پرسپولیس یکی از دو باشگاهی است که میلیونها طرفدار دارد و این تعداد علاقهمند اگر روزانه اخبار تیم مورد علاقه خود را دنبال نکنند لااقل هفته به هفته پیگیر نتایج آن میشوند. نمیخواهیم وارد این بحث شویم که در کل کشور انگشتشمارند مجموعههایی که اینچنین میلیونی در کانون توجه قرار دارند. اگر کسی از دور و بیخبر از همهجا، میزان علاقهمندان به پرسپولیس یا استقلال را نگاه کند لابد تصور میکند یک سیستم مدیریتی یکپارچه، منسجم و باساختار تشکیلاتی منطبق بر باشگاههای حرفهای دنیا این دو باشگاه را هدایت میکند.
البته مراد در اینجا به جهت وضع اورژانسی پرسپولیس شرایط حاکم بر این باشگاه است؛ جایی که حداقل در نگاه اول در لایههای مختلف جامعه نفوذ دارد ـ هرچند حتی برای دقایقی کوتاه ـ اما به هر ترتیب باعث خوشحالی یا ناراحتی یک طیف گسترده میشود، این روزها در اوج بلاتکلیفی بهسر میبرد و کار به جایی رسیده که سرمربی تازه از راه رسیده آن نیز از شرایط حاکم به ستوه آمده و ساز جدایی کوک میکند.
صرفنظر از همه شنیدهها و اخباری که پیرامون دستگیری حمیدرضا سیاسی، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شنیده میشود نتیجه نبود این مدیر در باشگاه پرسپولیس یک بخش دیگر از غیرحرفهای بودن فوتبال ما را برملا کرد؛ جایی که برخی باشگاهها از جمله همین پرسپولیس هنوز قائم به فرد بوده و وقتی مدیرعامل در حبس باشد انگار همه زندانی شدهاند و دست و بال همه برای اجرای هر برنامهای از جمله جذب بازیکن که دغدغه اول این روزهای پرسپولیسیهاست، بسته است. براستی در دنیای امروز و در مدیریت نوین فردمحوری هنوز جایگاهی دارد؟ ناگفته پیداست که چنین سیستم مدیریتی اگر گرفتار مشکلاتی چون مسائل حقوقی فراباشگاهی نشود به هر صورت دیر یا زود زمین خواهد خورد. بنابراین وقتی ما در فوتبالمان باید ساختار تشکیلاتی و تقسیم کار را به عنوان بدیهیات مدیریتی به برخی باشگاهها یادآور شویم، شما به ما حق نمیدهید بگوییم کجای این فوتبال حرفهای است؟
امید توفیقی / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد