خاطراتی از جنگ، در گفت‌و‌گو با بانویی که از ۲۰ سالگی در جبهه‌ها بوده

اعظم فانی: از بدن‌های سیاه و ورم‌کرده صدای قل‌قل قلیان می‌آمد!

«با کمال تأسف باید بگویم که قضیه جانبازان بغرنج‌تر از آن چیزی است که همه فکر می‌کنند و ساماندهی آن هم تنها به انجام وظایفی که بر عهده مسئولان گذاشته شده برمی‌گردد». این بخشی از گلایه‌های یک جانباز شیمیایی جنگ است که در یکی از رسانه‌ها چاپ شده است.
کد خبر: ۷۵۰۳۹۵
گلایه‌های یک جانباز: هیچ‌کس، دل شیر ندارد

جام جم سرا: من چطور می‌توانم قضیه جانبازان را به مردم مرتبط بدانم؟! وقتی که مسئولان وظیفه‌ای که بر عهده‌شان گذاشته شده را انجام نمی‌دهند؛ حالا تقاضا از مردم چه معنی‌ای می‌دهد؟! چطور می‌توان از مردم تقاضای فعالیت ‌داوطلبانه داشت وقتی که ما مدارک اصلی آسیب‌دیدگی خود را در همه روزنامه‌ها و فضای مجازی منتشر می‌کنیم و آن‌ها حاضر به تن دادن به اعطای درصد مناسب برای ما نیستند؟!

وقتی که در مورد مدارک ما می‌گویند «جعل است»، وقتی که برای ما پرونده‌سازی می‌کنند، وقتی که نمی‌گذارند برای دفاع از خودمان صحبت کنیم... چه انتظاری می‌توان از مردم داشت؟! وقتی که حقوقت را قطع و با تو بدرفتاری می‌کنند چه انتظاری از رفتار داوطلبانه مردم می‌توان داشت؟!

واقعیت این است که کمتر کسی در این سرزمین دل شیر دارد. با کمال تأسف باید بگویم که قضیه جانبازان بغرنج‌تر از آن چیزی است که همه فکر می‌کنند و ساماندهی آن هم تنها به انجام وظایفی که بر عهده مسئولان گذاشته شده برمی‌گردد. البته مردم می‌توانند با انتخاباتی که برای آن‌ها در نظر گرفته شده، آدم‌هایی را بر کرسی ریاست بنشانند که به فکر مردم باشند و بتوانند از حقوق پایمال‌شده افراد جامعه دفاع کنند. مردم خودشان به قدر کافی گرفتار و با مشکلات مختلف روبه‌رو هستند. مسئله آن‌جاست که در بحث جانبازان اصلاً نباید گذاشت که قضیه به جایی برسد که کسی بخواهد با ترحم وارد قضیه شود، جانباز گدا نیست که کسی بخواهد برای او دلسوزی کند و از سر ترحم قدمی بردارد.

من بارها سعی کرده‌ام که با مسئولان ارتباط بگیرم اما آن‌ها حتی در حد ۱۰ دقیقه هم برای ما وقت نگذاشتند، در صورتی که ما کسانی بودیم که باعث شدیم آن‌ها به جایی که حالا ایستاده‌اند، برسند.

۵‌ سال است که حقوق ما را به بهانه‌های مختلف قطع کرده‌اند، در صورتی که همین حالا که صحبت می‌کنم، سرفه امانم را بریده و نمی‌توانم ادامه حرف‌هایم را بگویم. اگر رفقای جبهه و جنگ من نبودند و از من پشتیبانی نمی‌کردند، الآن آژانس ‌شیشه‌ای را برای همه اجرا می‌کردم.

آن‌قدر به جانباز ظلم می‌شود که حد ندارد؛ در نحوه تعیین درصد، نحوه برخورد و آن‌قدر آن‌ها را درگیر برو و بیا می‌کنند که امانشان بریده شود.

من شماره مسئولان و نمایندگان مجلس را گیر آوردم و هر شب نزدیک به ۱۰۰ پیامک برای آن‌ها می‌فرستادم، اما کک آن‌ها هم نمی‌گزید و می‌گفتند: «به ما مربوط نمی‌شود.»

یک سؤال: «پس من به شما رأی داده‌ام که در آن خانه سبز و مجلسی و شیک چه کار کنید؟ من به ‌قدر یک رأی خودم هم نمی‌توانم پرسشگر باشم؟»

امان ما بریده است، اگر عزم داوطلبانه آنان دردی از کلکسیون دردهای ما دوا می‌کند، بسم‌الله، وارد قضیه شوید. (امیرحسین خرم - جانباز شیمیایی جنگ‌تحمیلی/شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها