناک:
http://ketabnak.com
منبع: مقاله سعید طاووسی مسرور، پایگاه عبرت پژوهی تاریخی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد