ماجرا از آنجا شروع شد که پیت فرتز کاپیتان 29 ساله تیم بیسبال دانشگاه بوستون، از سال ۲۰۱۲ مبتلا به بیماری ALS شد و نخستین کسی بود که چالش سطل یخ را برای حمایت از بیماران مبتلا به ALS مطرح و از دوستانش دعوت کرد تا این حرکت را برای حمایت از مبتلایان به این بیماری انجام دهند. موج این چالش به ایران هم رسید و خیلی از فوتبالیستها و ستارههای سینما و موسیقی را هم با خود همراه کرد.
آنقدر که حتی جدای از موج سنگین چالش آب یخ در شبکههای اجتماعی که کی، کی را به چالش کشیده، در صفحات اینترنتی شاهد ساخته شدن ویکی پدیای این موضوع هم بودیم.
در صفحه ویکی پدیای فارسی این اتفاق موضوع جالبی خودنمایی میکند. اینکه سازمان آبفای استان تهران در اطلاعیهای، ضمن حمایت از حرکتهای فرهنگی و بشردوستانه، ضرورت صرفهجویی در منابع محدود آبی در فصل تابستان را یادآور شده و از ایرانیان درخواست کرده با روشهای دیگری که موجب هدررفتن آب نمیشود، از بیماران ALS اعلام حمایت کنند اما حرف اصلی این یادداشت، رفتار بدون تعقل ماست.
اینکه نفس چالش، اقدامی خیرخواهانه است، درست؛ اما واقعا مگر ما خودمان بیمار و گرفتار نداریم؟ اصلا ما که هنوز نفهمیدیم چرا کلمه چالش برای این اقدام انتخاب شده است؟ موضوع به همین جا ختم نمیشود. چند وقتی است که چالش آب یخ جای خود را به چالش ده کتاب تاثیرگذار داده است. هرکس ده کتاب تاثیرگذار زندگی خود را در شبکههای اجتماعی معرفی میکند و دو نفر دیگر را به چالش دعوت میکند تا آنها هم این کار را انجام دهند.
همین موضوع هم فینفسه اتفاق بدی نیست. آنچه مذموم است، اداهای ماست. در میان کتابهای چالشکنندگان به چنان رمانهای فلسفی و سترگی برمیخوریم که واقعا این پرسش را به ذهن متبادر میکند: اگر ما این قدر کتابخوان داریم، پس چرا اخبار سرانه مطالعه و تیراژ کتاب این همه نگرانکننده است؟ ادای بعضی کارها را درآوردن مالیات ندارد. ما هم نمیخواهیم عیش کسی را به هم بزنیم. دوستان میتوانند در صفحات خود آنچه را که میپسندند، بنویسند، اما تظاهر و ادا درآوردن نه ما را خیّر نشان میدهد، نه روشنفکر و به اهل فرهنگ.
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد