از دیرباز وجود آثار و ابنیه تاریخی و باستانی در هر منطقه بیانگر نوع بینش، تمدن و فرهنگ و شیوه زندگی ساکنین آن منطقه بوده و هست.
بخش خرقان زرندیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و مردمی طبیعت دوست و با نشاط که علاقه مند به حفاظت از میراث فرهنگی هستند در این منطقه سکنی گزیده اند.
بخش خرقان زرندیه با 38 روستا در غرب شهرستان زرندیه و شمال غرب شهر ساوه در منطقهای کوهستانی واقع شده و بواسطه پیشینه تاریخی و با توجه به تعدد آثار باستانی به یک منطقه گردشگری تبدیل شده است.
بنا به اعلام مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان، آثار و ابنیه تاریخی نظیر منطقه باستانی کهک بین روستاهای بلوبند و رازقان متعلق به قرن ششم(ه.ق)، قلعه و تپههای باستانی الویر مربوط به دوره ساسانیان، غار شاهپسند واقع در کوهی به همین نام در زرآب روستای بند امیر، قلعه قارقالوخ در کوه بزکش زرآب بندامیر و تپه باستانی و قلعه علیشار مربوط به دوره پارتها در این بخش چشم براه گردشگران هستند.
همچنین ابنیه تاریخی نظیر حمام کلبعلیخان خلج در روستای ویدر مربوط به دوران زندیه، تپه باستانی دوزج که قدمت آن به دوره تاریخی اسلامی میرسد، مسجد روستای چلسبان که مربوط به دوره زندیه است، کلیسای 400 ساله روستای چناقچی علیا، قلعه ضیاء در روستای وسمق که بازسازی آن مربوط به دوره قاجاریه است، حمام روستای بند امیر مربوط به دوره زندیه و دو برج تاریخی بخش دیگری از آثار تاریخی این منطقه هستند اما ریشسفیدان این منطقه از آئینهای کهنی نیز سخن میگویند که در کوچهپسکوچههای این منطقه تاریخی روایتگر شادیها و غمهای مردمان بودهاند اما، دیرزمانی است که از نفس افتادهاند و امروز حتی گوش شنوایی برای صحبت از آنها وجود ندارد.
بازیهای سنتی هم امروز دیگر نوجوانان و جوانان را به سنتهای اصیل پیشینیان که همه سرشار از خیر و نیکی بود وصل نمیکند. آنها گذران وقت با بازیهای گوشی های همراه را به آشنایی و احیای این سنتهای باستانی و بازیهای محلی ترجیح میدهند.
با این همه، باورهای پدیدآورنده این آیینهای باستانی که همواره بیانگر امید، اتحاد، همدلی، ترویج صله رحم، یکرنگی و دستگیری از دیگران است هیچگاه کهنه نخواهند شد.
گذشتگان این سرزمین با تکیه بر این سنتهای باستانی از شرایط دشوار گذشته گذشتند و علیرغم بضاعت اندک، برپایه همین باورها همواره غفلت از همسایه را ناشایست دانسته و از آن دوری کردهاند.
خرقان یکی از مناطق مرتقع و کوهستانی شهرستان زرندیه است که ریش سفیدان آن هنوز برفهای سنگین گذشته آن را به خاطر دارند.
آنها به خاطر میآورند روزهایی را که به دنبال بارش سنگین برف در روستا و تحمل شرایط سخت زندگی در زمستان ضمن سپاس این نعمت الهی، فرا رسیدن نوروز را روزشماری میکردند و با دلهایی گرم در این انتظار، آیینهای پیشینیان را زنده نگاه میداشتند.
کوسا یکی از آئینهای زیبای خرقان است که به امید خداحافظی با سرمای زمستان اجرا میشده است. این آیین سنتی از رسومی است که در مناطق مختلفی از کشور از جمله خرقان برگزار میشد.
البته زمان اجرای این آیین بنا به موقعیت جغرافیایی در مناطق مختلف کشور متفاوت بود و مردم خرقان، 50 روز به بهار مانده این آیین را برگزار میکردند.
«کوسا» نماد زمستان است و آنکه این نماد را جان میبخشد چوپانی است که لباسی از پوست و پشم با کلاهی شاخدار بر تن کرده و به همراه نوازنده در روستا میچرخد و رفتن زمستان و آمدن بهاری پربرکت را نوید می دهد و در ازای این خوش خبری هدایایی دریافت میکند.
این آیین باستانی از جایگاه ویژهای در میان اقوام مختلف برخوردار بوده و دستیابی به آرزوی ملاقات دوباره با بهار را به روستانشینان خسته از سرمای زمستان نوید میدهد.
باز شدن روزنههای امید در دلهای مردمان، رسالت دیرپای آیینهای باستانی ایران کهن است و این آیینها در زمستان امید فرا رسیدن بهار را در دلها میپراکند، تازگی میآورد و خواب زمستانی را برمیآشوبد.
کوسا در این آیین برای شاد کردن مردم همه کار میکند او در ازای آوردن مژده بهار از مردم پیشکش طلب میکند و اگر پیشکشی کافی نباشد خود را به مردن یا غش کردن میزند و بازیگر همداستانش از خانوادهها هدایای بیشتری طلب میکند.
او ارمغانها را به کوسا نشان میدهد و کوسا به شوق تحفهها بیدار میشود و اگر باز هدایا را کافی نبیند دوباره غش میکند و این قصه در تمامی کوچههای روستا ادامه دارد و در دلهای مردمان شادی میافکند.
آنچه خانوادهها به کوسا میدهند، خیرات برای رهایی از دست غول زمستان است و دست آخر نیز بزرگترها و بچهها با گلولههای برفی کوسا را میزنند و او که نماد برف و سرماست، زیر بارش گلولههای برفی به سوی کوههای سرد و پربرف عقبنشینی میکند تا نوروز با بهار فرا رسد.
نقش اصلی این مراسم را (کوسا) که شخصیتی پیامآور نوروز، شادی، بهار و زندگی دوباره است به عهده دارد و مردم قدم او را برای خود پرشگون میدانستند.
ریشه این مراسم سنتی را در دوران ساسانی یا پیش از آن نیز میتوان یافت. این مراسم در طول زمان تغییراتی کرده و امروزه در بعضی از نقاط ایران با نامهای گوناگون نظیر کوسه، کوسا، کوسا چوپانان، کوسه گلین و کوسه گلدی اجرا میشود.
هرچند دیگر نشان چندانی از اینگونه آیینها در زمستانهای همچنان طولانی و البته کم برف، دیده نمیشود.
به نظر میرسد تنگ شدن دست آسمان و خالی شدن جای برفهای سنگین گذشته بر زمین، ارتباط چندانی به از بین رفتن این آیینهای سنتی نداشته باشد چراکه امروز حتی اگر آن برفهای زیاد و سنگین هم ببارد، این آیین ها اجرا نخواهند شد و یکی از دلایل این فراموشی شاید تغییر سبک زندگی باشد و به قولی شاید به این دلیل که روزگار عوض شده.
هرچند احیای آیینهای کهن که ایران بواسطه تاریخ چند هزارسالهی خود سهم بزرگی از آنها را به خود اختصاص داده است شاید در گذر زمان و زندگی در دنیای ماشین و تکنولوژی کار آسانی نباشد اما، از بین رفتن این بنیانهای سنتی به اذعان کارشناسان یکی از دلایل آن معضلی است که تحت عنوان گسست فرهنگی و جدایی نسلها از آن یاد میشود و آنچه این فاصلهها را پر میکند شاید همان چیزی است که از خودبیگانگی فرهنگیاش مینامیم و مدتهاست گریبانمان را گرفته و ما را که نه بسان مردمان کشورهای پیشرفته ماشینی شدهایم و نه پیوند کاملی با فرهنگ غنی گذشته داریم، در برزخی از پریشانی از آنجا رانده و از اینجا مانده رها کرده است.(ایسنا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد