پیامبران که خود مجرا و مهبط الهی بودند و از نکته نکته کتابهای مقدس آگاهی داشتند، این اسرار را به اهل آن سپردند و عارفان نیز با خواندن ممتد و پیگیر کتاب مقدس رموز و اسرار آن را کشف کردند، آنها را ثبت نمودند و برای آیندگان به میراث نهادند. عارفان برای این اسرار که راهگشای آدمی برای انسان بودن و به گونه انسانی زندگی کردن است، نامهایی نهادند و مصداق هر یک را در کتب آسمانی یافتند. عرفا نام این اسرار را احوال و مقامات و مضامین عرفانی گذاشتند و آنها را مدخلی قرار دادند برای هر آن کس که خواهان وصال با معبود است. پس در اینجا به منظور منکشف ساختن این احوالات به برخی از اسراری اشاره میشود که در کتاب مقدس و قرآن به طور یکسان به آن پرداخته شده است.
ازجمله این احوالات یکی اخلاص در پرستش خداوند است که در قرآن و کتاب مقدس بسیار به آن اشاره شده است. اخلاص در پرستش همان توحید و یگانه پرستی است. ادیان ابراهیمی همواره در معرض تهدید شرک و بتپرستی قرار داشتند. این ادیان در میان آیینهایی رواج یافتند که شرک و کثرتگرایی بنمایه آن آیینها را تشکیل میداد. پیامبران در چنین فضایی به اشاعه دین خود میپرداختند و همواره مردم را از پرستش خدایان غیر بر حذر میداشتند. «در حالی که گروندگان خالص به خدا باشید نه شریکگیرندگان [برای] او و هر کس به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فرو افتاده... است.» (31/22) «و کسانی که به آنان کتاب [آسمانی] دادهایم از آنچه به سوی تو نازل شده شاد میشوند و برخی از دستهها کسانی هستند که بخشی از آن را انکار میکنند بگو جز این نیست که من مامورم خدا را بپرستم و به او شرک نورزم به سوی او میخوانم و بازگشتم به سوی اوست.» (36/13)
در کتاب مقدس نیز از شرک و بت پرستی سخن رانده شده است. در این کتاب آمده است که بنی اسرائیل در غیبت موسی(ع) که به میقات با خداوند رفته بود، به پرستش گاوی که سامری از طلا ساخته بود، روی آوردند. «و خداوند به موسی گفت روانه شده... به زیر برو. زیرا این قوم تو که از مصر بیرون آوردهای فاسد شدهاند و از آن طریقی که بدیشان امر فرمودهام، انحراف ورزیده گوساله ریخته شده برای خود ساختهاند و نزد آن سجده و قربانی میکنند...» (سفر خروج/ آیات 9 ـ 8) همچنین بنی اسرائیل به پرستش خدایان قبایل همجوار همچون بعل روی آورده بودند و برای آنها قربانی میکردند. از این رو بود که در کتاب مقدس درباره آنها چنین گفته شده است: «و بنیاسرائیل در نظر خداوند شرارت ورزیدند و بعلها را عبادت کردند و... خدایان غیر را از خدایان طوایفی که در اطراف ایشان بودند، پیروی نموده آنها را سجده کردند و خشم خداوند را برانگیختند.»(سفر داوران/12 ـ 11)
یکی دیگر از احوالاتی که قرآن آدمی را بدان سفارش میکند، تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است. تسلیم بودن در برابر خداوند به معنای نفی تلاش و کوشش نیست بلکه به این معناست که انسان جایگاه خود را در مقام انسان بودن میشناسد و میداند که خداوند خالق و آفریننده اوست. پس در عین تلاش کردن تمامی امور را به او واگذار میکند. «آری هر کس که خود را با تمام وجود به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد پس مزد وی پیش پروردگار اوست و بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.» (112/2) چنین توصیفی از تسلیم میتواند به معنای توکل نیز باشد؛ بیانی که نهتنها در قرآن و گفتار عارفان که در کتاب مقدس نیز به آن اشارههای زیادی شده است. «و بر آن زنده که نمیمیرد توکل کن و به ستایش او تسبیح گوی و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است.» (58/25) در کتاب مقدس به داستان ایوب پیامبر پرداخته شده است و در این داستان به سختیهایی که ایوب متحمل میشود، اشاره میشود. او که از تمامی نعمتهای خداوند بهرهمند بود، به یکباره همه را از دست میدهد و خود نیز بیمار میشود. در کتاب مقدس او درباره چرایی پیشامدهایی که برایش رخ داده پرسش میکند و در آخر به این نتیجه میرسد که همه چیز در سرنوشت او رقم خورده و او باید در برابر شداید و سختیها تسلیم باشد. «کاش میدانستم او را کجا یابم... آنگاه دعوی خود را به حضور او ترتیب میدادم... سخنانی را که در جواب من میگفت میدانستم... ولی او آنچه را که بر من مقدر شده است بجا میآورد.» (کتاب ایوب/ 17 ـ 1) پس ایوب به خداوند توکل میکند و خداوند نیز با بازگرداندن هر آنچه از او گرفته بود، پاسخ او را میدهد. «و خداوند مصیبت او را دور ساخت و خداوند به ایوب دوچندان آنچه پیش داشته بود عطا فرمود.»(کتاب ایوب / 11)
خداوند در قرآن نیز از ایوب ذکری به میان آورده است. «و ایوب را [یاد کن] هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیـــــده است و تویی مهربانترین مهربانان.» (83/21)
داستان ایوب در عین حال بیانگر یکی دیگر از احوالات یعنی صبر است؛ صبری که در قرآن و کتاب مقدس داستان حضرت یعقوب و یوسف بهترین توصیفکننده آن است.
زمانی که یعقوب(ع) به هجران یوسف گرفتار میشود، چارهای جز صبر نمییابد؛ در حالی که امید به خداوند دارد و میداند که همین امید یوسف را به او باز میگرداند.
پیراهنش را [آغشته] به خونی دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلکه نفس شما کاری [بد] را برای شما آراسته است اینک صبری نیکو [برای من بهتر است] و بر آنچه توصیف میکنید خدا یاریده است.» (18/12) «[یعقوب] گفت [چنین نیست] بلکه نفس شما امری [نادرست] را برای شما آراسته است پس [صبر من] صبری نیکوست امید که خدا همه آنان را به سوی من [باز] آورد که او دانای حکیم است.» (83/12)
از این رو وقتی از بنیامین نیز جدا میگردد، به فرزندان خود میگوید که در پی هر دو فرزند او باشند. زیرا «از [عنایت] خدا چیزی میدانم که شما نمیدانید. ای پسران من بروید و از یوسف و بــــرادرش جستجو کنید و از رحمتخدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسی از رحمتخدا نومید نمیشود». (86 ـ 85/12)
امید به خداوند یکی دیگر از مضامین عرفانی است که در کتب مقدس آمده است. در کتاب مقدس به آدمی بسیار سفارش شده که به خداوند امیدوار باشد. زیرا اوست که تغییردهنده احوال آدمی است. در سفر اشعیا این امید به گونه بارزی خود را نمایان میسازد؛ به طوری که این پیامبر آیندهای بسیار روشن را برای انسان متصور میشود. او از روزگاری میگوید که دیگر مرگی وجود نخواهد داشت «و موت را تا ابد الاباد نابود خواهد ساخت.» (کتاب اشعیاء نبی، 8/25) و روزگاری خواهد آمد که صلح و دوستی در میان مردم رواج مییابد. او این شرایط را با تمثیل «گرگ و بره با هم خواهند چرید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و خوراک مار خاک خواهـــــــد بود.» (کتاب اشعیاء نبی/ 35 ـ 65) بیان میکند.
تمامی این احوالات محصول یقین و ایمانی است که پیامبران به خداوند داشتهاند. زمانی که انسان با ایمانی خالصانه خداوند را میپرستد، احوالات ذکر شده برای او رخ میدهند. در آن صورت او به اسرار و رموزی دست مییابد که هر کسی از آن آگاه نیست. چنین حالی او را به سوی مناجات با خداوند رهنمون میسازد. او در مناجاتهای خود خواستهای ندارد و فقط خداوند را میخواند تا او نیز او را اجابت کند. در این مقام است که او با خداوند خود راز و نیاز میکند و از او میخواهد گناهان او را ببخشد: «همان کسانی که میگویند پروردگارا ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار.» (16/3) «ای خدا به حسب رحمت خویش بر من رحم فرما. به حسب کثرت رأفت خویش گناهانم را محو ساز... و از گناهم مرا طاهر ساز.» (کتاب مزامیر 2 ـ 1/51)
چنین فردی عارفی است که عرفان در جای جای زندگی او جاری است و او خداوند را در تمامی مراحل زندگی خود حاضر و ناظر مییابد.
هما شهرامبخت / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد