رسیدگی به این پرونده زمانی آغاز شد که دختری جوان به نام بهاره نزد کارآگاهان پلیس استان فارس رفت. او طی شکایتی مدعی شد فردی از وی فیلمبرداری کرده و قصد اخاذی دارد. بهاره توضیح داد: چندی قبل فردی ناشناس با من تماس گرفت و گفت فیلمی خصوصی از من در اختیار دارد و اگر حاضر نباشم به خواستههای او عمل کنم فیلم را منتشر خواهد کرد. من به حرفهای این مرد اعتنایی نکردم. تصورم این بود که قصد ایجاد مزاحمت دارد اما تماسها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز بستهای پستی برایم ارسال شد. وقتی بسته را باز کردم دیدم داخلش یک حلقه سیدی است.
شاکی در ادامه گفت: فیلم را نگاه کردم. از دیدن آن صحنهها خشکم زده بود. اصلا نمیتوانستم باور کنم از من چنین فیلمی تهیه شده است و فیلم خصوصی من در دست فردی غریبه چه میکند؟ آن مرد چند بار دیگر نیز تماس گرفت و تهدید کرد اگر به او باج ندهم فیلم را در سطح شهر توزیع خواهد کرد. اول از ترس اینکه آبرویم نرود تصمیم گرفتم در برابر آن فرد تسلیم شوم، اما او هر روز خواستههای تازهتری را مطرح میکرد و باجگیریهایش تمامی نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم به پلیس شکایت کنم.
کارآگاهان تحقیقات خود را در شرایطی آغاز کردند که بهاره مدعی بود اصلا نمیداند فیلم کجا و چگونه تهیه شده است.آنها به بررسی فیلم پرداختند و بعد از اطمینان از اصالت آن جمعآوری سرنخها را شروع کردند. کارآگاهان پی بردند فیلم در یک منزل مسکونی تهیه شده است و احتمالا دختر جوان برخلاف ادعایش میداند آنجا کجاست، به همین دلیل تحقیقات از وی ادامه یافت تا اینکه بالاخره بهاره از پسری به نام حامد نام برد که چندی قبل با او آشنا شده بود.
به این ترتیب گروهی از ماموران با دریافت مجوزهای قضایی لازم راهی خانه حامد شدند و به بازرسی از آنجا پرداختند. آنها فهمیدند داخل خانه دوربین مداربسته کار گذاشته شده و دوربینها بهگونهای است که افراد غریبه متوجه وجود آنها نمیشوند. حامد بعد از دستگیری وقتی به مقر انتظامی انتقال یافت سعی کرد جرمش را انکار کند، اما شواهد و مدارک کافی علیه او وجود داشت. به همین دلیل مرد جوان جرمش را گردن گرفت و گفت: مدتی قبل بهطور اتفاقی در خیابان با بهاره دوست شدم. ما مدتی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه تصمیم گرفتم او را فریب بدهم. میترسیدم بهاره به رابطه ما پایان بدهد بنابراین باید نقشهام را به گونهای اجرا میکردم که او دیگر نتواند از من جدا شود.
متهم ادامه داد: یک روز به بهاره گفتم مادرم قصد دارد با او آشنا شود. دختر جوان را با این بهانه به خانهام کشاندم و آنجا با او رابطه برقرار کردم البته دوربینها را از قبل فعال کرده بودم و بهاره از این موضوع اطلاعی نداشت. بعد از آن تصمیم گرفتم از این دختر باجگیری و در ضمن با تهدید او را وادار کنم به رابطهاش با من ادامه بدهد. در تماس تلفنی موضوع فیلم را به او گفتم اما بهاره حرفم را باور نکرد. چند بار دیگر نیز تذکر دادم موضوع کاملا جدی است، اما وقتی دیدم او تهدیدهایم را جدی نمیگیرد یک نسخه از فیلم را برای خودش ارسال کردم. بعد از آن بود که بهاره را مجبور کردم به حرفهایم گوش کند. خیال میکردم با ابزاری که در دست دارم تا هر زمان که بخواهم میتوانم این دختر را به بازی بگیرم و از او سوءاستفاده کنم. مطمئن بودم او از آبرویش بشدت میترسد و به همین دلیل شکایتی را مطرح نخواهد کرد، اما پیشبینیهایم درست از آب درنیامد و در نهایت شناسایی و دستگیر شدم.
این متهم هماکنون در بازداشت به سر میبرد و رسیدگی قضایی به پرونده او ادامه دارد. بهاره در حالی طعمه این مرد شد که پلیس پیش از این بارها درباره عواقب دوستیهای خیابانی و روابط نامتعارف هشدار داده بود. (ضمیمه تپش)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد