موتوردزدها به دام افتادند

سرقت در ساعات اداری

اعتیاد به مواد مخدر، مرد جوان را به مجرم حرفه‌ای تبدیل کرد

سارق حرفه‌ای خانه‌ها در دام پلیس

«مرد جوانی از مجتمع ما سرقت کرده و در حال گذاشتن وسایل دزدی در ماشینش است.» این را زن جوان به اپراتور مرکز فوریت‌های پلیسی تهران می‌گوید و با دادن مشخصات کامل خودروی پراید و راننده جوان، تلفن را قطع می‌کند. با قطع تماس بلافاصله شماره پلاکی که این زن داده بود، استعلام و مشخص شد شماره پلاک متعلق به خودروی پرایدی است که چند روز قبل سرقت آن اعلام شده است. بلافاصله موضوع از طریق بی‌سیم به پلیس پیشگیری اعلام شد و گروهی از ماموران به سمت محل سرقت که شهرکی در جنوب شهر بود، راه افتادند.
کد خبر: ۶۹۳۹۶۹

لحظاتی بعد راننده پراید سرقتی مقابل در خروجی شهرک با خودروی پلیس مواجه شد. پسر جوان ابتدا سعی کرد فرار کند، اما موفق نشد و بناچار خود را تسلیم کرد. متهم جوان که با خودرویی پر از وسایل سرقتی بود، برای تحقیقات به پایگاه چهارم پلیس آگاهی انتقال یافت. در بررسی‌ها مشخص شد او سارقی حرفه‌ای به نام هوشنگ است که تاکنون هشت بار به زندان افتاده و هر دفعه بعد از آزادی جرایمش را از سر گرفته است. متهم جوان که راهی برای انکار جرمش نمی‌دید، لب به اعتراف گشود و درباره سرقت‌هایش توضیح داد.

هوشنگ در تحقیقات به پلیس گفت: 32 سال دارم و از سه سال پیش وارد کار خلاف شدم. قبل از این که دزدی‌هایم را شروع کنم، مسافرکشی می‌کردم. درآمدم خوب بود، اما به دلیل بدهی زیاد مجبور شدم ماشینم را بفروشم. از همان سه سال قبل سراغ مواد مخدر رفتم. مصرف مواد مرا بشدت بی‌خواب می‌کرد من هم شب‌ها برای این که حوصله‌ام سر نرود، به خیابان‌ها می‌رفتم و پرسه می‌زدم این طور بود که فکر سرقت به سرم افتاد و دزدی‌ را شروع کردم. هر چه می‌کشم، از این بی‌خوابی است و هر دفعه در زندگی‌ام لطمه خوردم، به علت بی‌خوابی‌هایم بود.

متهم جوان ادامه داد: مصرف مواد را به خاطر برادرزنم شروع کردم. حدود سه سال پیش سراغم آمد و گفت: «برای انجام کارهایم چند روزی به آژانس در اختیار نیاز دارم و با خودم گفتم پولی را که می‌خواهم برای آژانس هزینه کنم، چرا به غریبه بدهم به دامادمان می‌دهم. تو برایم این کار را انجام بده و پولش را بگیر.» من پیشنهاد برادرزنم را قبول کردم ولی او از هر ده باری که از من می‌خواست او را به جایی برسانم، فقط یک دفعه کرایه‌اش را حساب می‌کرد. در این رفت و آمدها بود که با دوستان برادرزنم آشنا شدم و به خانه‌های آنها رفتم. این خانه‌ها در واقع پاتوق‌ها و خانه‌های مجردی بود که در آنها مواد مصرف می‌کردند و من هم بعد از مدتی که به خودم آمدم، دیدم به مصرف شیشه معتاد شده‌ام. واقعا شیشه خانه خراب‌کن است، نه لذتی دارد و نه هیجانی، فقط باعث می‌شود غیرتت را از دست بدهی و برای تهیه پول مواد هر کاری بکنی. از طرفی، آدم را بی‌خواب می‌کند، ضربان قلب را بالا می‌برد و یک حس کاذب منفی می‌دهد.

او ادامه داد: از زمانی که معتاد شدم، سرقت‌هایم هم آغاز شد. تا به حال هشت مرتبه به اتهام سرقت خودرو، خانه و جعل بازداشت شده‌ام. سرقت خودرو آن هم پراید، کار پیچیده‌ای نیست. اگر یک سوئیچ داشته باشی، می‌توانی با آن در هر پراید مدل پایینی را باز کنی. در حقیقت هر سوئیچ یک شاه‌کلید برای خودروهای دیگر است، اما سرقت خانه براحتی سرقت ماشین نیست. من از طبقات اول و دوم دزدی می‌کردم که دسترسی به آنها راحت بود. حفاظ پنجره‌ها را با آچار فرانسه می‌شکستم و وارد خانه‌ها می‌شدم. گاهی اوقات هم از طریق پشت‌بام وارد می‌شدم.

کارآگاهان که احتمال می‌دادند هوشنگ سرقت‌های زیادی مرتکب شده باشد، به تحقیق از وی ادامه دادند و متهم درباره شگرد دیگرش گفت: گاهی با پرسه زدن در خیابان‌ها زاغ‌زنی می‌کردم و وقتی صاحبخانه را می‌دیدم که از خانه خارج شده و در را قفل کرده است، می‌فهمیدم بزودی به خانه برنمی‌گردد. بعضی اوقات هم خانه‌ای را زیر نظر می‌گرفتم اگر یکی دو شب چراغ خانه روشن نمی‌شد، می‌فهمیدم ساکنانش به سفر رفته‌اند و فرصت برای سرقت مهیاست چون ممکن بود در نبود من صاحبخانه برگشته باشد و برای اطمینان بیشتر از شگرد کاغذ سفید استفاده می‌کردم. کاغذ سفید را لای در می‌گذاشتم و دو روز بعد برمی‌گشتم، اگر کاغذ افتاده بود، معلوم می‌شد کسی وارد خانه شده است، اما اگر کاغذ سر جایش بود، می‌توانستم نقشه سرقت را اجرا کنم.

هوشنگ همچنین درباره اتهام جعل که قبلا به همان جرم دستگیر شده بود، توضیح داد: اتهام جعل را قبول ندارم. جعل کار من نبود، زمانی که ماشین داشتم، یکی از برادران همسرم که در کار جعل بود، مهر و نامه‌های جعلی را به من می‌داد و می‌گفت به فلان آدرس ببر. همیشه می‌گفت نترس اگر دستگیر شدی، بگو من از همه جا بی‌خبر هستم و به عنوان یک راننده این مدارک را انتقال می‌دهم. یک بار که برگه ترخیص جعلی خودرو را به پارکینگ برده بودم، مامور پارکینگ فهمید و من دستگیر شدم. همان برادرزنم حدود پنج ماه قبل در گاراژی در خیابان دماوند در یک درگیری به پسر جوانی شلیک کرد و او را به قتل رساند. ظاهرا تیر را به زمین شلیک کرده، اما گلوله کمانه کرده و به یکی از طرفین دعوا برخورد کرد. با شنیدن این خبر تصمیم گرفتم دور سرقت را خط بکشم چون به خودم گفتم این کارها عاقبت خوشی ندارد، اما خرج زندگی‌ام را چه کار می‌کردم؟

از آنجا که متهم در آخرین دزدی از انباری مجتمعی مسکونی سرقت کرده بود، کارآگاهان این فرضیه را مطرح کردند که دستبرد به انباری‌ها نیز از شگردهای این متهم است به همین دلیل به پرس و جو در این رابطه پرداختند، اما سارق حرفه‌ای گفت: این اولین باری بود که سراغ انباری رفتم که دستگیر شدم. شب قبل از سرقت، یک خودروی مسروقه از دوستم گرفتم تا با هم به دزدی برویم. شب بی‌خوابی به سرم زد و از خانه بیرون رفتم. نزدیک صبح بود که به شهرک رسیدم. دو مجتمع مسکونی آنجا بود که در هر دوی آنها باز بود. وارد یکی از مجتمع‌ها شدم و از پله‌ها پایین رفتم. چند انباری کنار هم بود و من با کلیدی که همراه داشتم، در آنها را امتحان کردم و کلید به دو تا از درها خورد و آنها را باز کرد. وسایل را داخل خودرو گذاشتم غافل از این که یک نفر در طبقه بالا مرا دیده است. بی‌خبر از این که آن شخص با پلیس تماس گرفته و لو رفته‌ام، به طرف خروجی شهرک رفتم که با خودروی پلیس مواجه و دستگیر شدم.

هوشنگ اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.

مرجان همایونی

نظر کارشناس

مجرم به عادت

شبنم خدابخش/ روان‌شناس

متهم اصرار زیادی دارد که بی‌خوابی در تبدیل شدن وی به سارق نقش بزرگی داشت.

البته او برداشت درستی از این موضوع ندارد، اما باید توضیح داد اختلال خواب از نشانه‌های اضطراب شدید یا اعتیاد به مواد مخدر است و افراد باید نسبت به این نشانه حساس باشند به این معنی که اگر خانواده‌ها دیدند یکی از اعضا دچار چنین اختلالی شده است، موضوع را جدی بگیرند. اگر اختلال خواب نشانه‌ اضطراب باشد باید فرد تحت روان‌درمانی و دارودرمانی قرار بگیرد و مشکل حاد و بغرنجی در میان نیست، اما والدین باید توجه داشته باشند که اگر جوانشان دچار مشکل بی‌خوابی شد، درباره او بررسی و تحقیق کنند که مبادا وی به سمت مصرف مواد بویژه مواد صنعتی مانند شیشه گرایش پیدا کرده باشد البته بررسی و تحقیق نباید به گونه‌ای باشد که جوان تحت فشار قرار بگیرد و احساس کند همه با سوء‌ظن به او نگاه می‌کنند چراکه همان طور که گفته شد، اختلال خواب می‌تواند دلیل دیگری هم داشته باشد.

نکته دوم در پرونده مورد بحث سوابق کیفری متعدد متهم است. به اشخاصی نظیر این متهم اصطلاحا مجرمان به عادت گفته می‌شود. این دسته گروهی هستند که به ارتکاب جرم عادت کرده‌اند و حاضر نیستند شیوه دیگری را برای ادامه زندگی انتخاب کنند. نداشتن مهارت کافی، اختلالات شخصیتی و دلایل متعدد دیگر سبب می‌شود چنین مجرمانی به وجود بیایند و متاسفانه مجازات درباره آنها چندان کارساز نیست و زندان این افراد را تنبیه نمی‌کند بلکه این اشخاص بیشتر به بازسازی روانی و شخصیتی نیاز دارند، اما متاسفانه چنین موضوعی چندان مورد توجه دستگاه‌های رسمی نیست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها