درباره برخی ویژگیهای این جامعه به عنوان جامعه جاهلی و نحوه زیست و شخصیت اجتماعی پیامبر در این جامعه با دکتر محمد اللهاکبری، پژوهشگر تاریخ اسلام گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را میخوانید. اللهکبری، عضو هیات علمی جامعه المصطفی(ص) العالمیه است و پیش از این نیز رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بوده است. از وی تاکنون مقالات متعدد در موضوعات مختلف در حوزه تاریخ اسلام و نیز کتاب «عباسیان؛ از بعثت تا خلافت» منتشر شده است.
آقای دکتر! ابتدا بفرمایید که عنوان عصر جاهلی از کجا آمده و این که آیا به طور کلی به دوره پیش از اسلام در منطقه شبهجزیره عربستان اطلاق میشود یا بر دوره خاصی از آن دلالت دارد؟
برای عصر جاهلی زمان مشخصی را نمیشود در نظر گرفت، اما عموما از 200 سال پیش از بعثت پیامبر گرامی اسلام که همزمان است با رسمیت یافتن دین مسیحیت در امپراتوری روم، جامعه حجاز را با عنوان جاهلی میخوانند. بیشترین بحث در این رابطه را شاید جواد علی در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» دارد که به بررسی ریشههای لغوی و اصطلاحی این موضوع پرداخته است، اما در مجموع میتوان گفت این عنوان بیشتر کارکردی نمادین دارد و منحصر به یک دوره خاص نیست. عنوان جامعه جاهلی عنوانی است که خود قرآن با تعبیر «جاهلیه الاولی» برای جامعه قبل از بعثت به کار برده و برای آن نشانههایی هم ذکر کرده است. این نشانهها نشانههایی است که در هر دورهای از تاریخ و حتی امروز هم ممکن است در هر گوشهای از دنیا وجود داشته باشد. در کل اما عنوان جاهلیت به لحاظ مصداقی عنوان جامعه و عصری است که در آن حجاز از یک جامعه موحد و خداپرست به یک جامعه بتپرست و مشرک تبدیل میشود و برخی نشانهها حاکی از این است که این اتفاق حتی 400 تا 500 سال قبل از بعثت روی داده است.
به تعبیر شما گرایش از دین توحیدی به سمت شرک دلیل خوانده شدن این جامعه به وصف جاهلیت است. این اتفاق چگونه رخ داده و این جامعه را به چگونه جامعهای تبدیل کرده است؟
در واقع با کنار گذاشته شدن دین توحیدی در حجاز، که البته همهگیر نبوده و برخی همچون خاندان پیامبر همچنان بر دین توحید بودهاند، به نوعی عقل هم کنار گذاشته میشود و آن جامعه به سمت جبرگرایی، خرافهگرایی و تقلیدگرایی میرود؛ که اینها هم خود لوازم و تبعاتی داشته است.
بزرگترین مساله و نشانه این جامعه نیندیشیدن است و در پی آن تقلید میآید که ناشی از عدم تلاش فکری است. نیندیشیدن، خرافهگرایی را هم تولید میکند و به دلیل این که فرد زحمت یافتن و بررسی فرآیند تحولات و پدیدهها را به خود نمیدهد و همه مسئولیت را به عهده بتها میگذارد و خود را راحت میکند روحیه جبرگرایی هم پیدا میشود.
این مسائل همه در آیینه سفارشها و تأکیدها و تکرارهای قرآن قابل مشاهده است. در قرآن ریشه همه گرفتاریها جهل دانسته شده و در هیچ کتاب آسمانیای به اندازه آن بر اندیشیدن، تفکر، تعقل، تدبر و دانش آموختن تأکید نشده است. اینها در حالی که بزرگترین رهنمود برای هر انسانی است حاکی از عمق جهل مردمان آن زمان نیز هست. در این راستا میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که پیامبران و مبلغان الهی اساسا فرآیند اصلاح و تغییر را با مخاطب قرار دادن اندیشه و روح و روان انسانها پیش میبرند؛ چه اگر اندیشهها تغییر کرد، باورها تغییر میکند و اگر باورها تغییر کرد، ارزشها تغییر میکند و اگر ارزشها تغییر کرد، رفتارها و عملها هم تغییر میکند. به همین جهت همه انبیا اصلاح امور را از اندیشه شروع کردهاند.
حال عنوان جاهلی حاکی از کثرت اندیشههای نادرست، باورهای نادرست، ارزشهای نادرست و آداب و سنن و رفتار و اعمال نادرست در جامعه پیش از بعثت است. البته این جامعه تهی از آداب و ارزشهای درست نبوده، اما شاید بتوان گفت بیش از نیمی از اینها در آن زمان نادرست یا دچار آسیب جدی بوده و به همین جهت ملقب به لقب فاخر جاهلی شده است. علاوه بر مواردی که پیش از این اشاره شد بیسوادی، زنده به گور کردن دختران، ازدواج با برخی از محارم از جمله اموری است که در جامعه آن زمان دیده میشود. آیینهای نذر و قربانی برای بتها که ناشی از همان تقلیدگرایی است و با اخذ از یونانیان و رومیها در جامعه حجاز راه یافت و موجب شد آنها سرنوشت خود را در اختیار بتهایی ببینند که به دست خود ساختهاند، از دیگر موارد است. در چنین محیط نامناسبی خداوند مصلحت دانسته که انسانی ممتاز و والامرتبه را که هر چند در این اجتماع زندگی میکند و از گوشت و پوست همین جامعه است، اما اندیشه و عمل و فکرش با این جامعه تفاوت دارد برای تغییر آن به پیامبری بفرستد.
در جامعهای با چنین ویژگیهایی پیامبر(ص) چه اشتغال و چگونه مناسباتی با اهل این جامعه داشتند؟
خاندان پیامبر(ص) از حدود 500 تا 700 سال پیش از تولد ایشان در منطقه حجاز و مکه ساکن بودند. سابقه این امر بر اساس آیات قرآن به آمدن حضرت ابراهیم به آن ناحیه و بر پا کردن کعبه و بعد هم استقرار فرزند ایشان و سرسلسله اجداد پیامبر یعنی حضرت اسماعیل در آنجا برمیگردد. بنابراین خاندان پیامبر اصالتا عرب نبودند، اما با زندگی درازمدت در آن ناحیه زبان و فرهنگ و آداب و خوی آنها با مردم این ناحیه یکی شد. اما در عین حال این خاندان از یک جایگاه معنوی، اجتماعی و سیاسی برخوردار بودند و مردم هم آنها را به بزرگی شناخته و قبول کرده بودند.
از طرف دیگر با توجه به کمبود منابع طبیعی در مکه، جامعه شکل گرفته در این شهر یک جامعه تجاری بود و اهالی آن و بویژه قریش با کاروانهای خود در فاصله میان یمن و خلیج عدن تا شام و مدیترانه به تجارت اشتغال داشت و به نحوی واسطهای تجاری بود میان چین و هند و حتی ایران با روم و یونان و دیگر نقاط. بنابراین پیامبر در خانوادهای به دنیا میآید که هم جایگاه اقتصادی بالایی دارد و پدران به کار تجارت اشتغال دارند و هم این که خانواده ایشان از جهات مختلف و بویژه از جهت سیاسی و مدیریتی و رهبری جامعه جایگاه برجستهای دارد. خود پیامبر هم پس از دوران نوجوانی که چندی به دامداری پرداخت وارد فعالیت تجاری شد و به شخصه یا با سرمایه خود در این کاروانهای تجاری مشارکت کرد.
با این توصیف پیامبر یک زندگی متعارف داشت. در این دوره نوع مراودات پیامبر با دیگران چگونه بود؟ تبیین شما از این که ایشان در عین چنین زندگی عرفیای از سنتهای این جامعه و آسیبهای آن برکنار بود، چیست؟
پیامبر در محیطی زندگی میکرد که هم عادتها، سنتها و ارزشهای درست و هم نادرست وجود داشت. ایشان در این جامعه و در زندگی و روابط خود به سه صفت شهرت پیدا میکند؛ یکی به این که انسانی راستگوست، یکی به این که امانتدار است و یکی هم به این که به عهد خود و قول خود وفادار است؛ کسی که در هر حال راستگوست، امانتدار است ولو این که امانتی از دشمنش به او سپرده شود و کسی که عهد و قولی را که داده و قراردادی را که امضاء کرده است به هیچ وجه زیر پا نمیگذارد. اینها ویژگیهایی است که اگر شما به آیات و روایات هم مراجعه کنید میبینید اساس انسانیت و دیانت بر این سه ویژگی استوار است. اینها چیزهایی است که بنیاد اساسی اعتماد را هم تشکیل میدهد و همین هم زمینه مأموریت ویژهای بود که خداوند برای تغییر زندگی مردم به ایشان داد. در واقع مردم میدانستند که در این موارد هر کسی لغزش داشته باشد محمد(ص) لغزش ندارد. مردم حتی پس از بعثت و در روزگاری که با او دشمنی داشتند باز امانات خود را به او میسپردند، چون میدانستند او با همه دشمنی، خیانت نمیکند.
پیامبر همچنین در این جامعه هم بنا به عقل و فطرت پاک خود و هم شاید بنا به آنچه در خانواده ایشان هم مرسوم بوده و بر اساس آن تربیت یافتهاند از پلیدیهایی همچون شرب خمر که امری متعارف و معمول بوده، از رباخواری، از خوردن دارایی ایتام و چنین ناهنجاریهایی که وجود داشته به دور بوده است. در مورد تبیین این قضیه هم دو نگاه وجود دارد؛ یکی نگاه دینی و یکی عقلی. بر اساس نگاه دینی، حضرت علی(ع) میفرماید از آن روزی که پیامبر(ص) به دنیا آمد خداوند دو ملک را مأمور کرد که از او مراقبت کنند و ایشان را از پلیدیها دور نگه دارند. اما یک نوع نگاه دیگر این است که مساله بر اساس طبع و عقل و فطرت پیامبر مطرح شود. بر این اساس چون پیامبر هم در سنت و سابقه دیانت آباء و اجدادش پرورش یافته بود و هم این که خود به امور مختلف و حقیقت آنها میاندیشید طبعا از ناراستیها و پلیدیها و آنچه نادرست بود، همچون شهوت، شرب خمر، ربا، ظلم، جبرگرایی، خرافهگرایی و پیروی و تقلید از عادات نادرست دوری میکرده و انجام افعال خود را مدیریت میکرد و به سمت خوبیها میرفت. این دو نوع نگاه است که میتواند تبیینگر برکنار ماندن پیامبر از سنتها و آسیبهای جامعه جاهلی پیش از بعثت باشد.
سید مهدی موسوی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی«جامجم» با احمد ابوالقاسمی یکی از موفقترین قاریان قرآن و میزبان برنامه «محفل»
در گفتوگو با دکتر علیرضا کیخا معاون امور استانهای رسانه ملی مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین: