زیبایی در گذشته با تاثر از نظریات فیلسوفان یونانی متناظر با امر اخلاقی فرض میشده و از همینرو، شناخت زیبایی بیشتر در حوزه فلسفه جای میگرفته تا هنر. بهگونهای که حتی خود هنر نیز موضوع بررسی استحسانی بوده و بهعنوان نمونه در کلام افلاطون، شاعران که نماینده هنرمندان هستند از آن جهت که تصویرگر سایهاند نه حقیقت، متهم به اشتغال به امور نازیبا بوده و به همین جرم از آرمانشهر رانده میشوند.
در این زمانه، اما تشخیص امر زیبا از نازیبا به حوزه تخصصی هنر واگذار شده و دیگر به جای استدلال اخلاقی، پای المانها و عناصر حسی و منطق مبتنی بر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری احساسی به میان آمده است. از همینروست که هنر دیگر مستلزم محتوا نیست و فرم صرف هم میتواند اثر هنری تلقی شده و در نتیجه زیبا محسوب شود.
فوتبال تنها با این نگاه متاخر به امر زیبا و هنر است که میتواند از منظر زیباییشناسی مورد بررسی قرار بگیرد. یعنی با قبول اینکه شرط زیبایی نه اخلاقی بودن است نه برخورداری از مضمون و محتوا. پس همچنان که موسیقی و نقاشی انتزاعی میتوانند به دلیل تاثیرگذاری بر حواس آن هم با بهرهگیری از فاکتورهایی همچون هارمونی، تقارن، تجانس، تضاد، الهام از واقعیت و خاصیت تداعیگری، زیبا تلقی شوند به همین سان فوتبال را هم میتوان از منظر زیباییشناسی محل بحث دانست. بخصوص که امروزه صنعت هم زیرمجموعه هنر درآمده و نه فقط سینما که حتی تلویزیون هم که به مراتب از خاستگاههای اصیل هنری دورتر مینماید به دلیل برخورداری از جذابیت عام و تاثیرگذاری گسترده دارای وجهه زیباشناختی فرض میشوند.
اینکه کارگردانی تلویزیونی رقابتهای فوتبال از قواعد زیباییشناسی بهره میبرد و فریم به فریم تصاویری که از این مسابقات ضبط و پخش میشوند میتوانند به تاثیر بازی در مخاطب سمت و سو بدهند این ویژگی در اینجا مورد بحث ما نیست، چراکه به چارچوبهای زیباشناختی مدیوم تلویزیون و رسانه مربوط میشود تا خود رقابت ورزشی فوتبال. ما در اینجا برآنیم تا به اقتضای مجال کوتاهی که در اختیار داریم کلیاتی در باب تجزیه جذابیتهای فوتبال به عناصر تشکیلدهنده آن عرضه کنیم که طبعا این نگاه کلی بیشتر طرح مساله خواهد بود تا بیان مدعا و اثبات فرضیه.
المان نخست، دراماتیک بودن فوتبال است. فوتبال تقریبا تمامی اصول کلاسیک درام را داراست. جغرافیای زمانی و مکانی بخصوص دارد که بر سیر رویدادها تاثیر میگذارد. شخصیت مثبت و منفی یا همان پروتاگونیست و آنتاگونیست دارد که در تقابل بازیکنان تیم محبوب و بازیکنان تیم حریف قابل تعریف هستند و هر کدام هم به فراخور پستی که در زمین به عهده دارند، دارای وجه کارکردی بخصوصی هستند که قابل قیاس با وجوه شخصیتی کاراکترهای داستانی است. تقابل میان شخصیتهای مثبت و منفی، کشمکشی ایجاد میکند که «گره» و «معما» را به وجود میآورد و مخاطب را به گرهگشایی و حل معما ترغیب میکند.
کثرت بازیکنان و تفاوت مهارتهای فردی آنها تعلیق ناشی از این تقابل را مضاعف میکند و باز شدن دروازهها و رد و بدل شدن گل نیز نقاط عطفی هستند که بر این تعلیق میافزایند. شمار دقایق و ثانیههای بازی نیز مثل نزدیک شدن یک داستان به انتها، حدس و گمانها را بیشتر میکند و با به صدا درآمدن سوت پایان مسابقه همه گرهها گشوده شده و فرود و بازگشت به سکون اتفاق میافتد. غافلگیری، هیجان و دلهره، شادمانیها و ناراحتیهای مفرط لحظهای و... همه در جذابیت دراماتیک یک مسابقه فوتبال نقش ایفا میکنند و موجبات تاثر احساسی مخاطب را فراهم مینمایند.
عنصر زیباشناختی دیگر، هارمونی و هماهنگی است. تعدد بازیکنان یک تیم را میتوان متناظر با تنوع رنگها در نقاشی و نتها در موسیقی دانست که در عین تفاوت، مکمل یکدیگر هستند و در صورت چینش درست و هماهنگ کنار هم، نوعی نظم و هماهنگی هارمونیک را به وجود میآورند که به مذاق خوش میآید و رضایت خاطر ایجاد میکند. ممکن است گفته شود این هارمونی و هماهنگی به فوتبال اختصاص ندارد و در بسیاری دیگر از رشتههای ورزشی و اصلا در بسیاری جوانب دیگر زندگی قابل مشاهده و مصداقیابی است. در جواب باید گفت این اشکال به اصل مبانی زیباییشناختی بازگشت دارد که اختصاصی به هنر نداشته و درواقع بیشتر شرح مکانیزم خوشایندی طبع هستند که در آثار هنری مصداق آشکارتر دارند.
ویژگی دیگر، توازن و تقارن است. در یک بازی فوتبال همه چیز حالتی متوازن و متقارن دارد و همین مساوی بودن شرایط دو تیم و متقارن بودن به لحاظ ساختار حمله، هافبک، دفاع و دروازه است که رقابت را عادلانه یا به تعبیر زیباشناختی، متعادل میکند و از سنگین شدن یک وزنه ترازو و در نتیجه خارج شدن از هماهنگی و به دنبال آن سلب اعتماد و اعتنای ذائقه زیباپسند مخاطب جلوگیری میکند.
تجانس و تضاد را هم میتوان بخوبی در یک بازی فوتبال مشاهده نکرد. بازیکنان یک تیم و هوادارانشان در عین تفاوتهای فردی از یکسری وجوه اشتراک جمعی برخوردارند که نوعی یکدستی، یکرنگی و همجنس بودن بین آنها ایجاد میکند که برقراری ارتباط حسی میان آنها و مخاطبان تلویزیونی این رقابت را ممکن میسازد. نظیر رنگهای سرد یا رنگهای گرم یک تابلوی نقاشی که در عین پراکندگی در نقاط مختلف تابلو، با هم ارتباط داشته و تاثیر حسی واحدی در مخاطب برمیانگیزند.
تقابل میان یک گروه از عناصر متجانس با گروهی دیگر نیز ایجاد تضاد و کنتراست میکند که باعث پررنگ شدن ویژگیهای یک گروه همجنس در قیاس با گروه دیگر شده و از دل این مقایسه است که رضایت طبع حاصل میشود. درست مثل تلالو یک نقطه روشن در بکگراند تیره یک عکس یا خودنمایی یک نقطه تیره در پیشزمینه عکسی که پسزمینه روشن دارد. پیداست که این ترکیب متضاد، از تاثیر بصری بیشتری برخوردار است تا مثلا یک نقطه رنگی در بکگراند خاکستری یا یک نقطه خاکستری در بکگراند رنگی.
اما گذشته از این بررسیهای فرمی، ویژگی مهم دیگری هم هست که فوتبال را حائز ارزش زیباییشناختی میکند. ویژگی «اعجاب» که بیش از همه در جنبشهای هنری قرن بیستم به بعد بهعنوان یک عنصر استاتیک مورد توجه قرار گرفته و به موجب آن هر چیزی که ساختارشکن، نو، شگفت و اعجابآور باشد میتواند زیبا تلقی شده و حتی بهعنوان اثر هنری مطرح شود.
اگر بتوان در اصالت و ارزش این عنصر استحسانی جدید تشکیک نمود، در اینکه بازی فوتبال سرشار از اعجاب و شگفتی و تازگی است نمیتوان تردیدی داشت. پس اطلاق یا عدم اطلاق زیبایی در این معنای بخصوصش به فوتبال، کاملا بستگی به قبول یا عدم قبول این وجه از وجوه زیباییشناسانه دارد وگرنه در صورت پذیرش فاکتور «اعجاب» نمیتوان یا مشکل است که بتوان این ورزش جذاب و جهانشمول و پرطرفداری را که سال به سال دنیا را با پدیدههای تازه روبهرو میکند، عاری از شگفتی دانست و بهعنوان نمونه پایی را که از سوراخ یک تابلو بیرون آمده یا کلکسیونی از زبالههای جمعآوری شده را از حیث اعجاب و شگفتی، زیباتر از فوتبال به حساب آورد.
فوتبال بیش از آنکه یک ورزش حرفهای و قهرمانی باشد، یک سرگرمی جهانی است و در نتیجه بیش از آنکه سر و کارش با جسم و ورزیدگی اندام باشد، با روح و هیجانات حسی در ارتباط است. پس چندان دور از ذهن نیست که بخواهیم از منظر تاثرات احساسی، ماهیت آن را مورد تامل قرار دهیم و سخن از زیباییشناسی فوتبال به میان آوریم. دستکم تا زمانی که جذابیت فوتبال بر صبغه ورزشی آن غلبه دارد، فوتبال بیش از آنکه به ورزش دعوت کند، به تماشا ترغیب مینماید.
محمد کامیار / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم