در تاریخ شیعه از مقتلنویسان گوناگونی نام برده شده که هریک در زمانه خود با توجه به دسترسی به اطلاعات، دانشهای زمانه و... به ثبت و ضبط این واقعه پرداختهاند تا به سهم خود، شرح این ماجرا را از گزند حوادث روزگار مصون دارند.
کتابی جدید در حوزه مقتل
کتاب شرحی بر کتاب الحجه السعاده فی حجه الشهاده به تصحیح علیرضا قاسمخان و محمدرضا بهزادی بهتازگی توسط نشر خوان منتشر شده است.کتاب درابعاد ۱۶ در۲۰ سانتیمتر به خط نسخ از جنس حروف سربی با جلد مقوای ابروباد ریزنقش با آستر ساده در ۱۰۰۰جلد چاپ شده است. تصاویر موجود در کتاب پیش روی از دیگر کتابهای چاپ سنگی برگرفته شده و نسخه اصل کتاب تصویری ندارد. محمدرضا بهزادی نزدیک به ۱۰سال پیش به امرتصحیح این متن همت گماشته و به شیوهای که قابل استفاده برای همگان باشد متن را آماده کرده است. در فصلی از این کتاب از منظر ژرار ژنت، نظریهپرداز فرانسوی به بحث درباره متنها و روابط میان آنان پرداخته شده است. وی برای هر نوع رابطه میان یک متن با غیر خود واژه جدید ترامتنیت (فرامتنیت) را به کار برد. ترامتنیت به بررسی چگونگی تکثیر و گسترش متنها در جامعه بشری میپردازد. همچنین در این کتاب شرح مفصلی به همراه عکسهای تازه یافته به زندگی محمدحسنخان اعتمادالسلطنه اختصاص داده شده است.
چرایی توجه دربار به مقتلنویسی
علیرضا قاسمخان یکی از پژوهشگرانی که در شرحی بر کتاب الحجه السعاده فی حجه الشهاده همکاری کرده است، درباره تصحیح این کتاب میگوید: در ایام تابستان سال ۱۴۰۲ که همزمان با ایام محرم نیز بود در گفتوگوهایی با دوست عزیز و گرانقدر جناب محمدرضا بهزادی، ایشان به کتابی از مرحوم اعتمادالسلطنه اشاره کردند که برایم جالب توجه بود. پس از چندی نسخه چاپ سربی این اثر به دستم رسید. به غیر از آنکه این اثر یکی از نخستین و مهمترین آثار چاپ سربی در دربار ناصرالدینشاه است، چه نکات دیگری آن را با اهمیت میسازد و چرا باید آن را در امروز روزگار منتشر کرد؟ در شرح احوال اعتمادالسلطنه میخوانیم که او وزیر انطباعات دوره ناصرالدینشاه است و با داشتن اختیار چاپ و نشر آثار گوناگون، سهم مهمی در انتشار کتابها و روزنامههای عصر خود داشته است.خود اعتمادالسلطنه در مقدمه کتاب حاضر شرحی بر آن نوشته و علت نوشتن این کتاب را بیان کرده است. چاپ کتاب به تاریخ ۱۳۰۴ قمری یا ۱۲۶۲ شمسی در تهران انجام شد و از آن روی که از نخستین کتابهای چاپ سربی چاپخانه دربار است با اهمیت جلوه میکند.وی ادامه میدهد: اعتمادالسلطنه مینویسد که به امر ناصرالدینشاه دست به تألیف زده و تحقیقات خود را در این زمینه با توجه به منابع موجود به انجام رسانیده است. بخش اول کتاب درباره واقعه عاشورا درسال۶۱هجری است و مؤلف کوشیده با رجوع به مقاتل و منابع، متنی یکدست ازآن واقعه ارائه دهد.اگرچه نویسنده ازامر پادشاه در این موضوع خبر میدهد، اما آیا آن را نمیتوان در زمره توجه سیاسی در شناخت خود وفرنگی درمواجهه با واقعه عاشورا و روابط آن با دیگر مسائل اجتماعی ایران در آن دوره باز شناخت؟ وآیاحکومت ناصرالدینشاه باشناختی که ازجامعه ایرانی درحد خودداشته است درصدد برآمده تا متنی یکدست و خالص را به گمان خود برای دستاندرکاران برگزاری مراسم و ذکر مصیبت امام حسین و واقعه کربلا ارائه کند؟
یک اثر تطبیقی
قاسمخان در تشریح اهمیت کتاب ادامه میدهد: این کتاب درعین حال نوعی اثر تطبیقی است،زیرا مؤلف با توجه به منابعی که در دسترس داشته، از کتب تاریخ و جغرافیای دیگر کشورها به قول خودش با رنج و مشقتی فراوان به این امردست زده است که خود جای تامل و درنگ در تحقیقات تطبیقی دارد. در حقیقت بخش اول کتاب اعتمادالسلطنه نوعی مقتلنویسی است. از اینرو درمییابیم که اعتمادالسلطنه مقتل خود را با در دست داشتن دیگر مقاتل یا ترجمههایی از آنان به رشته تحریر درآورده است، اما از سوی دیگر به نظر میرسد که نوعی مرتبسازی و خرافهزدایی نیز در کارمقتلنویسی ازسوی اعتمادالسلطنه مد نظر بوده است. اهدافی دیگر در چاپ این کتاب میتواند در نظر آید. ازجمله روشنشدن وضع عالم در آن ایام و این خود بازمیگردد به مواجهه هرچه بیشتر ایرانیان با فرهنگ و جلوههای چشمگیر ودلنواز فرنگ. اینکه درایامی که از مهمترین ایام برای شیعیان است اروپاییان چه میکردهاند خالی از لطف و اندیشه نبوده است.