سیاست روز:پیشنهادهای ننجونی
آنجا که "ننجون" ما که تخصص اصلیاش کنترل "تورم" است و این روزها دولت موفق شده که...
از آنجا که "ننجون" ما که تخصص اصلیاش کنترل "تورم" است و این روزها دولت موفق شده که کمر تورم را بشکند و همه چیز بلاتشبیه مثل زمانهای دور!! ارزان و در دسترس است، ایشان هم تغییر کاربری داده و درباره مسائل شهری، راهکار ارائه میکند.
در همین راستا یکی از اعضای دانشمند و فرهیخته شورای شهر تهران هم گفته باید برای ورود به تونلها و بزرگراههای تهران از صاحبان اتومبیل "پول" بگیریم.
ننجون با ابراز خرسندی از وجود همچین نابغهای در شورا و آرزوی توفیق روزافزون برای ایشان، پیشنهادهای زیر را تقدیم میکند:
یک - تمام خودروهایی که از کوچههای فرعی سمت چپ وارد خیابان اصلی میشوند مبلغ پانصد هزار ریال پرداخت کنند.
دو - خودروهایی که از سمت راست وارد خیابان اصلی میشوند فقط مبلغ یکصد هزار ریال پرداخت کنند.
سه - اجاره دادن خیابانها منبع درآمد خوبی است و در همین راستا عابران پیادهای که به شکل عامدانه یا به صورت علاف در پیادهروها تردد میکنند روزانه مبلغ دویست هزار ریال پرداخت کنند.
چهار - چشمک زدن عابران پیاده به یکدیگر علاوه بر اشکالات اخلاقی مستوجب جریمه نقدی است و هر عابر چشمکزن باید سیصد هزار ریال بپردازد.
پنج - عابران پیاده در برابر هر عطسه، سرفه، بادگلو و هرگونه سر و صدای دیگری که در سطح شهر تولید میکنند مبلغ پنجاه هزار ریال بپردازند که این مبلغ بسته به نوع صدا گاهی تا دو برابر نیز قابل افزایش است.
شرق : با عشق نامزد سابق تو
این محمدرضا رحیمی بلد است. نامه فدایتشوم به احمدینژاد را یکطوری نوشته که الان حواس همه پرت شده به آن یکمیلیاردتومانی که بین ١٧٠نماینده تخس کرده بوده. در حالی که اصل قصه چیز دیگری است.
داستان: ما هم به یکی قول ازدواج داده بودیم منتها کاری کرده بودم که پدرش ورشکست شده بود و چهارتا داداشش در دفاع از من کتک مفصلی خورده بودند و افتاده بودند گوشه زندان، مادر خانواده هم سکته کرده بود. حالا نامزد بنده که منتظر بود من بروم خواستگاریش اصلا از این قضایا خبر نداشت. من چهکار کردم؟ یک نامه نوشتم برای دختره و گفتم «بابات آندفعه جلو من جای اینکه بلند شود نیمخیز شده و یکبار هم زیرشلواریش از پاچه شلوارش زده بود بیرون و همه اینها توهین به خواستگار است.» بعد نوشتم «عزیزم این رفتارهای غلط بابات باعث شد داداشهات بیفتند زندان و مادرت هم سکته کند. من چی؟ لطفا خودت را نگران نکن. من افسردگی گرفتم و مجبورم تا ظهر بخوابم و زندگی برام بیمعنی شده و بهزور هی میروم کافه و مسافرت بلکه روحیه پیدا کنم، الان هم جزایر قناری هستم و امیدوارم افسردگیام خوب شود و بابات را بتوانم ببخشم که من را بدبخت کرد.» دختره چیکار کرد؟ هیچی زارزار گریه کرد و گفت همهچیز تقصیر باباش است و گفت منتظر میمانم تو حالت خوب شود و از جزایر قناری بهصورت برنزه برگردی و بیایی خواستگاری، حتی اگر بابام هنوز آزاد نشده باشد. من چی گفتم؟ من براش نوشتم «اوه عزیزم... نه. من مجبور شدم بهخاطر بابات با یک دختر پولدار خوشگل ازدواج کنم که بتوانم ضربهای را که پدرت به من زده فراموش کنم.» دختره چیکار کرد؟ هیچی یک نامه نوشت برای من که «اوه عشقم... با چشمانی پر از اشک برایت آرزوی خوشبختی با آن داففرنگی را میکنم. و در ضمن رفتم بهعنوان شاکی خصوصی از بابا و داداشهام شکایت کردم و کاری کردم حبس ابد بکشند. با عشق. نامزد سابق تو.»
آمبولانس:دیدید. حالا حکایت محمدرضا رحیمی و برخی نمایندگان و رسانههاست. همه دنبال یکمیلیاردتومان هستند. ولی یکمیلیاردتومان که چیزی نیست.
کیهان : نوار
گفت: وکیل یکی از متهمان امنیتی و اقتصادی فتنه 88 گفته است نوار مکالمه موکل او با نیکآهنگ کوثر جعلی است!
گفتم: همان مکالمه که از آن بوی خیانت میآید؟! و در دادگاه کانادا هم مطرح شده بود؟
گفت: وکیل او گفته است در دادگاه کانادا هم جعلی بودن این نوار اثبات شده است!
گفتم: ولی در خبرها آمده است که دادگاه کانادا صحت نوار را تأیید کرده است و از این گذشته، متخصصین داخلی هم به آسانی میتوانند واقعی یا جعلی بودن آن را نشان بدهند.
گفت: پس چه نیازی به این هیاهو دارند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو میگفت؛ جلال آل احمد فقط یک کتاب دارد به نام «هملت». به او گفتند؛ ولی هملت، اثر شکسپیر است و طرف گفت؛ دیگه بدتر! پس این یک کتاب جلال آل احمد را هم شکسپیر برای او نوشته است!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد