تاریخنگاری فارغ از دیدگاه و اندیشه نیست و هر کدام از سبکهای تاریخنگاری به یک جریان فکری منتسب است. ما تاکنون با تاریخنگارانی با نوع نگاههای مختلف از جمله چپ، لیبرال، ناسیونالیست، سلطنتطلب و... مواجه بودیم. با توجه به اینکه بحث اصلی ما تاریخنگاری انقلاب اسلامی است به نظر شما اگر بنا باشد انقلابیون یا هواداران جریان انقلابی بخواهند با نوع نگاه خاص خودشان حوادث و وقایع مربوط به انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهند باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشند؟
میدانیم که در عرصه تاریخنگاری طیفهای مختلفی از جمله نیروهای چپ، نویسندگانی غربی اعم از آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و پژوهندگانی با نگاه فرقهای و دینی از جمله بهایی و یهودی حضور فعال داشتند و البته ما شاهد حضور نویسندگان مسلمان با دغدغه تاریخنگاری بر مبنای اصول و عقاید اسلامی یا انقلابی بودیم. طبعا هر کدام از این طیفها زاویه دید خودشان را دارند. مورخان مسلمان و انقلابی هم نسبت به رخدادهای تاریخی نگاه خاص خود را دارند. اساسا بحث بر سر این نیست که در عرصه تاریخنگاری کسی نباید نگاه خاص خود را داشته باشد بلکه مهم این است که بدانیم کدام نگاه و منظر تاریخنگاری درست است و توانسته وقایع را منصفانه تحلیل کند. من فکر نمیکنم اگر بنا باشد با زاویه اسلامی، تاریخ بنگاریم یک نوع خاصی را برای توصیف و تشریح رخدادهای انقلابی تجویز کنیم. الان هم اگر به مجموعه آثار و تالیفات نیروهای ارزشی که اقدام به انتشار کتابهای با موضوع انقلاب اسلامی اعم از بیان خاطرات، نشر اسناد یا حوزه تحقیق و پژوهش نگاهی بیندازیم میبینیم که اختلافهایی در نوع تحلیل هر کدام این نویسندگان پیرامون حوادث انقلاب اسلامی وجود دارد و بعضا هم آثار همدیگر را نقد میکنند. بنابراین وقتی از تاریخنگاری نیروهای انقلاب اسلامی سخن به میان میآوریم باز از یک نوع تاریخنگاری نمیتوانیم حرف بزنیم. این وضع موجود تاریخنگاری ما است اما اگر بنا باشد در مورد بایدهای تاریخنگاری انقلاب به توافق و تفاهم برسیم باید در مورد برخی ویژگیهای کلی اشتراک نظر داشته باشیم. یکی از این ویژگیها صداقت در امر تاریخنگاری است. یعنی راوی یا مولف تاریخ انقلاب باید بر مبنای راستی و درستی به بیان وقایع و رخدادها و تجریه و تحلیل آنها بپردازد. توجه به این نکته الزامی است که بر مبنای ایمان و عقیده اسلامی گفتار و کرداری که از ما صادر میشود در دنیای دیگر مورد قضاوت قرار میگیرد و این شامل تاریخنگاران نیز میشود. نگاه یک مسلمان به جهان یک نگاه تک بعدی و صرف نیست و اگر بنا باشد مورخ و مولفی با بینش اسلامی و دینی به تحلیل وقایع و رخدادهای تاریخی بپردازد، باید عواقب آن دنیایی حرف و نوشته خود را مدنظر داشته باشد. البته این یک دید کلی است و به درون و عمق اعتقاد آدمها برمیگردد. نکته دیگر اینکه بیان وقایع باید مبتنی بر اسناد متقن باشد. البته در نقل خاطرات شفاهی ممکن است که این اتفاق نیفتد چون بالاخره خاطرات، بیان دیدهها و شنیدهها است و عوامل روانی و انسانی ممکن است در بیان وقایع تاثیرگذار باشد و البته در این بخش نیز نقش صداقت خیلی مهم است. دوری از حب و بغض از دیگر ویژگیهای تاریخنگاری با نگاه اسلامی و دینی است. انقلاب بزرگی در کشور به وقوع پیوست و گروههای مختلفی نیز در این زمینه نقشآفرین بودند. البته معتقدم این انقلاب با رهبری امام خمینی به نتیجه رسید و اگر این رهبری و خواست و اراده یک ملت مسلمان نبود چنین انقلابی صورتتحقق نمییافت. اما در عین حال افراد، گروهها و سازمانهایی که ممکن است ما با آنها توافق فکری هم نداشته باشیم، در سیر وقایع و حوادث منتهی به انقلاب حضور داشتند. در تاریخنگاری باید تمام حقیقت گفته شود حتی تلاشهایی که دیگران در این عرصه داشتند نیز بیان شود. هر چند معتقدیم که این تلاشها به تنهایی به نتیجهای بزرگ منتهی نمیشد. من به عنوان کسی که در مورد مسائل انقلاب کنجکاوی میکنم معقتدیم که اگر این تلاشها علیرغم همه آسیبها و صدماتی که از رژیم پهلوی دریافتکردند بدون در نظر گرفتن رهبری امام بیحاصل بود. بنابراین بیان تمام حقایق در تاریخنگاری انقلاب از جمله ضروریات این نوع نگاه است.
تاریخنگاری با هر نوع نگاه، بینش و مسلکی است که متکی به یک سری اصول است. مثلا در نگاه چپ، توجه به تحولات اقتصادی مبنای تحلیل وقایع و رخدادها قرار میگیرد. ناسیونالیستها وقتی میخواهند تاریخ بنویسند به مساله نژاد تاکید میکنند. به نظر شما در تاریخنگاری با نگاه اسلامی اصول و شاخصها چیست؟ آیا با توجه به اظهارات شما، در این نوع تاریخنگاری، تاکید اصلی روی اخلاق است؟ اوصاف حمیدهای که شما برای برخی از تاریخنگاران در نظر گرفتید ممکن است برای تاریخ نگاران سایر مکاتب فکری نیز جزو اصول باشد. داشتن صداقت، مستند بودن، دوری از حب و بغض و... از جمله شاخصهایی است که مورد مدعای دیگر تاریخنگاران با نگاه غیراسلامی نیز هست.
در تاریخ نگاری چپ، مورخان براساس اصول فلسفی که به آن اعتقاد دارند مراحل پنجگانهای را برای تحلیل وقایع تاریخی در نظر میگیرند. آنها معتقدند جامعه این مراحل را باید طی کند تا به جامعه ایدهال کمونیستی برسد. آنها در مورد تاریخ انقلاب اسلامی نیز تلاش میکنند که آن را منطبق با چارچوبهای فکری خود تجریه و تحلیل کنند. البته آنها در تحلیل انقلاب ایران بهگونهای سخن میگویند که گویی این اتفاق بزرگ را یک انقلاب ناتمام قلمداد کرده و آن را به رسمیت نمیشناسند. چپها منطبق با فلسفه تاریخ خود انقلاب اسلامی را یک حرکت اجتماعی علیه حاکمیت میدانند که هنوز به مرحله اصلی خود که یک انقلاب سوسیالیستی است نرسیده است. آنها حتی اغتشاشات بعد از انقلاب اسلامی از جمله تلاش اتحادیه کمونیستها برای حمله به آمل را نیز از این زوایه تجزیه و تحلیل میکنند و معتقدند چنین اقدامات در راستای هدایت جنبش مردمی ایران به سمت انقلاب سوسیالیستی است. این نوع نگاه کاملا مبتنی بر جهانبینی آنها است. طبعا یک مورخ مسلمان براساس جهانبینی خود معتقد است که ما در این دنیا موظف به انجام تکالیف الهی خود هستیم. به نظر من شاخصه تاریخنگاری اسلامی حقیقتگویی است. از نگاه یک مورخ مسلمان، دنیا صحنه نبرد میان حق و باطل است و در این عرصه پیکار گاهی پیروزی با حق و گاهی پیروزی با باطل است. در این سیر وقایع و حوادث یک مورخ مسلمان باید خود را در جبهه حق ببیند. او در تحلیل انقلاب اسلامی نیز شاهد چنین صفآرایی است و حق و حقیقت را در وجود امام و انقلابی به رهبری ایشان میبیند و ضمن اینکه بیان وقایع و رخدادها بدون حب و بغض و تاکید بر منابع مستند، تکلیف جبهه حق و باطل را روشن میکند.
برخی معتقدند که آنچه که در تاریخنگاری انقلاب به صورت پررنگتری جلوه میکند انتشار خاطرات افراد است و کمتر مباحث تحلیلی و تحقیقی مورد توجه قرار میگیرد. نظر شما در این مورد چیست؟
البته شاخص خاصی در این زمینه وجود ندارد. شما اگر به خاطرات شخصی نیروهای انقلابی هم مراجعه بکنید متوجه میشوید که لااقل همه ادعای تجزیه و تحلیل را دارند. البته بررسی و ارزشگذاری این کتابها نیز از دیگر مسائل مهم در خصوص تاریخنگاری انقلاب است. من هم قبول دارم که بخشی از این کتابها عمدتا برگرفته از آثار دیگران است. من بدون اینکه اسم کسی را ببرم یا آماری را ارائه کنم معتقدم که برخیها بدنبال این بودند که فهرستی از تالیفات را برای خود فراهم کنند اما در عین حال باید پذیرفت که آثاری در زمینه انقلاب اسلامی منتشر شد که حاوی تحقیقات ارزشمندی بود و باید بر تلاش نویسندگان آن ارج گذاشت. برای ترویج نگاه عالمانه تاریخ باید اینگونه مولفان و محققان مورد تشویق قرار بگیرند. البته یکی از نکات مهمی که درخصوص تاریخنگاری انقلاب باید مورد توجه قرار داد ضرورت اهتمام به نقد و نقادی است. متاسفانه در برخی از مواقع مشاهده میشود که نویسندگانی اقدام به انتشار خاطرات خود یا تحلیل وقایع و حوادث انقلاب اسلامی کردند. صرف بیان این خاطرات پدیده مبارکی است اما در واقع سادهترین نوع تاریخنگاری است و ما نباید اجازه دهیم که حجم تحقیقی از حجم کتابهای خاطرات کمتر باشد.
فتاح غلامی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد