نگاهی به مینی‌سریال رنگ شک، ساخته فریبرز عرب نیا

تقابل ابدی خیر وشر در «رنگ شک»

تولید سریال‌های پنج تا هفت قسمتی که به مینی‌سریال شهرت دارند، پیشینه‌ای پربار در شبکه‌های تلویزیونی جهان داشته و عموما برای داستان‌های نه‌چندان بلند به کار برده می‌شوند. با این وجود ساخت این مینی‌سریال‌ها سابقه‌ای طولانی در تلویزیون کشورمان نداشته و از انگشتان دو دست فراتر نمی‌روند. رنگ شک ساخته فریبرز عرب نیا یکی از این معدود مینی سریال هاست که در هفت قسمت روی آنتن شبکه سوم سیما رفته و بازخورد خوبی داشت.
کد خبر: ۷۵۱۲۳۱
تقابل ابدی خیر وشر در «رنگ شک»
فیلمنامه رنگ شک داستان سروان علی نبوی (افسر نیروی انتظامی) است که به شکل نفوذی وارد تشکیلاتی مخوف که یکی از کارهایش پخش مواد مخدر در کشور است، می‌شود عملیاتی که تنها مافوقش از فعالیت او در این باند مطلع است. قصه‌ای قدیمی و بارها تکرار شده که نمونه‌های خارجی و داخلی بسیار دارد که بیش از همه فیلم مردگان ساخته مارتین اسکورسیزی را به خاطر می‌آورد. پیش از این هم خود عرب‌نیا در فیلم تلویزیونی مانگرو ساخته مهدی صباغ‌زاده در نقشی مشابه سروان نبوی ایفای نقش کرده بود که در پخش چندباره‌اش بسیار مورد توجه مخاطبان سیما قرار گرفت.

فیلمنامه رنگ شک که به صورت غیرخطی نوشته شده، نقشی کلیدی در موفقیت کار داشته که گذشته‌ای از درگیری قدیمی سروان نبوی با تبهکاری باهوش ملقب به نیم انگشتی را در اختیار مخاطبانش قرار می‌دهد تا کینه کهنه نیم‌انگشتی از نبوی را برجسته‌تر کند.

در ادامه این فلاش‌بک با نبوی و دو نفر از خلافکارانی همراه می‌شویم که برای هرکدام از آنها پس‌زمینه خوبی طراحی شده است. مرد مسن‌تری که اساسا بهره هوشی بالایی نداشته و پیوستنش به این تشکیلات هم به واسطه عشقی بوده که از دست داده است. در سوی دیگر، پسر جوان، هتاک و خشنی قرار دارد که رفتاری تهاجمی داشته و در سکانس مبادله پول با مواد مخدر نیز به هویت نبوی شک می‌کند. نقطه عطف نخست در فیلمنامه رنگ شک جایی است که آدم‌های طرف مقابل هنگام مبادله مواد همگی به دست تیراندازی نامرئی به قتل رسیده و در نهایت تنها علی نبوی از این جمع باقی می‌ماند.

تعقیب فرد تیرانداز سرانجام او را به تله‌ای می‌اندازد که نیم‌وجبی برایش تدارک دیده است. یک پاپوش تمام عیار و کاملا حرفه‌ای که سروان نبوی را به خیانت علیه پلیس و قتل تمامی آدم‌های یاد شده در این شب متهم می‌کند، در حالی که تنها سردار از ماموریت مخفی نبوی مطلع بوده است. وارد شدن نیم‌انگشتی به خانه سردار در حالی که نبوی هم حضور دارد، یکی از مهم‌ترین سکانس‌های این مینی‌سریال است که بخوبی پرده از شخصیت چند لایه نیم‌انگشتی برداشته و عقده‌های گذشته‌اش را به رخ مخاطبان می‌کشد.

در حقیقت نقطه قوت رنگ شک به شخصیت‌پردازی درست و اصولی قهرمان و ضد قهرمانش بازمی‌گردد که به تقابلی کلاسیک و تمام‌عیار منجر می‌شود. نیم انگشتی نمونه بارز تبهکاری، با بهره هوشی بالاست که مشکلات روحی و روانی‌ای که در گذشته داشته، او را به این سمت و سو سوق داده است. در طرف دیگر، کفه قطب مثبت هم حسابی با حضور سروان نبوی و سردار سنگینی کرده و به رویارویی این دو قطب اصالت خاصی بخشیده است.

از سوی دیگر بخش مهمی از قسمت‌های نخست به زندگی خانواده نبوی (همسر و پسرش امین) اختصاص داده شده که در مجموعه‌های پلیسی سال‌های اخیر کم‌سابقه به نظر می‌رسد. در حقیقت عرب‌نیا در این بخش دست روی قسمت دیگری از کار طاقت فرسای پلیس گذاشته که مربوط به خانواده آنها می‌شود.برای مثال می‌توان به ناسازگاری‌های امین در مدرسه و درگیری همیشگی‌اش با همکلاسی‌ها و مادرش در غیاب طولانی‌مدت پدر اشاره کرد که فوق‌العاده باورپذیر از کار درآمده و مخاطب را به همذات‌پنداری حداکثری با نبوی و خانواده‌اش وامی‌دارد.

نقطه عطف دوم رنگ شک جایی است که اتومبیلی از روبه‌رو با اتومبیل همسر علی نبوی تصادف کرده و ماموران مراقب خانه مادر همسرش را به سمت صحنه تصادف می‌کشاند فرصتی که نیم‌انگشتی آدم منفی داستان با استفاده از آن امین پسر قهرمان اصلی سریال را می‌رباید. این نقطه عطف درخشان زمینه را برای نبرد نهایی نبوی و نیم انگشتی فراهم کرده و تعلیق مناسبی را بر فضای داستان حاکم می‌کند.

کشاندن نبوی به سواحل بوشهر به پایان بندی کار حس و حال خوبی بخشیده و جذابیت‌های بصری آن را دو چندان کرده است. صحنه خداحافظی امین با پدرش به لحاظ میزانسن و بازی خوب عرب‌نیا و حامد شیرخانلو عالی از کار درآمده و میزان بیم و امید در مخاطب را به حداکثر می‌رساند. کشته شدن نیم انگشتی به دست یکی از عوامل تشکیلات روی آب‌های نیلگون خلیج فارس، پایانی مناسب برای ضد قهرمانی است که بیش از حد هوش خود را جدی گرفته و در عین حال نسبت به وفاداری تشکیلات خوش باوری بیش از اندازه‌ای داشته است.

فریبرز عرب‌نیا در نخستین تجربه کارگردانی‌اش نشان داده در تمامی این سال‌ها که به بازیگری مشغول بوده از یادگیری اصول فیلمسازی هم غافل نبوده و در این راه تجربیات گرانبهایی به دست آورده است. سبک بازی خاص عرب‌نیا هم بخوبی با شخصیت سروان علی نبوی چفت شده و باورپذیری‌اش را دوچندان کرده است. در عین حال نباید از بازی خوب و غافلگیرکننده شهرزاد کمال‌زاده هم در نقش همسر نبوی بسادگی گذشت که مخاطب را به همدلی با خویش وادار می‌سازد.

محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها