جام جم سرا: دکتر عفتالسادات مرقاتی خوئی اظهار داشت: به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد. طیف اجبار جنسی گسترده است (از فشار کلامی تا جسمی و جنسی) و رضایت کلامی کفایت نمیکند، حال آنکه به دنبال تعلیمات جنسی امکان دارد زن بدون هیچ گونه مشارکت و رضایت، خشونت و یا اجبار جنسی را تجربه کند.
به گفته وی اجبار جنسی در اشکال لفظی و روانی زیاد دیده میشود. شکل لفظی آن شاید به گونهای باشد که فرد احساس فشار، گناه و یا خجالت کند و در نهایت تن به رابطه دهد.
مدیرگروه سلامت جنسی ضایعات نخاعی بیمارستان امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در واقع گاهی اجبار جنسی به عبارت فارسی به چانهزنی کشیده میشود. چانهزنی جنسی زمانی است که رضایت طرف مقابل جلب نشده باشد. متأسفانه بین مراجعین به کلینیکهای جنسی، تعداد زنانی که سالیان طولانی اجبار در رابطه جنسی با همسرشان را تجربه کردهاند، کم نیستند.
مرقاتی خوئی تصریح کرد: در خوش بینانهترین حالت احتمالا شماری از همسران از این عدم رضایت طرف مقابل بیاطلاعند اما در بدبینانهترین حالت فرد متأسفانه هیچ توجهی به نارضایتی همسر خود ندارد و از این رو، به تحت فشار قرار دادن همسرش ادامه میدهد.
وی افزود: همچنین بعضا مرد، رابطه جنسی را به هر قیمتی حق خود میداند و همسرش را با این احساس که به وی بدهکار است، یا در مقابل حمایتهایی که از وی میکند و امکاناتی که برایش تأمین میکند به پاسخ گویی جنسی مجبور میکند. بعضی دیگر هم به این بهانه که باید به وسیله رابطه جنسی عشق خود را ثابت کنی، همسر خود را وادار به رابطه جنسی میکنند در حالی که او رضایت ندارد. متأسفانه گاهی فرد مقابل نیز از ترس عواقب «نه گفتن» به شریک جنسی خود و تهدیدهایی که میشود اجبار جنسی را تجربه میکند.
مرقاتی خوئی تأکید کرد: تعلیمات تربیت جنسی حاکم بر جوامع در شکل گیری اجبار جنسی مؤثر است. طبق این تعلیمات نگاه افراد به روابط و تعاملات جنسی یک نگاه اجتماعی نیست بلکه یک نگاه جسمی-تناسلی است. به عبارتی تعدادی برای رفع نیازهای بیولوژیکی خود دنبال وسیله هستند و استفاده ابزاری از همسر برای رفع عطش جنسی میتواند زمینه را برای معضل «اجبار جنسی» مهیا سازد.
متخصص رفتارشناسی جنسی بیان کرد: به نظر میرسد زنان بنا به دلایل متعددی به رابطه جنسی بدون رضایت تن میدهند که از تعلیمات و آموزههای دوران نوجوانی آنها نشأت میگیرد؛ برای نمونه با خود میگوید «اگر الان به نیاز همسرم پاسخ مثبت ندهم؛ او برای رفع نیازهای جنسیاش به راههای غیر اخلاقی کشیده میشود». به عبارتی، این زنان به دلیل ترس و واهمه از عواقب نه گفتن تن به رابطه میدهند. البته من هیچ مخالفتی با آموزهها ندارم اما معتقدم باید تعلیمات صحیح و اصولی باشند. چه دختران و حتی پسران به حقوق جنسی خود و دیگران آشنا باشند و به آن احترام بگذارند.
مدیرگروه سلامت جنسی ضایعات نخاعی بیمارستان امام خمینی (ره) گفت: در حقیقت لحاظ کردن جنسیت به شکل متعصبانه در آموزشها و تربیت کودکانمان باعث خواهد شد که مرد نقش فرادستی در ابراز و اظهارات جنسی پیدا کند. در حالی که زن هیچ گونه مهارتشناختی و رفتاری در حوزه تعاملات جنسی را فرا نمیگیرد و نقش غیرفعال را میپذیرد که همین موضوع میتواند راه را برای شکلگیری اجبارهای جنسی نیز مساعد کند.
وی اظهار داشت: بنابراین چنین زنی در زندگی زناشوییاش شاید قادر به درک اینکه رابطه جنسی خوشایند و رضایت بخش حق اوست، نباشد. شاید تنها این را میداند که هر وقت همسرش احساس نیاز کرد او باید پاسخ مثبت بدهد و هیچگاه نیازهای جنسی بین دو نفر به مباحثه گذاشته نشود.
به گفته مرقاتی خوئی حال اگر این آموزهها به دختر و پسر درست تعلیم داده شود، زمان ورود به تعامل جنسی بدون ایجاد هیچ گونه شبهه؛ عدم رضایت و سوء استفاده از رابطه اشان نهایت لذت را میبرند. در واقع فرد نیازمند به برقراری روابط جنسی توجهی ندارد که آیا شریک جنسی من برای برقراری رابطه آمادگی دارد؟ رضایت دارد؟ از نظر خلقی در شرایط مساعدی هست؟ او در آن لحظه دنبال این است که نیاز جنسی یا فشار جنسیاش را بر طرف نماید و عملأ هیچ توجهی به رضایت طرف مقابل خود نمیکند.
او اضافه کرد: اجبار جنسی در درصد بالایی (۷۰%) میان زوجهای غیر عرفی و غیر قانونی (اصطلاحاً دوست دختر و دوست پسر) نیز بیشتر از رابطه عرفی و قانونی بین زن و شوهر دیده میشود.
وی با تأکید بر اینکه اگر نگاه زوجین به رابطه جنسی، «نگاهی اجتماعی» باشد به طور قطع موفق خواهند شد؛ خاطرنشان کرد: در چنین صورتی فرد دارای نیاز جنسی ابتدا با خود میگوید که آیا همسرم هم به برقراری رابطه با من نیازمند است؟ آیا به این رابطه رضایت دارد یا نه؟
مرقاتی خوئی توصیه کرد: توجه به این نکته که زوجین بر رفتار و تعاملات جنسیشان مقداری بازبینی و فکر کنند؛ بسیار حائز اهمیت است. در واقع باید رابطه جنسی را به یک رابطه اجتماعی مبدل نمایند و بدانند که تعاملات جنسی نباید برای دستیابی به اهداف شخصی رخ دهد. اگر به خانوادهها برگردیم چالش موجود این است که هر کدام از طرفین دنبال اهداف و کارهای خود است؛ و کمتر زمانی وجود دارد که به رابطه دو نفره توجه شود.
وی معضلات جنسی نظیر نارضایتی جنسی، ناکارآمدی جنسی و خیانت را از عواقب جدی اجبار جنسی برشمرد و تصریح کرد: بحث ما تنها در مورد زنان نیست، بلکه مردان هم در تمام دنیا اجبار جنسی را تجربه میکنند. بدین گونه، مرد به رابطه جنسی با همسرش حس خیلی خوبی ندارد اما به دلیل تعهد، سالیان سال با همسرش زندگی میکند. برای پیشگیری از بروز اجبار جنسی بین زوجین باید حداقل اقدامات زیر در نظر گرفته شود:
- شناسایی حریم جنسی و توجه به محدودیتهای جنسی فرد و اظهار نارضایتی
- احترام به حقوق و سلامت خود با گفتن «نه» به هرگونه اجبار و چانه زنی جنسی
- افزایش اعتماد به نفس
- شناسایی علامتهای اجبار جنسی (شفاآنلاین)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم:
حالا همسر من كه دختر اوناست و اكنون سی و پنج سال سن دارد تا حالا ندیدم كه با من اون رفتار مادرگون را انجام دهد اما كم كم رفتارهای سردی ازش می بینم تا 18 سال قبل ندیده بودم!! او خیلی كم میل وسرد شده و گاها احساس میكنم میخواهد عین مادرش رفتار كنه ولی من به روی خودم نمیارم.البته تا حالا همیشه مادرش را چه در جمع خانواده ویا خصوصی مورد سرزنش قرار میده و حتی گناه محكوم میكنه .
من احساس میكنم زن موجود ماهری در ریاكاری است و همه زنها روزی مجال داشته باشند به عناوین مختلف از مرد نافرمانی همه جانبه میكنند وحتی جنسی!!!!!!!!!!!!!!!
نه خیر این جمله ی شما رو قبول ندارم. آره اگه زنت را فقط و فقط به خاطر امور جنسی دوست داشته باشی این اتفاق ها هم می افته. باید زبان زنوت رو پیدا كنی. پیرمردها و پیرزن هایی هستند كه مثل روز اول همدیگرو دوست دارن لابد الان كه میل جنسیشون ضعیف شده باید همدیگرو ول كنند.
زندگی قانون مربوط به خود را دارد باید این قانون را یاد بگیریم.
با این نظرتان رسما به آقایون توهین كردید. شما اونها رو با حیوانات همتراز دونستین. طبق نظر شما پس تجاوز هم ایرادی نداره. درسته كه انسانها از نظر فیزیولوژیك شبیه حیوانات هستن اما تكلیف اخلاق، فطرت انسانی و مردانگی چی میشه؟
شما نرینگی رو با مردانگی اشتباه گرفتید!!!!!!!