مدتهاست که دیگر از رمانهای چند جلدی خبری نیست و حتی میتوان قصههای یک خطی را در آثار نویسندگان دید، سالهاست نمایشهای طویل به صحنه نمیرود و مدتهاست که حتی روزنامهنگاری به سمت اخبار و گزارشهای کوتاه سوق پیدا کرده است. در شرایطی که علاقهمندان به اندیشه، تاریخ، فلسفه، ادبیات و هنر به خلق آثار کوتاهتر و بیپیرایهتر و سادهتر روی آوردهاند سریالهایی با قسمتهای زیاد با آب و تاب فراوان برای چه کسانی ساخته میشود و چه اهدافی را دنبال میکند.
سریال با کف فراوان
در مجموع سریالهایی که در بیش از صد قسمت تولید میشوند تنها تعدادی انگشتشمار بر اساس داستانهایی پرمایه تولید شده است و به چیزی فراتر از سرگرمی توجه دارد و اکثر این سریالها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبان عامتر تولید میشود و از همه مولفههای تاثیرگذار بر احساسات مخاطب و نه اندیشه او بهرهمند است.
این آثار با هدف تاثیرگذاری بر احساسات مخاطبان عام، در اصطلاح آمریکایی اپرای صابونی خطاب میشود و از مولفههای یکسانی در جذب مخاطب بهره میگیرد.
انتخاب عنوان اپرای صابونی برای این دست آثار میتواند ناشی از خاصیت کفکنندگی و حجمسازی بیمحتوای این نوع سریالها باشد یا اشارهای به اولین حامیان این نوع آثار؛ چرا که اپراهای صابونی اولین بار در آمریکا و با هدف جلب زنانخانهدار تولید میشده و حامی مالی این سریالها شرکتهای تولیدکننده مواد شوینده و عمدتا صابون بوده که مرتب در لابه لای سریال محصولات خود را تبلیغ میکردهاند.
در اکثر این سریالها زنی تنها و ستمدیده محور اصلی داستان است؛ یک مادر درد کشیده، یک دختر تنها یا یک زن محروم از مهر و عاطفه که برای اندکی عشق به دیوارهای قفس زندگی میکوبد. مضمون کلی این سریالها در چند سرفصل کلی قابل دستهبندی است: عشق، ازدواج، طلاق، خیانت و مرگ.
اپرای صابونی یا سریالهای عامهپسند، اصطلاحی کم و بیش تحقیرآمیز برای سریالهای رادیویی و تلویزیونی است که ملودرامی پر سوز و گداز را تا آنجا که ممکن است طولانی وکشدار روایت میکنند. آب و تاب فراوان، شخصیتهای تک بعدی، دیالوگهای شعاری و داستانکهای بسیار و پر پیچ و خم از مهمترین ویژگیهای این آثار است.
نویسندگان این گونه آثار با معضلات، مشکلات و مسائل پیچیده و ریز و درشت اجتماعی، ملی، فرهنگی و سیاسی کاری ندارند و در عوض تا آنجا که ممکن است مضامینی مثل عشقهای ممنوع و خیانت و روابط جنسی و عاطفی را پیدرپی به هم میبافند. جالب اینکه دقیقا به همین دلیل تماشای این سریالها برای مخاطب عام لذتبخش است، زیرا این موضوعات به سادگی قابل همذاتپنداری است.
از دیگر ویژگی این سریالها آن است که در پرداختن به مسائل روزمره و دم دستی افراط میکنند و اتفاقات عجیب، هیجانانگیز و پرشور در آنها بدون در نظر گرفتن منطق زندگی واقعی به صورت مسلسلوار رخ میدهد.
شخصیتها در چنین سریالهایی تک بعدی است و روابط بین آنها بسیار اغراق شده تعریف میشود تا حدی که مخاطب درگیر هیجانهای عاطفی هر شخصیت و بخصوص چند شخصیت محوری آن میشود و برایش اشک میریزد.
سریالهای عامهپسند گاهی سالهای متمادی ادامه مییابد و با تغییر تمرکز از قهرمان اصلی بر دیگر شخصیتها همچنان ماجراهای تازهای روایت میکنند. گاهی در برخی از این نوع سریالها شخصیتها رشد میکنند، بزرگ میشوند، پیر میشوند و حتی براستی میمیرند!
مخاطب ایرانی و اپراهای صابونی
تماشاگران ایرانی اولین بار با اپراهای صابونی یا سریالهای عامهپسند در ماهواره آشنا شدند. چند شبکه ماهوارهای با انتخاب این نوع آثار از میان تولیدات کشورهایی مانند ترکیه و کلمبیا و دوبله آنها ناگهان طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جلب کردند.
طبیعی است سریالهای تلویزیونی از هر نوعی به واسطه روایت دراماتیک واقعیتهای زندگی، همواره از جذابترین برنامههای تلویزیونی بوده است. این آثار فرصتی ایجاد میکند تا برای مدتی متوالی مخاطب همراه شخصیتها باشد و روند قصه را دنبال کند. در تلویزیون ما سریالها عمدتا در 13 تا 50 قسمت ساخته میشود و طولانیترین سریال تلویزیونی که فقط کمی بیش از صد قسمت دارد (سریال کیمیا) هنوز در مرحله تولید قرار دارد و به پخش نرسیده است.
اگرچه سریالهای تلویزیون در کشور ما هرگز از مولفههای اپراهای صابونی تبعیت نکرده و میتوان گفت چنین آثاری هرگز در رسانه ملی تولید نشده است، اما میتوان در برخی سریالهای تلویزیون برخی شاخصهای عامهپسندی را دید.
آنچه همیشه برای تولیدکنندگان سریالهای ایرانی اهمیت داشته، ارائه داستانهای باورپذیری بوده که علاوه بر تاثیرگذاری بر احساسات مخاطب بر مبنای منطق هم قابل پذیرش و دفاع باشد. به عبارتی در آسیبشناسی سریالهای تلویزیون خودمان نه تنها به مولفههای عامهپسندی یا احساسگرایی نمیرسیم، اما در مواردی القای تفکر درست، راهکار و در یک کلمه ارائه پیام آموزشی به جذابیت آثار لطمه زده است.
رختشوهای مدرن
سریالهای عامهپسند در همه دنیا مخاطبان بسیاری دارد و بیش از هر کسی زنان سطحینگر که اوقات فراغت زیادی دارند، تماشاگر این آثار هستند؛ زنانی که هرگز در مورد ارتقای دانش، آگاهی، درک و شناخت خود حساس نبوده و برنامهای ندارند. بیشک مولفههای شکلدهنده اپرای صابونی بر مبنای نیازهای سطحی و مبتذل مخاطبان شکل گرفته است، چرا که نوع روایت، شخصیتها و اتفاقات در این آثار به ترتیبی است که خوراک جذابی برای دور همنشینی و گفتوگوهای بیارزش فراهم میکند؛ گفتوگوهایی که مخاطب ایرانی نمونههایی از آن را در رختشویی یا سبزیپاککردنهای دور همی زنان سطحینگر از گذشتههای دور و نزدیک سراغ دارد.
اپراهای صابونی از تنوع و تکثر خطوط داستانی برخوردار است. آنقدر داستانهای ریز و درشت در این سریالها روایت میشود که بیشتر شبیه گپ و گفتهای بیارزش و بیمایه در خیابان، تاکسی و مهمانیهاست. تماشاگران این آثار همیشه شاهد اتفاق تازه و هیجانانگیزی هستند که بتوانند دربارهاش حرف بزنند. علاوه بر این، تعدد شخصیتها نیز به اندازه تنوع خطوط داستانی و اتفاقات، به مخاطب این آثار خوراک میدهد تا حسابی درباره دیگران حرف بزند، اظهار نظر و قضاوت کند و از نوعی غیبت به شیوه مدرن لذت ببرد.
شیوه روایت در سریالهای عامهپسند بر مبنای غافلگیری مخاطب شکل گرفته و فیلمنامهنویس هر جا لازم باشد برای ایجاد لذت و کیف بیشتر به مخاطب باج میدهد و سرنوشت شخصیتهایش را به صورت منطقی یا غیر منطقی دستخوش تغییرات تقدیری و قضا و قدری میکند.
ابتذال، ذائقه تربیت نشده برای لذت بردن از داستانهای عمیق، موسیقی، شعر و ادبیات پربار و مهمتر از همه اینها اجازه جولان دادن به احساسات سطحی و لذت بردن از سرگرمیهای پیشپاافتاده مهمترین دلایلی است که بسیاری از مخاطبان حتی به ظاهر فرهیخته را پای اپراهای صابونی مینشاند.
در نگاهی حساستر و با بررسی دقیق تر مخاطبان این آثار میتوان به جرات گفت تماشاگران این سریالها در چند مورد با هم مشترک هستند که اولین و مهمترین آنها میل به سخنچینی درباره دیگران است؛ چه افراد این میل را آگاهانه در زندگی واقعی کنترل کرده یا نکرده باشند. همچنین مخاطبان این آثار یا فارغ از کار روزانه زمانی را برای بطالت و وقت گذرانی در نظر میگیرند و پای چنین آثاری مینشینند یا به دلیل پیری، افسردگی یا موارد مشابه امکان استفاده مفید از وقت و عمر خود را ندارند.
اپراهای صابونی در همه دنیا مخاطب دارد و این تنها شامل مردم کشور ما نمیشود اما نکته تاسفبار اینجاست که عمدتا زنان به واسطه حضور در منزل و رسیدگی به امور خانه که شاید چندان نیازمند تمرکز نباشد، به مرور تماشاگر چنین آثاری میشوند و به آنها اعتیاد پیدا میکنند.
ملودرامهای ارزشمند
نقد و تا حد زیادی تقبیح اپراهای صابونی یا سریالهای عامهپسند که تولیدات ترکیهای آنها از طریق شبکههای ماهوارهای قابل تماشاست، به معنای تائید همه تولیدات تلویزیون کشورمان نیست، اما باید بپذیریم آثاری در تلویزیون کشور ما تولید شده که به هیچ عنوان با آثار ترکیهای و کلمبیایی که در شبکههای ماهوارهای عرضه میشود، قابل قیاس نیست.
در میان تولیدات انبوه تلویزیون طبیعی است که برخی آثار از کیفیت برتر برخوردار نباشد و بتوان سریالهای متعددی را نام برد که حتی نتوانستهاند از مولفههای پیشپاافتاده در اپراهای صابونی هم برای جذب مخاطب بهره بگیرند، اما در کنار همین آثار سریالهای خوب زیادی را میتوان اسم برد که بدون هیچکدام از قلابهای ذکر شده درباره اپراهای صابونی توانستهاند مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون بنشانند و حتی خیابانها را خلوت کنند.
گرچه نمونه چنین آثاری در سالهای اخیر در تلویزیون کشورمان زیاد نبوده است، اما فراموش نکنیم سریالهایی مانند شب دهم، پریدخت، ارمغان تاریکی، وضعیت سفید، ستایش، پایتخت و دیگر ملودرامهای به یاد ماندنی توسط هنرمندان کشورمان ساخته شده و این هنرمندان چنانچه شرایط مناسب فراهم باشد باز هم توانایی ساخت ملودرامهای جذاب و ارزشمند را دارند؛ سریالهایی که نهتنها نشانی از ابتذال و مولفههای آثار مبتذل در آنها نباشد، بلکه مفاهیمی تاملبرانگیز و عمیق برای عرضه و ارائه داشته باشند.
آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد