در روزهایی که بحث خصوصیسازی داغ بود؛ حمامها هم کم کم خصوصی شدند و از وضعیت عمومی درآمدند! خاطره حمامهای عمومی انباشته از خاطرات جذاب و شیرین است. خاطره حمام رفتنهای دسته جمعی دوستان و آشنایان و کیسه کشیدنهای چند ساعته و... مردها در ماه رمضان از افطار تا سحر به حمام میرفتند و با ترانهخوانی و بازی گل یا پوچ خوش میگذراندند. زنها هم برای خودشان مراسم ویژهای داشتند. گاه زائو را پس از ده روز به حمام میبردند (حمام زایمان) و گاه در حمام برای پسرانشان دنبال دختری مناسبت میگشتند! در این گزارش مروری داریم به برخی عناصر حمامهای عمومی که شامل وسایل، افراد و مکانهای مربوط به این خاطره جمعی میشود.
کیسه و روشور
برای تمیز شدن بیشتر، کیسه یا لیف کتانی را روی پوستشان میکشدند. با کیسه کشیدن چرکهای روی پوست از بین میرفت و فرد احساس نشاط بیشتری میکرد. روی کیسه کمی سفیدآب (روشور) هم میمالیدند که نقش صابون امروزی را داشت. روشور سلولهای مرده پوست را برمیداشت و آنرا تمیز و درخشان میکرد. شکل ظاهری روشور به تکههای «کشک» جامد امروزی شبیه بود. دلاکهای مستقر در حمام عمومی وظیفه خطیر کیسه کشیدن را به عهده داشتند. آنها کیسه آماده داشتند و برای همه مشتریان حمام از تعدادی کیسه عمومی استفاده میکردند. پس از این که کارشان تمام میشد کیسهها را با سرکه میشستند تا ضد عفونی شود. آنها به سلامت مردم خیلی اهمیت میدادند و تا حد توان نمیگذاشتند بیماریها از پوستی به پوستی دیگر منتقل شود.
لُنگ
برای جوانهای امروزی کلمه لنگ یادآور کلکلهای فوتبالی است. لنگیها اصطلاحی است که استقلالیها برای توصیف هواداران پرسپولیس استفاده میکنند. البته زمانی که یکی از گزارشهای کامران نجفزاده از فرانسه پخش شد، این اصطلاح کارکردش را از دست داد. او ثابت کرد در فرانسه حمامی ایرانی در حال فعالیت است که از لنگهای آبی استفاده میکند. در گذشته پس از بیرون آمدن از حمام برای خشک کردن بدن از لنگ استفاده میکردند. پارچهای را که به پایین بدن میبستند لنگ نام داشت و اسم پارچه بسته شده به نیمه بالای بدن قطیفه بود. وقتی دلاک فریاد میزد «خشک بیار» معنایش این بود که کار یکی از مشتریان به پایان رسیده و جامهدار باید لنگ و لباسهای تحویل داده شده را بیاورد. افرادی که پولدار بودند بعد از خشک شدن یک شیشه نوشابه هم نوش جان میکردند.
معمولا لنگهای خیس را جلوی سردر حمامهای عمومی آویزان میکردند که این کار دو فایده داشت؛ اول این که مردم میفهمیدند در آن مکان حمام عمومی دایر است. در واقع این لنگها نقش تبلیغاتی داشتند و نوعی پیام بازرگانی محسوب میشدند! مثل نانواییها که جلوی مغازه شان یک نان سنگک داغ و تازه را در معرض دید عموم قرار میدهند. خاصیت دوم این کار این بود که لنگهای خیس آفتاب میخوردند و تا اندازهای ضد عفونی میشدند.
خزینه
حوض گِردی بود که آب گرم داشت و در زمانهای خیلی قدیم برای شستوشو از آن استفاده میکردند. زمانی که دوشها وارد ایران شدند بتدریج بساط خزینهها جمع شد و مردم فهمیدند استفاده از دوش روش بهداشتیتری ست. یکی از مشکلات خزینهها این بود که چرک و کثیفی رویش جمع میشد و هر روز یک نفر باید با لنگ سطح آب را پاکسازی میکرد. رسم بود که وقتی بزرگتری وارد حمام میشد پس از آنکه کیسه کشیاش تمام میشد، به رسم ادب و احترام یک سطل آب گرم از خزینه روی سرش میریختند. از آب خزینه برای غسل کردن هم استفاده میکردند.
جامهدار
حمامی، دلاک و جامهدار مهرههای اصلی یک حمام عمومی بودند که هر کدام وظیفهای را بر عهده داشتند. حمومی پشت دخل مینشست و پول آب و دستمزد کارگران را دریافت میکرد، دلاک وظیفهاش کیسه کشیدن و مشت و مال دادن بود و جامه دار هم لباسهای مردم را به امانت میگرفت و موقع خروج تحویلشان میداد. مردمی که لباسهایشان را تحویل جامعه دار نمیدادند بعضا دچار دردسر میشدند. چون غریبههایی بودند که به قصد سرقت وارد حمام عمومی میشدند. به همین خاطر بود که این شعر معروف بر دیوار ورودی حمامهای عمومی نقش بست: «هرکه دارد امانتی موجود/ بسپارد به بنده وقت ورود / نسپارد، اگر شود مفقود / بنده مسئول آن نخواهم بود.» (ضمیمه چمدان)
احسان رحیمزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ابراهیم الموسوی، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگو با بهرام کلهرنیا، دبیر هفدهمین جشنواره تجسمی فجر عنوان شد
رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای شهر تهران درگفتوگو با «جامجم»:
«جامجم» در گفتوگو با مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، دلایل بروز و راههای مهار فرونشست زمین را بررسی میکند