اما با رفتن رضا عطاران از تلویزیون تعداد قابلتوجهی از بازیگران طنز ازجمله مریم امیرجلالی، ناگهان کمکار شدند و جای خالیشان هرچه میگذرد بیشتر در این رسانه احساس میشود. با نگاهی به کارهای موفق این بازیگر در سالهای گذشته و حضور کمرنگش در سه، چهار سال اخیر، بر آن شدیم تا گفتوگویی با خانم امیرجلالی داشته باشیم و از حال این روزها و دلیل کمکار شدنش جویا شویم.
شما در دورهای یکی از پرکارترین بازیگران سریالهای طنز مناسبتی بودید، اما از 4، 5 سال اخیر تا به امروز دیگر کمتر شاهد حضورتان در مجموعههای تلویزیونی هستیم، دلیل این اتفاق چیست؟
اولین دلیل آن به دستهها و گروههایی بازمیگردد که در این سالها شکل گرفته و هر کسی فقط به افراد گروه خودش نگاه میکند و اگر قرار است برای فیلم یا سریالی بازیگر انتخاب کند، سراغ آنها میرود و کاری ندارد که بازیگران مستعد دیگری هم برای ایفای آن نقش وجود دارند یا نه. شکل دیگر کار هم این شده که فیلمنامهای با کیفیت پایین نوشته میشود و براساس آن گروهی تشکیل میدهند و از بین دخترخاله و پسرخاله و اقوام و آشنایان کستی (گروهی) را میبندند و کار بیمحتوا و بیسر و تهی را بهعنوان سریال میسازند و روی آنتن میبرند.
سالهای قبل فرهنگ و وجدان بیشتر از امروز بود و افراد دوست داشتند اگر فیلمنامهای را کار میکنند برای مردم جذابیت داشته باشد و از بازیگرانی استفاده کنند که مخاطبان به آنها علاقهمند هستند ولی این روزها اینطور نیست رابطهها طوری شده که من و امثال من که با کسی رفت و آمد نداریم، از عرصه کنار گذاشته شدهایم. اگر به سریالهای سالهای پیش نگاه کنید، میبینید چه تعداد از بازیگران توانای ما به دلیل همین عدم رابطه با گروههای شکل گرفته، خانهنشین شدهاند و برایشان سوال است که چرا ما به کار دعوت نمیشویم اما خانم و آقای فلانی مدام در آثار مختلف حضور دارند.
مساله دیگری که در سالهای اخیر به چشم میخورد، برخورد دوگانه فیلمسازان با بازیگران است. سال گذشته من دو تله فیلم بازی کردم که وقتی خروجی آن را دیدم واقعا خودم ناراحت شدم. بهدلیل اینکه اخیرا مد شده دیگر فیلمنامهای بهدست بازیگر نمیدهند بلکه داستان را تعریف میکنند و وقتی کار کلید خورد، متن را روزبهروز دراختیار شما قرار میدهند. متنی که با آنچه در ابتدا برایتان ترسیم کردهاند، کاملا متفاوت است و وقتی خروجی کار را میبینید، متوجه میشوید با حرفی که روز اول گفته شده، کاملا تفاوت دارد. این عدم صداقت محدود به این بخش نمیشود.
مثلا میگویند فلان بازیگر نقش مقابل شما را بازی میکند اما وقتی قرارداد بستید، شخص دیگری را روبهرویتان میبینید و زمانی که اعتراض میکنید، میگویند آن فرد مشکلی برایش پیش آمده و ما بازیگر دیگری را انتخاب کردیم. متاسفانه به همین راحتی به شما دروغ میگویند و در جایی که قرارداد بستهاید، کار دیگری از دستتان برنمیآید مگر اینکه تا آخر راه را بروید. درنهایت هم وقتی مردم شما را در خیابان میبینند اعتراض میکنند که چرا در چنین کاری بازی کردهاید؟! در حالی که من نوعی، در این جریان مقصر نیستم، از کجا باید میدانستم که اینقدر به من دروغ گفته شده. به همین دلیل هم تعدادی از کارها را از ابتدا قبول نمیکنم تا خاطره خوب مردم از کارهای موفق سالهای پیشم را از بین نبرم.
ارزیابیتان از کارهای مناسبتی که در سالهای اخیر ساخته میشود، چیست؟
راستش چند سالی میشود که دیگر برای مجموعههای مناسبتی از من دعوت به کار نشده و هیچ خبر موثقی از این آثار ندارم. اما امسال کاری را انجام دادیم که کار بینهایت خوبی بود چون یک کست فوقحرفهای داشت و در ابتدا به ما گفتند این کار در ماه رمضان پخش میشود و من هم به عشق مردم آن را پذیرفتم اما در نهایت وقتی زمان پخش سریال رسید، باز کارهای از ما بهتران روی آنتن رفت. واقعیت این است که من از نظر مالی هیچ احتیاجی به کار ندارم و فقط به عشق مردم و جایی که در دل آنها برای خودم باز کردهام، بازی میکنم اما این اتفاقات که میافتد جدا، آزرده میشوم.
سرنوشت آن سریال چه شد؟
نمیدانم هنوز مشخص نشده. اگر آقایان مسئولی که آنجا نشستهاند کار را دوست داشته باشند قبول میکنند و اگر دوست نداشتند، رد میکنند. این مهم نیست که کار خوب شده یا نه و چقدر انرژی صرف کار شده، مهم این است آن آدمی که زمان گذاشته، کست خوب جمع کرده و... ارتباطاتی دارد یا نه. اگر مثل من این ارتباطات را نداشته باشد که هیچ اما اگر داشت، بحث آن جداست.
فکر میکنید چه اقداماتی میتواند به این وضعیت نابسامان کمک کند تا روزهای خوب، هم به تلویزیون بازگردد هم به بازیگرانی که عمرشان را صرف کار در این رسانه کردهاند؟
بهنظرم مسئولانی که مدام از ماهواره بد میگویند باید فکری به حال این وضعیت کنند و سیاستی را پیش بگیرند که سریالهای خوب و جذاب با بازیگران توانا ساخته شود تا دوباره تلویزیون رونق سالهای گذشتهاش را پیدا کند. اگر بیاخلاقیها و ارتباطات غلط برداشته شود، میتوانیم امیدوار باشیم که روزهای خوب به تلویزیون و بازیگران آن بازگردد. در یک جمله، باید به توانایی بازیگران و فیلمنامههای خوب توجه کنیم تا موفق شویم.
با رفتن رضا عطاران از تلویزیون تعدادی از بازیگران کارهای طنز ما، از جمله خود شما کمکار شدند. فکر میکنید این دو موضوع به هم ارتباطی دارند یا دلایل دیگری در این روند موثر بوده؟
وقتی کارگردان با انرژی سر کار میآید و بازیگرانش را با دقت انتخاب میکند، یقینا کارش خروجی خوبی دارد. من با آقای عطاران هیچ رفت و آمدی نداشتم اما این کارگردان تشخیص داد برای چند کارش من را انتخاب کند. یکی از ویژگیهای آقای عطاران این بود که در کنار تکتک بازیگران میایستاد و به پیشنهادهای آنها گوش میکرد و هر کدام را مناسب میدید، میپذیرفت. رابطه آنچنانی بین کارگردان و بازیگر و... وجود نداشت و فضا سالم و دوستانه بود به همین دلیل خروجی کار هم خوب و پرمخاطب میشد.
اما با رفتن آقای عطاران من بازیگر باید با کارگردانی کار کنم که اصلا نمیداند طنز چیست و اگر پیشنهادی در کار بدهم، به او برمیخورد که تو بازیگر چرا به من کارگردان حرفی میزنی و همه چیز منم منم شده، در حالی که فضای کار با رضا عطاران از این منم منمها خالی بود! او انتخاب بازیگران را براساس تواناییهایشان انجام میداد و فیلمنامه خوب انتخاب میکرد و همه ما با جان و دل کار میکردیم. اما الان که سر پروژهای حاضر میشوم اصلا به دل خودم هم نمینشیند چون یک متن بیمحتوا دست آدم میدهند و به زور شکلک میخواهند تا مردم را بخندانند و بهشخصه با این وضعیت موافق نیستم.
آقای عطاران وقتی دید فیلمنامه باید از موانع متعدد رد شود و در نهایت مشخص نیست چه متنی را میخواهند به تصویب برسانند و از آن طرف در انتخاب بازیگر هم دستش باز نیست و افرادی که را گفته میشود، باید دعوت به کار کند، در این شرایط دیگر حاضر به ادامه فعالیت نشد. این حرفها را از روی غرض نمیزنم، چیزی بوده که در کار دیدهام و در موردش صحبت میکنم. و درنهایت این اجبارها، کاری ساخته میشود که بیمحتواست و مردم هم با آن ارتباط برقرار نمیکنند و در خیابان به ما گله میکنند که چرا این کار را انجام دادهاید؟ (مجله زندگی ایده آل/ مایا شرفی)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد