سیاست روز : بعضی ها از بعضی مساوی ترند
نماینده رشت: وقتی من ثبت نام نکرده ام و حتی یک ساعت کلاس درس نگذرانده ام چگونه من را اخراج کرده اند.
به نظر شما چطور چنین چیزی ممکن است؟
الف) بعضی ها که از بعضی ها مساوی تر هستند برای گرفتن مدرک تحصیلی نیازی به گذراندن کلاس و اینطور قرتی بازی ها ندارند.
ب) بعضی وقت ها که استیضاح به نتیجه می رسد وقوع سیل و توفان و اخراج نماینده مجلس از دانشگاه جزو حوادث و بلایای طبیعی به شمار می آید.
ج) برای فلاسفه هر اتفاقی می تواند بیفتد.
د) هر سه گزینه فوق صحیح است.
نقطه چین زیر را با یکی از گزینه های مناسب پر کنید.
فرمانده ناجا: برخی خودروسازان همچون خودروی اسکانیا معایب خودروهای خود را نمیپذیرفتند و یک سال وقتشان را تلف کردند اما...
الف) یهویی مشکل حل شد و اسکانیا را شماره گذاری کردیم.
ب) بعد پذیرفتند و به روی مبارک خود نیاوردند.
ج) بعد پذیرفتند و ما به روی مبارک خودمان نیاوردیم.
د) بعدها با ایستادگی پلیس مشخص شد که راههای غیر متعارف برای فشار به نیروی انتظامی بسته است.
شرق: تحلیل چاهکی
چنجه از ته خط خودش را رساند و پرید سوار آمبولانس شد و گفت: دیگه چه خبر؟
گفتم: خبرگزاریها اعلام کردند توی گیلان جشن عروسی بوده، چاه فاضلاب ریزش کرده، 30 تا از خانمها افتادهاند در چاه.
چنجه قاهقاه زد زیر خنده و گفت: عاقبت چاهکن ته چاه است.
گفتم: یعنی چی چاهکن ته چاه است؟ مجلس عروسی بوده، کی برای کی چاه کنده بوده؟ ضربالمثل را باید درست استفاده کرد.
چنجه غشغش زد زیر خنده و گفت: باشه. پس طرف از چاله افتاد تو چاه.
گفتم: کی توی چاله بوده؟ داماد بیچاره که چالهچولههای زندگیش را با قرضوقوله پر کرده توانسته یک عروسی بگیرد، حالا تو میگویی از چاله افتاده تو چاه؟ این هم حرف است میزنی؟
چنجه هوهوهو هاهاها زد زیر خنده و گفت: همین است دیگر. یکنفر عروسی میگیرد 30نفر را میاندازد ته چاه. صدتا عاقل نمیدانند چطور درش بیاورند.
گفتم: ایبابا. اصل ضربالمثل این است که یک نادان سنگ میاندازد ته چاه، صدتا عاقل نمیتوانند درش بیاورند. چه ربطی دارد.
چنجه قیژقیژ زد زیر خنده و گفت: ربطی ندارد؟ خیلیخب... پس چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی.
گفتم: چنجهجان، چاه را آدم برای خودش نمیکند که. چاه یک فرصت عمومی در اختیار جامعه و میهمانان قرار میدهد که خودشان را از مشکلات زندگی روزمره وابرهانند.
چنجه فیشفیش زد زیر خنده و گفت: پس تقصیر دولت است. این از وضع گرانی، آن از وضع گرمای تابستان، حتی بلد نیستند یک مجلس عروسی را اداره کنند. کجا توی خارج وسط عروسی چاه ریزش میکند؟ زنهای ما با چه امنیت خاطری بروند عروسی؟ هیچکس هم پاسخگو نیست. الان خارج بود دوتا نخستوزیر و ششتا وزیر استعفا داده بودند. اگر قدیم بود، چطوری نانوا را انداختند توی تنور که گران نفروشد، الان باید صاحب مراسم را میانداختند ته چاه. توی ژاپن یکنفر اختلاس کرد وزیرش هاراگیری کرد. من بودم اگر میهمانهام میریختند تو چاه، خودم را میانداختم تو چاه. اصلا تقصیر رسانههاست. اگر میتوانستند درست نقد کنند الان شاهد چنین صحنه دلخراشی در عروسیها نبودیم. این اصلا تبانی و وادادگی است. چرا اصلا باید عروسی برگزار کنیم؟ چطور دلمان میآید عروسی بگیریم و با عروسیگرفتنمان دفترخانههای ثبت ازدواج را تایید کنیم؟ این وادادگی است؟ این وانهادگی است؟ حتما داماد به جایی بسته است و حالا هم که میهمانیش رفته ته چاه، حقش است.
گفتم: چنجه، اینقدر منطقی تحلیل میکنی و اینقدر مسلط میتوانی گوزن ایرانی را به شقایق «نورماندی» پیوند بدهی که باید نوبل پیوند را به تو بدهند. واقعا جات بین تحلیلگران و محللان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فلسفی خالی است.
چنجه گفت: جدی؟ تازه لایکخورم هم بالا میرود.
گفتم: بپر پایین پسرم. میخواهم بروم توی افق گم بشوم.
چنجه گفت: قبلش بگو ببینم دیگه چه خبر؟
کیهان : کیهان(گفت و شنود)
گفت: دیروز قرارگاه پدافند هوایی کشور از دو رادار پیشرفته رونمایی کرد.
گفتم: هم خدای مهربان را شکر و هم دست بروبچههای پدافند هوایی درد نکند.
گفت: یکی از این رادارها از توانایی انتقال اطلاعات از فاصلههای بسیار دور برخوردار است و میتواند تحرکات دشمن را رصد کند و زاویه انحراف را شناسایی کند و جهت حرکت آن را مشخص نماید.
گفتم: این ویژگیها و مشخصات که ویژگیها و مشخصات روزنامه کیهان است.
گفت: از قضا، نام این سامانه راداری را هم «کیهان» گذاشتهاند.
گفتم: پس چرا میگویند آن را خودمان اختراع کردهایم؟!... از روی روزنامه کیهان کپی کرده و با «مهندسی معکوس» این رادار را ساخته و به نام خودشان ثبت کردهاند!
گفت: شاید شما کیهان را از روی دست پدافند هوایی کپیبرداری کرده باشید!
گفتم: مرد حسابی! لب بود که دندون اومد، روزنامه کیهان دهها سال زودتر از رادار کیهان اختراع شده. طرف یک غزل زیبا خواند و گفت خودم سرودهام! به او گفتند؛ ولی این غزل در دیوان حافظ است و تو از آنجا برداشتهای، گفت حافظ از من کش رفته است! گفتند؛ زمان حافظ که تو اصلا نبودی و یارو گفت؛ اگر بودم که نمیذاشتم غزلم را بردارد و به نام خودش جا بزند!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: