ابراهیم جعفری، وزیر خارجه عراق:

امیدواریم ایران و عربستان به هم نزدیک‌تر شوند

با برهم صالح، معاون نخست وزیر سابق کردستان عراق

اولویت عراق مقابله با داعش است

برهم صالح، نخست وزیر سابق اقلیم کردستان و یکی از نامزد‌های ریاست جمهوری عراق شانس زیادی داشت، اما به عمد عرصه رقابت را به رفیق همرزم و همراهش فواد معصوم واگذاشت. صالح به خاطر حضور مداومش در عرصه سیاسی عراق شخصیتی قابل احترام برای همه اعم از کرد، عرب، سنی، شیعه، مسیحی و ایزدی‌هاست.
کد خبر: ۷۱۶۵۴۱
اولویت عراق مقابله با داعش است

وی در این مصاحبه درباره مسائل جاری عراق از جمله انتخاب رئیس‌جمهور جدید، دولت آینده، روابط بغداد ـ اربیل و از همه مهم‌تر خطر گروه تروریستی داعش می‌گوید.

مشروح این مصاحبه را که قبل از معرفی کابینه حیدرالعبادی انجام شده است، می‌خوانید.

شما نامزدی بودید که شانس بیشتری برای ریاست جمهوری عراق داشتید. چه عواملی موجب شد از نامزدی کناره بگیرید؟

از این موضوع بگذریم. کشور مرحله دشواری را طی می‌کند و من آرزو می‌کنم رئیس‌جمهور فواد معصوم بتواند در کارش موفق شود. همان‌طور که آرزو می‌کنم دولت بتواند به صورتی منسجم تشکیل شده و قادر به خارج‌کردن عراق از بحران‌هایی باشد که هم اکنون احاطه‌اش کرده است.

آیا احساس می‌کنید کسانی از پشت حیله‌گری کردند تا شما به این مقام نرسید؟

من به این اعتقاد دارم که در زندگی چیزهای بهتری هم هست. به دوستانی که آزرده شده بودند گفتم احترام مردم و اعتمادشان برایم خیلی با ارزش‌تر از این پست و مقام‌هاست. خیلی‌جاها هست که موقعیتی می‌تواند یک سیاستمدار یا یک مسئول را به قعر دوزخ بفرستد. من آرزویم و دعایم همیشه این است که مورد احترام و حسن ظن مردم باشم. احساس می‌کنم مسئولیت بزرگ‌تری نسبت به کسانی دارم که با من برای ایجاد دموکراسی در عراق اتفاق نظر دارند و می‌خواهند کردستان جایگاه شایسته خودش را داشته باشد.

چرا اگر برهم صالح حرف بزند سوال‌های زیادی را برمی‌انگیزد، اگر هم سکوت کند سوال‌های پیچیده‌تری مطرح می‌شود؟

من ساکت نیستم، بلکه کارم را می‌کنم و نسبت به آینده کشور دغدغه دارم. همه می‌دانند من چه کارهایی می‌کنم، لزومی ندارد حتما در یک جایگاه رسمی باشم. خیلی کارها هست که من در جریان آنها هستم.

وقتی دفعه قبل با شما مصاحبه کردیم برایش تیتر «برسر دوراهی» گذاشتیم؛ آیا هنوز برهم صالح برسر همان دوراهی قرار دارد؟

من قطعا بر راه راست خودم حرکت می‌کنم و به مفاهیم سیاسی‌ام باور دارم و خودم را نسبت به یک طرح مدنی و دموکراتیک که تضمین‌کننده آزادی‌ها باشد، متعهد می‌دانم. نبض زندگی در این است که همیشه به دنبال چیزهای بیشتر باشیم. ما در لحظات تاریخی بزرگی زندگی می‌کنیم. کشمکش‌هایی هست که در حال تعیین چشم‌انداز آینده منطقه ماست. همچنین درعراق ما شاهد تولد یک وضع سیاسی جدید هستیم. من افتخار می‌کنم که بخشی حتی کوچک از این حرکت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باشم.

شما صحبت‌های خود را با بحران‌ها شروع کردید؛ بگذارید از بحران اقلیم کردستان سوال کنیم.

الان ما همه توان و نیروی‌ خود را باید برای مقابله با خطرتروریسم بسیج کنیم. بدون تردید بعد از بیرون راندن «داعش» و ریشه‌کنی این گروه ان‌شاءالله گفت‌وگویی جدی و آرام برای آگاهی از مشکلات و حفره‌هایی که کشور را به این مرحله رساند خواهیم داشت و به خواست مردم که همان انجام اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد در کردستان است، پاسخ خواهیم داد، اما باید تاکید کنم مهم‌ترین وظیفه ما در شرایط کنونی پشتیبانی از پیشمرگه‌ها و نیروهای عراقی برای مقابله با خطر داعش است. قطعا حل مشکلات سیاسی در بغداد می‌تواند تضمین‌کننده یک وحدت ملی گسترده و وسیع برای مقابله با خطرتروریسم باشد. امروزه همه می‌دانند که مشکلات کردستان همان مشکلات بغداد و برعکس مشکلات بغداد همان مشکلات کردستان است. این دو روی هم اثر می‌گذارند و از هم تاثیر می‌پذیرند. بخواهیم یا نخواهیم باید گفت ما با بغداد در یکسری مصالح اساسی از جمله مقابله با افراط‌گرایی و تروریسم و ضرورت استفاده از منابع این کشور در جهت خدمت به شهروندان و پایان دادن به این چرخه خشونت و بحران‌های پی در پی اشتراک نظر داریم.

آیا اعتقاد دارید داستان عقب‌نشینی ارتش عراق از موصل و بازگذاشتن درهای شهر به روی داعش یک توطئه بوده است؟

این موضوعی مناقشه برانگیز است و باید تحقیقات بیشتری دراین باره صورت گیرد. ما نمی‌توانیم از کنار حوادث موصل، سنجار، اسپایکر و مسجد مصعب ابن عمیر در دیالی یا آنچه در نینوا گذشت و یا آنچه در آمرلی به وجود آمد بسادگی عبور کنیم؛ اینها همه فاجعه و جرایم خطرناک بوده که تروریست‌ها و حامیان‌شان باید مسئولیت آن را بپذیرند، اما کسانی که دراین میان خطا کرده یا سهل‌انگاری کردند و اجازه دادند چنین فجایعی رخ دهد نیز باید شناسایی شوند. شاید توطئه‌هایی باشد، اما هیچ توطئه‌ای موفق نمی‌شود مگر این که عواملی در داخل با آن همکاری کرده باشد. متاسفانه در عراق شکاف‌ها و رخنه‌های زیادی در عرصه سیاسی و امنیتی وجود دارد و البته نمی‌توان با استفاده از کلمه توطئه به توجیه این شکست‌ها پرداخت؛ چرا که برخی از این شکست‌ها،‌ ریشه در بی‌توجهی به زندگی مردم دارد.

رهبری اقلیم کردستان می‌گوید حکومت فدرالی سابق موجب کنار گذاشتن آنها شده است و اقلیم برای همین تصمیم گرفت از بغداد فاصله گرفته و دیگر در تصمیمات مهم شرکت نکند.

در دوره گذشته اتهامات متعددی علیه اقلیم مطرح شد؛ از جمله این‌که «نیروهای پیشمرگه از چارچوب دفاع ملی» خارج شده‌اند یا «اقلیم به پایگاهی برای توطئه علیه بغداد تبدیل شده است» و ... اما بعدها معلوم شد که نیروهای پیشمرگه از اساس یک نیروی دفاعی برای تامین امنیت مردم و سلامت کشور هستند. همچنان که کردستان پیوسته در گذشته پناهگاهی برای آزادگان عراق و محلی برای حرکت‌های آنها بوده است. این بار هم به اثبات رسید که کردستان وارد جنگ با «داعش» شده است و می‌خواهد تروریسم را ریشه‌کن کند. نیروهای پیشمرگه کردستان در خط مقدم این مبارزه هستند و آرزو می‌کنم دولت جدید و همه طرف‌های سیاسی از گذشته درس گرفته باشند. مشکلات بغداد سایه خودش را بر کردستان می‌اندازد. بنابراین باید به چیزی کمک کنیم که بین ما اشتراک به وجود آورد و به راه‌حل‌هایی برسیم که به چنین جایی ختم شود. بعضی فکر می‌کنند ضرر بغداد به سود کردستان است یا برعکس اما این اشتباه است. ما باید به راهکاری دست یابیم که به نفع همه کشور باشد. رشد و شکوفایی کردستان در گرو رشد و شکوفایی بصره، عماره، نجف، انبار، موصل و بغداد است. ما در یک کشور زندگی می‌کنیم و بخواهیم یا نخواهیم امنیت و منافع و اقتصاد ما به هم مرتبط است و اینها را نمی‌توان از هم جدا کرد.

مصلحت کردها در موفق‌شدن روند دموکراسی در کشور است. مصلحت ما در حمایت از برادر حیدر العبادی به عنوان نخست وزیر جدید است تا بتواند یک دولت فعال و منسجم تشکیل دهد. برای این‌که عراق یکپارچه بماند باید به مفاهیم اساسی و عملی چنگ بزنیم که در نخستین قدم آن مشارکت واقعی بین همه طیف‌ها و حضورشان در دولت است. دولت عراق نمی‌تواند با کنارزدن دیگران به حیات خود ادامه دهد.

عراق پیوسته چرخه‌ای از بحران‌ها داشته است که یکی پس از دیگری می‌آمده و شدیدتر از قبلی بوده است. این بحران‌ها با اموال بادآورده‌ای که از طریق افزایش قیمت نفت می‌آید، تغذیه می‌شود. امید من این است که حالا مساله «داعش» به این چرخه خشونت‌ها پایان دهد و طرف‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی را وادارد تا به عراق کمک کنند. به بیان دیگر طرف‌های بین‌المللی را مجبور کند تا به عراق بیایند و مشکلات این کشور را به صورت ریشه‌ای حل کنند. به اعتقاد من هیچ راه‌حلی برای ثبات عراق وجود ندارد، مگر این که قانون اساسی اجرا شود. یعنی صلاحیت‌های دولت طبق این قانون معین شود و در همان محدوده‌هایی که تعیین‌شده بماند. باید مساله بودجه کشور و نحوه مصرف آن تعیین شود.

به نظر شما چه باید کرد تا مشکلاتی که در گذشته وجود داشت در آینده مرتفع شود؟

بعد از تشکیل دولت جدید ما نیاز به گفت‌وگوی ملی واقعی خواهیم داشت تا درباره محرومیت‌ها تصمیم‌گیری شود. ما بارها از مشارکت در قدرت یا موارد نقض قانون اساسی یا مشکلات سیاسی و امنیتی حرف می‌زنیم، اما فراموش نمی‌کنیم که با هم علیه نظام صدام جنگیدیم و یک روند سیاسی جدید را بنیان گذاشتیم که بر مبنای احترام به حقوق‌بشر است. ما در بند دوم قانون اساسی نوشتیم که عراقی‌ها دارای حقوق و آزادی‌های اساسی هستند، اما به تمام معنا باید گفت ما درگیر مشکلاتی بزرگ و شرم‌آور هستیم. شاید وضع جدید سیاسی آخرین فرصت را به وجود آورده باشد تا عراق به این چرخه خشونت‌ها پایان دهد. در غیر این صورت مشکل بزرگی دامنگیر کشور خواهد شد.

آیا شما نسبت به وضع سیاسی جدید خوش‌بین هستید؟

من واقع‌بین و در عین حال خوشبین‌ هستم و براین باورم که می‌توانیم از این رنج‌ها عبور کنیم. من به انسان‌های خیرخواه کشور باور دارم و نسبت به کمک‌های بین‌المللی خوش‌بین هستم. می‌دانم که همه نسبت به اهمیت عراق و نقش آن و ضرورت حل این مشکلات آگاه هستند.

آیا شما فکر می‌کنید کردها شرایط سختی برای مشارکت در دولت داشته باشند؟

ما درگذشته تجربه تلخی داشتیم؛ اقرار به خطاهای گذشته و عبور از آنها امر مهمی است. در اینجا جزئیاتی وجود دارد که باید درباره آنها گفت‌وگو کرد. باید به همه طرف‌ها تضمین داده شود. انصافا باید بگویم همه طرف‌ها باید از نخست‌وزیر دفاع کنند تا او بتواند وظیفه‌اش را انجام دهد. یکی از راه‌های حمایت این است که همه طرف‌ها به صورتی واضح و روشن آن چیزی را که می‌خواهند بگویند و به تعهدات خود در قبال دولت عمل کنند تا برخی بحران‌ها دیگر تکرار نشود. تردیدی وجود ندارد که ما خواسته‌هایی اساسی داریم. مثلا طرف کردی با دولت قبل مشکلاتی داشت که یکی از مهم‌ترین آنها مساله بودجه و قانون نفت و مساله پیشمرگه‌ها و مناطق مورد نزاع بود. این جزئیات برای کردها مهم است، اما به نظر من یک مشارکت واقعی در عراق مبنای روند سیاسی باید باشد. معنای این حرف فقط دریافت چیزی نیست، بلکه به معنای انجام تعهدات نسبت به برنامه‌های دولت هم هست و این که همه در یک صف در برابر تروریسم بایستیم.

مشکلات دولت در عراق یک پدیده منحصر‌به‌فرد است و می‌تواند بازهم تکرار شود. وقتی پول بادآورده نفت باشد و نهادهای ناظری وجود نداشته باشد این مشکلات به وجود می‌آید. مشکل فقط مربوط به یک شخص نیست. تضمین‌های واقعی برای مشارکت حقیقی در تصمیم‌سازی‌های سیاسی و امنیتی است که می‌تواند موثر باشد. اعتراف به اصول قانون اساسی برای همه طرف‌ها لازم است. ما همه تعهد داده‌ایم که دولتی فدرالی تشکیل دهیم؛ دولتی که اختیاراتش فقط در مرکز نیست و در همه استان‌ها و مناطق تقسیم شده باشد.

ما نسبت به آنچه در بغداد می‌گذرد، حساس هستیم. از وضع سیاسی و امنیتی و اقتصادی کشور نگران هستیم. ما مخالف این نیستیم که نفت عراق به فروش برسد؛ بلکه حتی می‌خواهیم که با قیمت بالاتری فروخته شود چون سودش به همه عراقی‌ها می‌رسد، اما نمی‌توان دراین میان کردها را کنار گذاشت یا سنی‌ها یا شیعیان را منها کرد.

آیا فکر می‌کنید بحران بین بغداد و اربیل برسر مساله فروش نفت توسط اقلیم کردستان است؟

خیر، بحران عمیق‌تر و قدیمی‌تر از اینهاست. اگر اعتماد متقابل وجود داشته باشد ما می‌توانیم از مساله نفت کردستان به عنوان یک منبع درآمد برای خود عراق استفاده کنیم تا همه از آن بهره‌مند شوند. امیدوارم دولت آینده این اشکالات را بتواند برطرف کند.

آیا کمک نگرفتن از افراد یا شخصیت‌های سیاسی معروفی مانند عادل عبدالمهدی و ایاد علاوی یا احمد چلبی و برهم صالح موجب استمرار این وضع نمی‌شود؟

من پیشتر گفتم که باید از گذشته درس گرفت. الان عراق برسر دوراهی قرار گرفته است. یا بزودی به طور کامل فروپاشیده و از بین می‌رود یا ان‌شاءالله نجات پیدا می‌کند. به هرحال استمرار وضع کنونی غیرممکن است. به همین حوادث جاری نگاه کنید. هزاران نفر قربانی حوادث سنجار، اسپایکر، موصل، انبار، حویجه و مسجد مصعب بن عمیر بوده است. اگر نیروهای ما آمرلی را نمی‌گرفتند، معلوم نبود چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتاد. در بغداد و کرکوک و دیگر مناطق عراق هرروز بمب‌هایی منفجر می‌شود.

درباره موضع کشورهای همسایه چه می‌گویید؟

ما در منطقه خاصی قرار گرفته‌ایم. درحال حاضر یک نوع درک فزاینده نسبت به عراق وجود دارد و همه می‌دانند که باید از دولت پشتیبانی کنند. تقریبا یک نوع بسیج بین‌المللی و منطقه‌ای برای مقابله با خطر داعش به وجود آمده است. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا کمک می‌کنند. ایران به دولت فدرالی و اقلیم کردستان کمک می‌کند تا بتوانند با داعش مقابله کنند. در همین رابطه باید از کمک کشورهای عربی هم یاد کرد بخصوص در زمینه پناهندگان، اما انتظار داریم که بیشتر به ما کمک کنند.

در مورد خطر داعش برای عراق چه می‌گویید؟

داعش یک روند بسیار خطرناک است که از مشکلات روز افزون، شکاف‌ها و حفره‌های سیاسی در عراق تغذیه می‌کند. همچنین از شرایط خاص منطقه‌ای و پیامدهای تحولات سوریه. شاید مدتی قبل تصور می‌شد که داعش فقط با دولت نوری المالکی مخالفت می‌کند یا مثلا ضد بشار اسد است یا با این یا آن کشور مخالف است، اما ادامه این تروریسم و جنایاتی که مرتکب شدند یک نوع خودآگاهی منطقه‌ای و بین‌المللی را به وجود آورد و نشان داد تروریسمی که در کوه‌های سنجار، موصل و رقه فاجعه می‌آفریند، می‌تواند پیامدهایی برای همه کشورهای منطقه داشته باشد و حتی امنیت آمریکا و روسیه را هم به خطر اندازد. چون شما می‌دانید که تعدادی از چچنی‌ها و شهروندان اروپایی و آمریکایی با این تشکل‌های تروریستی مثل داعش در حال همکاری هستند.

برای همین من فکر می‌کنم باوجود مسائلی که در عراق و سوریه وجود دارد نیروهای بین‌المللی برای ریشه‌کنی این تروریسم با هم متحد خواهند شد.

الان بین وضع ما و افغانستان شباهت‌هایی وجود دارد. دولت‌هایی که به مجاهدان افغان کمک کردند تا از چنگ شوروی خلاص شود و به مجاهدان افغان کمک‌های مالی و تسلیحاتی کردند، بعد دیدند که از درون این تحولات یک نیروی وحشی به نام «القاعده» سربرآورد. نیروهای بین‌المللی این نیروی تازه‌تاسیس را دست‌کم گرفتند و گفتند در غارهای افغانستان پنهان خواهد شد، اما وقتی همین نیروی خشن و وحشی دست به انفجار برج‌های دوقلو در نیویورک زد آن وقت همه فهمیدند که چه خطری آنها را تهدید می‌کند. همین اتفاق در مورد داعش هم دارد تکرار می‌شود. زمانی داشتند از این گروه در سوریه حمایت می‌کردند تا مثلا جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرند. گروه‌های افراطی از این مساله سوءاستفاده کردند تا این که از این میان داعش سربرآورد. حالا دیگر داعش به خطری بزرگ‌تر از القاعده تبدیل شده است. راه حلی وجود ندارد جز این که با یک تفاهم آمریکایی، روسی، ایرانی، عربستانی، ترکیه‌ای و... از عراق حمایت شود تا بتوان در نهایت از چنگ داعش و دیگر گروه‌های تروریستی خلاص شد. این تفاهم می‌تواند مساله سوریه را هم از نظر سیاسی حل کند. اگر با این سرطان مقابله نشود خطرش دامن همه را خواهد گرفت.

آخرین سوال این که... این روزها برهم صالح چه می‌کند؟

من هر کاری از دستم بر آید انجام می‌دهم. برای من فرقی نمی‌کند کجا باشم. در رابطه با همین مساله مبارزه با داعش و حل معضلات سیاسی عراق کمک می‌کنم. تلاشم این است که اصلاح امور و پیشبرد کارها صورت بگیرد.

الشرق الاوسط / ترجمه: محمدعلی عسگری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها