در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
آنها باید فرا گیرند که زندگی پیش روی آنها در حال گذر است و نه آنها بلکه هیچ چیز به یک حالت باقی نمیماند. آنها درباره مرگ، زنده شدن و زندگی جاوید تصورات مبهمی دارند و با خود میاندیشند که چگونه امکان دارد آدمی پس از مرگ به حیاتی دوباره دست یابد و چگونه اجزاء پراکنده یا به خاک تبدیل شده او صورت جسمانی میگیرند. این مسائل فقط ذهن جستجوگر کودکان را به خود مشغول نمیکند و انسانهای بالغ و اهل تفکر نیز در این باره میاندیشند و بهدنبال پاسخی برای این مساله غامض هستند. به منظور راهنمایی این افراد میتوان آنها را به قرآن ارجاع داد.
قرآن در مقام کتابی جامع حلال تمام این مسائل است. در زمان پیامبر نیز از ایشان چنین سوالاتی میشد؛ مثال داستان آن اعرابی که استخوان پوسیدهای را پیش پیامبر آورد و گفت چگونه خداوند این استخوان را زنده میکند.
«او از آن روی که آفرینش خود را فراموش کرده بود، استخوانهای پوسیده را برای ما مَثَل آورد، تا ناممکن بودن رستاخیز را به اثبات رساند. گفت: چه کسی این استخوانها را در حالی که پوسیدهاند، حیاتی دوباره خواهد بخشید؟!» (4یس/ 478) و خداوند به پیامبر فرمود : «ای پیامبر، در پاسخ او بگو: همان توانمندی که نخستین بار آن استخوانها را پدید آورد، آنها را زنده میکند.
او به هر آفریدهای بسی داناست. ویژگیهای همه خلایق را چه پیش از مرگشان و چه پس از مرگشان میداند، پس زنده کردن مردگان برای او سهل است.» (4یس/ 479)
خداوند با بیان این آیات صراحتاً اعلام میدارد که آفرینش مجدد برای او امری بسیار آسان است و برای خلق دوباره فقط میگوید کن و آن موجود صورت جسمانی فیکون بخود میگیرد. «اینگونه، خدا آنچه را بخواهد خلق میکند؛ وقتی بهوجود چیزی حکم کند فقط به آن میگوید: باش پس بهوجود میآید.» (آل عمران/47)
قرآن داستانهای بسیاری درباره چگونگی خلق مجدد آورده است. این امر نشان میدهد که مساله خلق مجدد در همه ادوار ذهن آدمی را به خود مشغول میکرده است.
خداوند در قرآن از یکی از بندگان مومن خود نام میبرد که او نیز با خود میاندیشد که چگونه ممکن است انسانی که مرده و به خاک تبدیل شده دوباره زنده شود.
این داستان به عزیر نسبت داده شده است. او پیامبری بود که در زمانی بین سلیمان نبی و زکریا زندگی میکرد. «یا مانند آن کس که بر شهری گذشت که [دیوارهای آن] بر سقفهایش فرو ریخته بود؛ گفت: چگونه خدا [مردم] اینجا را بعد از مرگشان زنده میکند؟! پس خدا او را صد سال میراند، سپس وی را برانگیخت. گفت: چقدر ماندهای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز ماندهام. گفت: [نه] بلکه صد سال ماندهای. اینک به خوردنی و آشامیدنی خود نظر کن که فاسد نشدهاند و به الاغت نظر کن [که متلاشی شده است]، ما بهمنظور اینکه تو را نشانهای برای مردم قرار دهیم [زندهات کردیم، ]و به این استخوانها نظر کن که چگونه بلندشان میکنیم سپس به آنها گوشت میپوشانیم؟ پس هنگامیکه [حقایق ] برای او آشکار شد، گفت: «میدانم که خدا بر هر چیزی تواناست.» (بقره/259) طبری در کتاب خود این آیه را به ارمیا نبی نسبت میدهد. ارمیا یکی از پیامبران بنیاسرائیل بود که هنگام ویران شدن بیتالمقدس و کشته شدن مردم توسط آشوریان بیرون از شهر بود.
این امر باعث شد که او زنده بماند. هنگامی که به شهر بازگشت، با ویرانی شهر روبهرو شد و با خود اندیشید که چگونه خداوند مردمان را دوباره زنده میگرداند.
خداوند نیز امر کرد تا او و دراز گوشش بمیرند و پس از صد سال دوباره او را زنده گردانید. ارمیا تصور میکرد یک روز یا نصف روز در خواب بوده ،اما خداوند به او وحی کرد که صد سال در خواب بوده است و در حال و در جلوی چشمان او حیوانش را زنده کرد. (طبری، 1361، 470 ـ 469)
ابراهیم(ع) نیز از خداوند خواست تا شاهد معاد باشد. خواست او به دلیل ناباوری به رستاخیز نبود، بلکه او صرفا بر آن بود تا بر ایمان خود بیفزاید.
خداوند نیز خواسته او را اجابت کرد. «و [یاد کن] وقتی را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای که چگونه مردگان را زنده میکنی؟ گفت: آیا [شک داری و] ایمان نیاوردهای؟ گفت: چرا، ولی برای اینکه قلبم مطمئن شود [این را خواستم] گفت: پس چهار پرنده به سوی خود برگیر و [بعد از ذبح] ریزریزشان کن [و به هم درآمیز] سپس از این مجموعه بر هر کوهی بخشی بگذار، آنگاه آنها را بخوان، شتابان نزد تو خواهند آمد و بدان که خدا عزّتمند و حکیم است.» (4البقرة/ 4260)
در قرآن آیات زیادی وجود دارد که به معاد اشاره دارد. ایمان به روز آخرت از اصول دین محسوب میشود و هر مسلمانی باید بدان ایمان داشته باشد. مرگ در کمین هر انسانی است و تنها خداوند است که میداند مرگ در کجا و در چه زمانی آدمی را غافلگیر میکند. پس در این میان وظیفه هر انسانی است تا مراقب هر لحظه خود باشد و خداوند را همیشه حاضر و ناظر اعمال خود بداند.
او باید همانند آن عارف بزرگ، حارث محاسبی، باشد که همواره تمام کارهای خود را زیر نظر داشت. او تا آن حد مراقب اعمال خود بود که به کنیه محاسبی شهرت یافت. سنجش اعمال امری نیست که آدمی آن را به زمان خاصی محدود کند. هر زمان ممکن است مرگ سراغ انسان بیاید و در پس مرگ آخرتی هست. اما بهتر است در این روزهای پایانی ماه مبارک بر آن باشیم تا اعمال خود را در ترازوی اخلاص قرار دهیم و شاهد سربلندی خویش در قیامت باشیم.
منبع:
تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد اول، انتشارات اساطیر 1361
هما شهرام بخت / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد