در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آیا مواضع سرسختانه حکومت دلیلی بر این شده است که شما اکنون مواضع سختگیرانهای داشته باشید؟
پس از انقلاب 26 سپتامبر 2014، جایگاه زیدیه در یمن قربانی آزار، محرومیت و تبعیضی شد که باعث کمرنگشدن روح انقلابی زیدیه میشد. به علاوه، دشمنیهای ناشی از قدرت وهابیها در بسیاری مناطق و در مراکزی که به نام قرآن و حدیث نامیده میشد، با حمایتها و کمکهای مالی عربستان به وجود آمده بود. هدف آنها تغییر هویت مذهبی ساکنان مناطق زیدینشین بود.
زمانی که السید حسین الحوثی، حساسیت انقلابی خود را بروز داد، در واقع نکته جدیدی را بیان نکرد. وی فقط از همان مکتب امامان زیدیه که در برابر ستمگران داشتند، پیروی کرد. منظور این است که السید حسین بدر الدین الحوثی بیانگر یک فرقه نبود، بلکه وی به نام همه آحاد ملت و به نام همه مسلمانان سخن میگفت. به این ترتیب جنبش انصارالله از افراد گوناگونی در میان خود تشکیل شده و هرگز ابعاد فرقهای نداشته است. السید الحوثی همیشه به ما یادآور میشد که جزئیات را فراموش کنید و بر نکات حقیقی و اصلی متمرکز شوید ازجمله این که مسلمانان برای خدا هستند و اسلام مذهبی است که خدا میخواهد.
آیا برای انتقام از دولت و مخالفان سیاسی تصمیم و تمایلی وجود دارد؟
طی شش جنگی که تاکنون بر ما تحمیل کردهاند، هرگز میل به انتقام وجود نداشته است. به محض این که رئیسجمهور اعلام آتشبس کرد، خصومتها پایان یافت و ارتش و قبایل از آن حمایت کردند، تا زمانی که دوباره حملهها شروع شد. اگر قصدی برای انتقام وجود داشت، دوره پس از انقلاب 21 سپتامبر، بهترین فرصت برای انتقامگیری از مخالفان سیاسی بود. با این حال، از زمان ورود به صنعا، انصارالله بیشترین درجه از رواداری را از خود به نمایش گذاشته است. آنها به نهادهای دولتی که در شش جنگ پیشین علیه انصارالله حضور داشتند، حملهای نکردند. همچنین به دشمنان سیاسی یا احزاب سیاسی مخالف نیز یورشی نبردهاند.
ما در بسیاری از انتخابات شرکت کردهایم. السید عبدالملک الحوثی، رهبر کنونی جنبش در بسیاری از سخنرانیهای خود تاکید کرده که ما جمهوریخواه هستیم. ما از سیستم جمهوری محافظت میکنیم و تلاش داریم از ملت حمایت کنیم، اما حق مشارکت در ساخت این ملت و فرآیندهای سیاسی آن را نیز داریم.
شما در انقلاب فوریه 2011 مشارکت داشتید و اکنون درباره انقلاب 21 سپتامبر 2014 سخن میگویید. آیا تصرف صنعا را یک انقلاب میدانید؟
شش جنگ بعد از انقلاب سال 2011 از سوی رژیم سابق بر ما تحمیل شد. آنچنان که آن انقلاب به صورت مسالمتآمیزی آغاز شد، ما سلاحهای خود را کنار گذاشتیم و برای انجام تغییرات به روشی مسالمتآمیز و دموکراتیک با انقلاب همراه شدیم، اما برخی نیروهای سیاسی که سوار بر موج انقلاب شدند، مصمم بودند انصارالله را از فضای انقلابی حذف کنند.
میتوانید مشخصا بگویید آن نیروها چه کسانی بودند؟
میتوانم به محسن الاحمر و حزب اصلاح اشاره کنم. آنها تلاش میکردند تا نقش مهم انصارالله را در انقلاب 2011 نادیده بگیرند و حتی به طور وسیعی در رسانهها به آن پرداختند. صدها هزار نفر در تظاهرات ضد رژیم در صعده و دیگر استانها شرکت کردند که تاکنون به طور کامل از آن چشم پوشیده شده است. در زمان انقلاب فوریه و هنگام طرح ابتکار شورای همکاری خلیج فارس، برخی نیروهای سیاسی با دستپاچگی سعی کردند نظر آمریکا و عربستان را برای حمایت از حمله به انصارالله جلب کرده و جنگی فرقهای را آغاز کنند.
انصارالله حزبی متعلق به شورای همکاری نیست. احزابی چون GNC و احزاب دیگری که به جلسه دعوت شدند و آن ابتکار عمل را بدون حضور ما امضا کردند، در واقع در برابر مردم و انقلابیون عملی شرمآور را مرتکب شدند. آنها برای جلب حمایت آمریکا و عربستان در جنگ علیه ما با هم مسابقه گذاشته بودند. در دماج، جنگی علیه ما توسط سلفیها که از نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح هستند به راه افتاد. جنگی دیگر در القطاء به وسیله محسن الاحمر و پیروانش شکل گرفت که جنگی سیاسی و هدف آن تحت فشار قرار دادن ما برای همراهی با حکومت بود. در حقیقت، آنها تلاش میکردند بخش بزرگی از جامعه، بخصوص انصارالله، جنبش جنوبی و دیگر گروههای مهم را حذف کنند. در نهایت، انحصارگرایی آنها در قدرت، رویکرد دیکتاتورمآبانه آنها و حیف و میل اموال عمومی سبب نارضایتی عمومی گستردهای شد که سرانجام در 21 سپتامبر خود را به صورت انقلاب نشان داد.
برخی معتقدند تسلط نیروهای شما بر صنعا نتیجه همگامی با علی عبدالله صالح بود. یا اینکه منافع شما با وی همراستا شد؟
این یک عوامفریبی محض است که به وسیله احزابی به راه افتاده که طرح ابتکاری شورای همکاری را با صالح امضا و قدرت را بین خود تقسیم کردند و در عید فطر با صالح برای همپیمانی دوباره علیه انصارالله ملاقات داشتند. اگر آنها مطمئن بودند که پیمانی بین انصارالله و صالح برقرار است هرگز به پابوسی وی برای متقاعد کردنش برای همراهی با خود نمیرفتند.
همه اینها برای هشدار به جامعه جهانی است. همچنین آنها قدرت انصارالله را در زمین مبارزه درک نکرده بودند. شبح علی عبدالله صالح روان آنها را میآزارد. ما با GNC، حزب اصلاح، سوسیالیستها و دیگر احزاب براساس اصل عدم درگیری توافق کردهایم.
چطور نیروهای حوثی توانستند به این آسانی کنترل صنعا را به دست گیرند؟ محسن الاحمر به نظر میرسید براحتی تسلیم شد. چطور حزب اصلاح به این آسانی سقوط کرد؟ و در زمانی کوتاه همه چیز دوباره به نحوی مدیریت شده برپا شد؟
اگر شما نگاهی دقیق به ترکیب جمعیتی و جغرافیایی صنعا بیندازید، متوجه میشوید اکثریت ساکنان آن به صورت اصولی از انصارالله هستند و اساس ایدهها و چشماندازی را که طرفدارانش دارند شکل میدهند. انصارالله از خارج صنعا وارد آن نشدهاند بلکه در داخل پایتخت و حاشیه آن بودهاند. این سقوط پرطنین پایتخت، نتیجه گسترش خشم و نارضایتی در برابر بیعدالتی، ستم، انحصارگرایی و بهحاشیه رانده شدن بخش یا بخشهای بزرگی از مردم بویژه در صنعا بوده است. این احساسات انباشته شده، حمایت از خود را در انصارالله یافتند. هیچ نیرویی نمیتواند به این آسانی وارد پایتخت شود مگر اینکه حمایت بخش اعظم ساکنان آنجا و اطراف آن را به همراه داشته باشد.
آیا حضور گسترده شما به تعز نیز گسترش مییابد؛ آنجا که جامعه مدنی و چندگانگی سیاسی حضوری تاثیرگذار دارد، در حالی که انصارالله یک گروه مذهبی سیاسی است؟
در مورد تعز باید بگویم مردم آنجا بسیار آگاه هستند. اگر بگویم بسیاری از کسانی که آنجا هستند از گروه انصارالله هستند جز واقعیت چیزی نگفتهام. با این حال، حقیقت آن است که حضور ما در بعضی مناطق به جهت دفاع از خودمان است، چنانچه در ایب، رعدا و صنعا برخی از بهترین افراد ما کشته شدند. دوستان ما در تعز هستند و آنها مورد هدف قرار نمیگیرند. مقامات محلی، مدیران امنیتی استان مسئول محافظت از همه افراد هستند. این آن چیزی است که ما میخواهیم، بنابر این انتقادی نمیتواند وجود داشته باشد.
آیا اسناد این توافقات و مشارکتها، ابتکار عمل شورای همکاری را نقض میکند؟
ابتکار شورای همکاری، یک حکومت ناهماهنگ برای ما به ارمغان آورد. آن طرح فقط وسیلهای بود در جهت منافع برخی احزاب، مانند GNC و احزاب مشترک که همپیمان آمریکا و کشورهای خلیج فارس بودند. در طرف مقابل، نیروی رو به گسترشی از جوانان مستقل و انصار بودند که تمایل به اتحاد قدرتشان داشتند. این ابتکار عمل در حالی امضا شد که جنگ در صنعا بشدت جریان داشت.آن دولت تحمیل شد، اما نخستوزیرش حتی نتوانست کابینه خود را مدیریت کند. هر وزیری تنها از حزبی که او را در کابینه گذاشته بود، پیروی میکرد. آنها نتوانستند حتی یک تصمیم واحد در طول دوران زمامداری خود بگیرند. مشهور بود که دولت محمد باسیندوا حتی جرات تصمیمگیری هم ندارد.
با تشکیل دولت جدید بحران فروکش خواهد کرد؟
فکر میکنم با تشکیل دولت مشارکتی که از توافقنامه مشارکت و صلح تبعیت میکند، رئیسجمهور و نخستوزیر (اگر واقعا در خارج کردن یمن از این معضل جدی باشند) میتوانند دولتی را که فراتر از هر چیز به کل ملت وفادار است، به وجود آورند.
معیارهای انتخاب اعضای دولت چگونه خواهد بود؛ براساس سهمیه احزاب یا تخصص؟
هر دو. دولت باید افرادی را ترغیب به مشارکت کند که دارای مهارت و تخصص لازم باشند، در عین حال از نحوه همکاری آنها نیز اطمینان حاصل کند. به نفع نخستوزیر و رئیسجمهور نیست که احزاب را از دولت حذف کنند. آنها باید از احزابی که در فرآیند سیاسی مشارکت دارند، متخصصانی را برگزینند. این به نفع همه است.
ارزیابی شما از عبد ربه منصور هادی به عنوان رئیسجمهور چیست؟
در زمان انقلاب سپتامبر، ما بر این عقیده بودیم که حضور رئیسجمهور منصور هادی تضمینی است در برابر از هم پاشیدن دولت، تمام انقلاب و خواستههای ما از دولت مرتبط است با درافکندن یک گفتوگوی ملی و نیز لغو افزایش قیمت سوخت. با وجود کشتاری که در خیابان منتهی به فرودگاه و منزل نخستوزیر رخ داد، ما خواستههای خود را متوجه رئیسجمهور نکردیم زیرا مایلیم وی به عنوان ستونی جهت حفظ نهادهای دولتی از سقوط در قدرت باقی بماند. با وجود برخی موقعیتها که این دیدگاه را به چالش میکشد، ما همچنان بر این موضع خود هستیم. به عنوان مثال، زمانی که به فرآیند سیاسی وارد شدیم و درخصوص سهممان در کابینه به مشورت پرداختیم، در نهایت امتیاز بزرگی دادیم. ما موافقت کردیم که تنها شش کرسی به ما تعلق گیرد در حالی که GNC، 9 کرسی را از آن خود کرد و این در حالی بود که با توجه به غلبه ما در وضع فعلی، میتوانستیم نصف کرسیها را به خود اختصاص دهیم و همان معادلهای را که آنها در زمان ابتکار عمل شورای همکاری به آن رسیدند ما نیز اکنون تحمیل کنیم. با این حال، به منظور اینکه نشان دهیم نمیخواهیم نظرات خود را به دیگران تحمیل کنیم با نسبت کنونی کابینه موافقت کردیم.
نیروهای شما هنوز در خیابانها هستند، چه برنامهای برای آنها دارید؟ برای مثال، آنها را در ارتش به کار خواهید گرفت؟
بله. ما شش جنگ را در برابر صعده برای حذف و به حاشیه رانده شدن از سر گذراندهایم. بخشی از توافق صورت گرفته و دستاوردهای گفتوگوی ملی این است که ما و مردمی که در این مناطق از جنگ آسیب دیدهاند، باید در نهادهای دولتی، شامل ارتش و سازمانهای امنیتی مشارکت داده شوند. امروز که ما حضور پرقدرت خود را در صنعا و دیگر استانها تثبیت کردهایم، باید در زمینه محافظت از موجودیتمان نیز مشارکت داشته باشیم. ما حق داریم در درمان و اصلاح آثار جنگهایی که علیه صعده صورت گرفته مشارکت داشته باشیم. فکر میکنم ما شایستگی آن را داریم در نیروهای ارتش ادغام شویم، آنچنان که با نیروهایی در مناطق مرکزی بعد از انقلاب سپتامبر عمل شد و در وقایع تابستان 1994 با مردم جنوب. در پی انقلاب 2011، بیش از 150هزار نفر از افراد حزب اصلاح جذب ارتش شدند. همچنین برای سربازان الحوثی نیز میتواند این ادغام صورت گیرد تا از تجربیات و مهارتهای آنها در امور امنیتی و نظامی که در طول جنگهای گذشته کسب کردهاند، استفاده شود.
چشمانداز شما در مورد مناطق جنوبی چیست؟ آیا نگاه ویژهای به این مساله دارید؟ مسائل مربوط به جنوب یکی از مهمترین دغدغههاست؟ آیا از هر راهحل فوری، حتی اگر شامل تجزیه باشد، حمایت میکنید؟
ما از هر راهحل فوری که حقوق جنوبیها را در برگیرد حمایت میکنیم و به آنها در بازیابی حقوقی که در دوران دیکتاتوری از آنها مضایقه شده بود، کمک میکنیم. با این حال، من معتقد نیستم که مردم جنوب تا جدایی پیش خواهند رفت. افراد زیادی هستند که از وحدت حمایت میکنند. ما طرفدار راهحلی هستیم که در زیر سایه اتحاد حاصل شود.
بحث درباره حضور شما در باب المندب (تنگهای بین یمن در شبه جزیره عربستان و جیبوتی و اریتره در شاخ آفریقا) نگرانیهای بینالمللی را بر انگیخته است. نظرتان در این باره چیست؟
معتقدم بحث درباره تهدیدات ما در بابالمندب در قالب همان بحثهایی طبقهبندی میشود که در گذشته احزابی خاص توسط رسانههایشان به عربستان هشدار میدادند. اینبار این برنامه در مورد برادران ما در مصر هدفگذاری شده است. ما به کنوانسیونها و توافقات بینالمللی درباره ناوبری در آبهای بینالمللی احترام میگذاریم. ضمن اینکه ما در بابالمندب اساسا حضور نداریم. آنچه رخ داده این است که مردم ما از برخی مناطق خاص که پیش از انقلاب سپتامبر دیدار از آنها ممنوع بود، بازدید کردهاند. آنها این حق را دارند که مانند دیگر شهروندان یمنی از حُدیدا بازدید کنند. اما به هر حال ما هیچ تمایلی برای حضور نظامی در آنجا نداریم، و همه بحثها در این ارتباط جز عوامفریبی خلاف واقع نیست. ما احترام فراوانی برای برادران مصری خود قائل هستیم. مصر نقش مهمی در گذشته یمن داشته و در حال حاضر نیز دارد. بسیاری از یمنیها هنوز برای امور درمانی و آموزش به مصر میروند. ما میتوانیم علایق مشترکی را تعریف کنیم. ما و مصر به وسیله دشمنان امت مسلمان مورد هدف قرار گرفتهایم و همچنین موضوع جنبشهای آزادیبخشی که مقابل پروژه آمریکایی در منطقه قرار دارند، از علایق مصریهاست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانههای داخلی و معاند را بررسی کردهایم
ابراهیم تهامی، مهاجم سابق تیمملی در گفتوگو با جامجم:
گفتوگو با محمود پاکنیت بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون
در گفتوگو با تهیهکننده مستند معروف شبکه سه اولویتهای موضوعی فصل جدید بررسی شد