دختری از بلاروس که به اهتزاز درآوردن پرچم ایران را بزرگترین افتخار زندگیاش میداند. او لیلا رجبی است. بانوی محجبهای که در اینچئون همه نگاههای حریفان به دنبالش بود. وقتی وزنه را پرتاب میکرد دوربینها روی او زوم میکردند. او با یک ورزشکار سرشناس چینی رقابت کرد و نقرهای را به ارمغان آورد که رنگش برای بانوان ایران طلاست. این سرآغازی است برای آینده. برای دورههای بعدی. با رجبی همکلام شدیم. با روی گشاده و لهجهای شیرین پاسخگوی پرسشهای ما بود.
شما الان اولین زنی هستید که در تاریخ بازیهای آسیایی برای دوومیدانی ایران مدال کسب کرده است. این چه حسی به شما میدهد؟
این خیلی خوب است. خیلی خوشحال هستم. واقعا نمیدانم چطور بگویم که خیلی خوشحال هستم. این برایم افتخار بزرگی است. وقتی پرچم ایران را بالا بردم خیلی خوشحال شدم. حس خیلی خوبی است. با اینکه چند روزی از مسابقات میگذرد، اما همچنان خوشحال هستم و احساسم خوب است.
بعد از اینکه مدال را کسب کردید آن را باورنکردنی توصیف کردید ولی از قبل همه برای شما مدال را کنار گذاشته بودند.
شما نمیدانید. من مصدوم بودم. در مسابقه شرکت نکرده بودم. برای من که باور نکردنی بود. من این همه مدال را کسب کرده بودم، ولی این مدال یک چیز دیگر بود. یک حس دیگر به من داد.
فکر میکنید سطح این بازیها نسبت به دیگر رویدادهایی که بودهاید بالاتر بود؟
سطح مسابقات پرتاب وزنه خیلی بالا بود. یک چیز را به شما بگویم. نفر اول یک ورزشکار چینی بود که مدال برنز المپیک را دارد. او دو بار نفر سوم جهان شده و مدال برنز را کسب کرده است. تازه نفر سوم هم یک چینی بود که خیلی قدرتمند بود. بعد از آنها ورزشکاران چین تایپه و ازبکستان بودند که آنها هم نفرات خوبی هستند.
در این بین به نظر میرسد تنها رقابت با نفر اول برای شما غیرممکن بود.
من خودم هم میدانستم. برای همین خودم را برای مدال نقره آماده کرده بودم. میدانستم رقابت کردن با نفر اول در بازیهای آسیایی بیفایده است. حتی میدانستم اگر رکورد بالا را هم بزنم فرقی نمیکند و اول نمیشوم.
البته شما با رکورد شخصیتان هم فاصله داشتید که به قول خودتان زیاد فرقی نمیکرد.
بله فرقی نمیکرد. رکورد شخصی این پرتابگر چینی 35.20 متر است که اینجا 19.06 متر پرتاب کرد. یعنی بیشتر از یک متر با رکورد شخصی خودش فاصله داشت؛ ولی باز هم قهرمان شد. من هم رکوردم 18.18 متر است که در اینچئون 17.80 متر پرتاب کردم. اگر رکوردم را هم میزدم باز هم طلا نمیگرفتم.
به نظر میرسد از همین رکورد هم راضی بودید، چون وضع نامشخصی بعد از آسیبدیدگی داشتید.
من چند ماه در بلاروس بودم. آنجا تمرینات خوبی کردم. البته فشار زیادی وارد نکردم، چون پایم درد داشت و میترسیدم فشار بیشتر شود. در اردو که بودم بهترین رکوردم 17.79 بود. بیشتر از این نمیتوانستم به خودم فشار وارد کنم. حیف که در مسابقاتی شرکت نکرده بودم. اگر در چند مسابقه حضور داشتم وضع خیلی فرق میکرد.
اردوهای شما زمانی برگزار شد که فصل مسابقات تمام شده بود.
چارهای نبود. فصل مسابقات در اروپا مرداد تمام میشود. بازیهای اینچئون اول پاییز برگزار میشود و من هم چند ماه آخر را به اردو رفته بودم که دیگر فصل مسابقات تمام شده بود. اگر قبل از اینچئون مسابقاتی برگزار میشد و من هم شرکت میکردم وضع شاید بهتر میشد. دستکم رکوردهایم بهتر بودند.
اما همین چند ماه اردوی آخر خیلی به میزان آمادگی شما اضافه کرد.
دقیقا همینطور است. ما زمستان تمرین نداشتیم. هم سرد بود و هم من مصدوم بودم. سطح آمادگیام پایین بود. حتی دکتر به من گفت ممکن است ماهها نتوانی تمرین کنی و به بازیهای آسیایی نرسی. آسیبدیدگی من از ناحیه آشیل پا بود. یکی میگفت باید عمل کنی و یکی دیگر هم میگفت باید همینطوری پیش بروی. آسیب شدید داشتم. خودم هم مانده بودم چه کار کنم. خیلی برایم دشوار بود، ولی خدا خواست و به این بازیها رسیدم. تمرینات خوبی داشتم و توانستم خودم را به آمادگی بالایی برسانم.
چهار سال پیش برای نخستین بار در بازیهای آسیایی شرکت کردید و این بار نقره گرفتید.
آن موقع برای اولین بار بود که در گوانگجو حضور پیدا کرده بودم. رکوردی که زدم 16.51 متر بود که ششم شدم، ولی میتوانستم مدال کسب کنم. همان زمان رکوردم بهتر بود و اگر رکوردم را میزدم، مدال میگرفتم، اما امسال استرس داشتم.
چرا استرس؟ شما خیلی باتجربه هستید.
چهار سال یپش وضع فرق میکرد. شاید خیلی روی من برای کسب مدال فشار نبود. این بار همه میگفتند من مدال میگیرم. مدام استرس داشتم که اتفاق چهار سال پیش تکرار شود. میگفتم اگر مدال نگیرم، چه میشود؟ بازیهای آسیایی با قهرمانی آسیا خیلی فرق دارد. در مسابقات قهرمانی آسیا استرس کم است. تماشاگر هم کم هستند. آنجا در یک تیم حضور داری، ولی اینجا یک کاروان است. نگاه 200 ورزشکار و مسئول دنبال شماست. همه ایران بازیها را دنبال میکنند. این فشار وارد میکند. بعد همه از من مدال میخواستند. وقتی روز مسابقه شروع شد، من خیلی استرس داشتم. به خودم فشار زیادی وارد کردم تا به حالت عادی برگردم و مسابقه دهم. خوشحالم که این اتفاق رخ داد.
یعنی از المپیک هم بیشتر بود؟
خیلی بیشتر. درست است آنجا المپیک بود و بهترینهای دنیا حضور داشتند یا همه دنیا شما را نگاه میکردند، ولی فشار روحی روی شما نبود. کسی این انتظار را نداشت که حتما مدال بگیرید. شما هر چقدر هدفتان بزرگتر باشد، استرس و فشار هم بیشتر است.
سطح بازیهای این دوره بالاتر از گوانگجو بود؟
وقتی تیمهای مختلف کنار زمین گرم میکردند، مربیانی را میدیدم که بهترینهای دنیا هستند. اینها به آسیا آمدهاند. این خیلی خوب است. برای آسیا اعتبار میآورد. در این بین قطریها با بقیه فرق میکنند. آنها روی دوومیدانی سرمایهگذاری کردهاند. مدال المپیک و جهانی کسب کردهاند و سطح آنها از آسیا جدا شده است. تیم چین هم که همیشه در سطح اول دنیا بوده و با بقیه فرق میکند. به نظرم دوومیدانی در این دوره از بازیها در سطح بالایی برگزار شده بود.
برنامه بعدی شما برای کدام مسابقات است؟
دو ماه دیگر بازیهای آسیایی ساحلی را در پیش داریم که باید در آن مسابقات هم شرکت کنم. بعد از آن فصل مسابقات تمام میشود و تا سال آینده مسابقه نخواهیم داشت؛ البته اردوها و تمرینات انجام میشود. سال آینده دو مسابقه مهم دارم. یکی قهرمانی آسیا و دیگری هم قهرمانی جهان. هر دو مسابقه در چین برگزار میشود. باید دید که به این مسابقات میرسم یا نه. باید فکری برای درمان مصدومیت خودم بکنم.
فکر میکنید امکان رسیدن به نفرات برتر جهان هست؟
چراکه نه، امکانات میخواهد. باید برنامهریزی چندساله کرد، نه اینکه چند ماه مانده به مسابقه برویم، اردو و رکورد جهانی هم بزنیم.
تازه شما بدون مربی هم هستید؟
مربی خوب ایران نمیآید. کلا مربی زن سطح بالا خیلی کم داریم.
به نظر شما واقعا دوومیدانی زنان ایران در این سالها پیشرفت کرده است؟
بله، استعدادیابی زمان میبرد. فدراسیون این کار را انجام میدهد. به هر حال طوسی و توکلی خیلی خوب هستند. آنها در یکقدمی مدال بازیهای آسیایی بودند. این پیشرفت بزرگی است.
علی رضایی / جام جم
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: