مستند تلویزیونی راز بقا که حیات موجودات را موشکافانه بررسی می​کند از معروف​ترین ها در دنیاست

«راز بقا» ازحرف تا عمل

با فروپاشی رژیم گذشته و تأسیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شرایط تازه‌ای بر این رسانه حاکم شد. به‌ناگاه یکی از برنامه‌های قدیمی که همواره طرفدارانی پر و پا قرص داشت (البته شاید کمتر از فیلم‌ها و سریال‌های داستانی) به داد متولیان رسانه تصویری رسمی رسید.
کد خبر: ۷۱۹۲۸۸
«راز بقا» ازحرف تا عمل
نمایش دریده شدن یک حیوان ضعیف‌تر توسط حیوانی قوی‌تر از خودش که مظلومانه می‌کوشید از مهلکه جان به در ببرد و سرآخر ـ معمولا ـ در تعقیب و گریز ناموفق می‌ماند، گاهی احساسات بینندگان را تحریک می‌کرد و دل‌ افراد زیادی را به درد می‌آورد. البته در «راز بقا» همیشه هم صحنه‌های رقت‌آور به نمایش درنمی‌آمد، بلکه گاه جلوه‌هایی از همزیستی مسالمت‌آمیز برخی حیوانات با همدیگر به چشم می‌خورد که امیدبخش بود.

تکیه بر این مجموعه مستند و پخش گهگاهی آن در روزها و ساعت‌های خاص در واقع، هم به عصای دست متولیان تلویزیون بدل شد و هم به یکی از نشانه‌های آن زمانه؛ زیرا یکی از ویژگی‌های آشکار و «توی چشمِ» تلویزیون آن دوران، نمایش چند و چندباره مجموعه مستند «راز بقا» بود. از طرفی این دست‌خالی بودن و اصرار بر تکرار مجموعه یادشده، برای کسانی مثل نگارنده که در سنین کودکی و نوجوانی به سر می‌بردند، تا حدی آزاردهنده بود، چرا که «سیما» می‌کوشید کنداکتور پخش خود را که معمولا به جز ساعت‌های محدودی از هفته از آثار نمایشی خالی بود با همین مجموعه مستند راز بقا پر کنند. اما هرچه بود، راز بقا نگاه‌هایی را متوجه خود کرد؛ هم از بین بینندگان قدیمی تلویزیون و هم در میان کسانی که با وقوع انقلاب به جمع مخاطبان این رسانه اضافه شده بودند.

***

دامنه استقبال و دنبال کردن راز بقا فقط به این سال و زمانه و کشور خودمان محدود نمی‌شود. این مجموعه مستند تلویزیونی که زندگی انواع موجودات روی کره زمین را به تصویر می‌کشد و حیات آنها را موشکافانه و دقیق بررسی می‌کند در نوع خود از معروف‌ترین‌ها در دنیاست.

خوشبختانه چند سالی است متولیان صدا و سیما به برد و تأثیر فراوان آثار مستند پی برده و شبکه‌ای اختصاصی را به همین نام تأسیس کرده‌اند که به تدریج دارد جای خود را در میان مخاطبان پیدا می‌کند. در راز بقا که اتفاقا مدتی قبل سری جدید آن در قسمت‌های حدود 50 دقیقه‌ای از شبکه مستند پخش ‌شد ـ همچنان که گفتیم ـ تلاش‌ جانواران حیات وحش به تصویر کشیده می‌شود. این تلاش‌ها گاه جنبه همراهی و همزیستی در کنار هم و پیمودن راه‌هایی برای به کف آوردن روزی را دارد و گاه نیز جنبه مبارزه با موانع طبیعی و کمک به همدیگر برای زنده ماندن.

بدیهی است خودِ سازندگان چنین مستندهایی، همواره با چه خطرهایی روبه‌رو هستند و چه موانعی را برای ثبت یک لحظه دردناک، عاطفی یا سرشار از پیروزی و غرق در ماتم شکست ـ در مورد یک جاندار ـ باید پشت سر بگذارند؛ حتی امروزه که وسایل فیلمسازی و تصویربرداری پیشرفت‌های حیرت‌انگیزی کرده است.

آنها گاه هفته‌ها و ماه‌ها برای شکار یک لحظه ناب از یک گوشه دنیا به گوشه‌ای دیگر نقل مکان می‌کنند تا در کوران تغییرات و رخدادهای موسمی‌ که جانوران از سر می‌گذرانند، هیچ مرحله، نکته یا صحنه‌ای را از دست ندهند. آنها همیشه درگیر مشاهده و ثبت زیبایی‌ها و گاه زشتی‌ها (و جنبه‌های تراژیکِ) طبیعت و حیات وحش هستند؛ یک روز در این نقطه از دنیا و روز دیگر در فلان گوشه جالب و شگفت‌انگیز جهان؛ این‌گونه است که همواره میلیون‌ها تن در جهان، خیره به حاصل کار اینان نشسته‌اند و لذت می‌برند...

***

بی‌تردید یکی از به یاد ماندنی​ترین جنبه‌های مستند راز بقا در ایران، صدای روایت‌گر (یا به قول امروزی‌ها «نَرِیتورِ» ) هوشنگ لطیف‌پور بود که هنوز هم می‌توانیم صدای ماندگارش را در ابتدای هر قسمت از دلیران تنگستان بشنویم که در ابتدای هر قسمت از این سریال هر بار و در بخش کوتاهی از ابتدای هرقسمت، با گفتن «دریافتیم...» ماجرای قسمت‌های قبلی را با صدایش مرور می‌کرد، در حالی که صحنه‌های مهم و حساس گذشته نیز از نظر بیننده می‌گذشت.

البته دلیران تنگستان به آن صورت راوی و نریتور نداشت، بلکه فقط مثل «آنچه گذشت» زنده‌یاد منوچهر نوذری در «هزاردستان» ساخته جاودانه زنده‌یاد علی حاتمی، لطیف‌پور نیز هر بار پیش از شروع قسمت جدید، با به‌کاربردن عبارت «دریافتیم...» به جای «آنچه گذشت» مرور سریع داستان را شروع می‌کرد و منظورش یادآوری نکاتی بود که بیننده در قسمت قبلی دیده بود.

صدای این گوینده برتر برای نسل ما معنی دیگری هم دارد و با یک سریال کارتونی دوست داشتنی نیز در یادمان مانده است. نام آن سریال «قصه باغ گل‌ها» است با حضور گربه مشهوری که اسمش خپل بود. قصه باغ گل‌ها تنها فیلم و کارتونی بود که لطیف‌پور نریشن آن را گفت، کاری که سال‌ها قبل ـ حدود سال 1356 ـ انجام شده و هنوز هم جسته و گریخته هم آن را نمایش می‌دهند.

صدای لطیف‌پور شاید برای چند نسل با یک نوستالژی دیگر هم همراه باشد و آن گویندگی (روایت) به جای پیری و میانسالی نقش سعید در «دایی‌جان‌ناپلئون» است. لطیف‌پور این کاراکتر را که در کتاب مورد اقتباس برای نگارش فیلمنامه سریال حتی اسم هم ندارد با تیپ صدای آدم‌های فرزانه گفت (در سریال، ما فقط چهره سعید را در نوجوانی می‌دیدیم و در سنین بالا، لطیف‌پور با صدایش به تنهایی جور نقش را می‌کشید و در تمام قسمت‌ها حضوری موثر داشت و در واقع «راوی ـ دانای کل» سریال بود). با این همه به گفته ابوالحسن تهامی دوبلور و صداپیشه مشهور و باسابقه در گفت‌وگو با نگارنده، صدایی که از لطیف‌پور بیشتر در اذهان‌ مردم ایران باقی مانده، مربوط به مستندهای پی‌درپی راز بقا است و این‌گونه فیلم‌ها را سالیان سال حتی زمانی که اسمش هم راز بقا نبود و هر اسم دیگری که داشت، مردم کلا به این نام می‌شناختند...

***

از هوشنگ لطیف‌پور که جزو بهترین مدیران دوبلاژ و گسترش‌دهندگان این فن در ایران به‌شمار می‌رود، همواره در کنار زنده‌یاد علی کسمایی به عنوان یکی از دو شخصیت برجسته آغازگر و اثرگذار تاریخ هنر ـ صنعت دوبله فارسی و در واقع رساننده این رشته به جایگاه رفیع و دوره طلایی معروف آن یاد می‌شود؛ البته در زمانی که دوبلاژ کشور به قولی «بهترین دوبله دنیا» محسوب می‌شد. سال قبل در یکی از سفرهای هرازگاهی خودم، با این هنرمند باسابقه گفت‌وگویی داشتم، درباره خاطراتش از نخستین‌باری که می‌خواسته راوی گفتار متن یک فیلم مستند باشد و این‌که چه مدلی برای شروع کار در ذهن‌اش بوده گفت: «اصلا مدل لازم نبود؛ چه مدلی؟! ولی خب، به آن صورت گفتم و دیگران پسندیدند، من هم ادامه دادم... هرچند که من سه سال در هنرستان هنرپیشگی زیر نظر آقای دکتر نامدار فن بیان خوانده بودم. فن بیان به معنی شیوه درست اداکردن کلمات، درست بیان کردن جمله و درست تأکید گذاشتن روی هر کلمه است. من قبل از نریشن گفتن، هم اینها را می‌دانستم و بعد هم که خیلی صحبت کردم و در این کار جاافتادم. درست مثل این است که از یک نوازنده که چند سال نزد استاد مشق می‌کرده تا ساز یاد بگیرد بپرسید شما چگونه خوب ساز می‌زنید؟ خب، معلوم است که کار کرده و زحمت کشیده است... اما دلیل این‌که معمولا خودم در فیلم‌ها حرف نمی‌زدم و فقط مدیر دوبلاژ بودم، از یک طرف این بود که چندان رغبتی به گویندگی به جای نقش‌ها نداشتم و از طرف دیگر معتقد بودم که باید حواسم بیشتر به گوینده‌ها باشد. در واقع موقعی گفتن نریشن را شروع کردم که قطار دوبلاژ در ایران به راه افتاده و به جایگاه خوبی رسیده بود؛ ولی سال‌های 1343 ـ 1342 (بعد از سال‌ها کار) از دوبلاژ سرخورده شدم، یک جوری برایم ناراحت‌کننده شد، اتفاقی افتاد که از دوبلاژ سر خوردم و به تحصیل در رشته تئاتر در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پرداختم.»

رسانه تلویزیون در ایران، ابتدا سال 1337 به‌طور خصوصی توسط فردی به نام حبیب‌الله ثابت پاسال تأسیس شد و چند سال بعد ملی شد و تلویزیون ملی ایران نام گرفت (البته در کنار رادیو). نکته مهم اینجاست که دقیقا چند سال بعد، یعنی از حدود سال‌های 1342 - 1340 که هوشنگ لطیف‌‌پور وارد تلویزیون شد، در واقع واحد دوبلاژ را در آنجا نیز (جدای از محیط سینما که سال‌ها قبل این کار را کرده بود) پایه‌گذاری کرد. ابوالحسن تهامی در این باره می‌گوید: «واحد دوبلاژ تلویزیون را آقای لطیف‌پور ساخت. به هر حال وی از قبل استودیوی دوبلاژ داشت و نظر می‌داد که فضا چگونه باشد و چگونه نباشد. بخوبی می‌دانست اتاق ضبط چیست و میز دوبله باید چطور باشد، نور کجا باشد و آپارات کجا قرار بگیرد.»

خود لطیف‌پور هم گفته بود: «تقرییا همزمان با همان دوره‌ای که در دانشکده تئاتر داشتم تحصیل تئاتر می‌کردم، از طرف تلویزیون فرستادند سراغم. راستش یک حسرت و تأسف در زندگی‌ام دارم و آن این است که وقتی مرا به تلویزیون دعوت کردند، مانده بودم که بروم یا نروم. خلاصه، مدام با خودم فکر می‌کردم... اما وقتی به آنجا رفتم فضا و محیط را متفاوت با قضاوت‌های زودهنگام خود دیدم. هنگام ورود به تلویزیون دقیقا نوزدهمین آدمی بودم که در آنجا مشغول شدم. یادش به خیر، در همین ساختمان جام‌جم فعلی، یک ساختمان کوچک و آجری بود، همه‌اش بیابان خاکی بود، این درخت‌ها و ساختمان‌های امروزی وجود نداشت، فقط یک ساختمان آجری بود که طبقه پایینی آن مختص واحد پخش بود و طبقه بالایی هم پنج شش اتاق داشت که یکی‌اش مخصوص دوبلاژ بود و در یکی دیگر از آنها نیز دفتر مدیر تلویزیون قرار داشت.»

لطیف‌پور و یارانش به سرعت دست به کار شدند و آنجا را راه‌اندازی کردند. آنها با دل و جان این خاطره‌ها را برای ما و نسل‌های قبل و بعدمان آفریدند؛ خاطره‌هایی از جنس راز بقا، دلیران تنگستان و قصه باغ گل‌ها... خاطره‌ای به وسعت صدای گرم و دلنشین و همراه‌کننده هوشنگ لطیف‌پور که عمرش دراز باد و صدایش جاودانه. (علی شیرازی/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها