شما در دهه 60 و 70 جزو بازیگران پرکار سینما بودید، اما در دهه 80 فقط در یک فیلم (عیار 14/ پرویز شهبازی) ظاهر شدید. دلیل این غیبت و کمکاری چه بود؟
رقابت ناسالم. در این شرایط انسانها منافع خود را در گرو شکست دیگران و شکست خود را نتیجه موفقیت دیگران میدانند و به همین دلیل تلاش میکنند برد و باخت را بر محیط کاری حاکم کنند و موفقیت را برای دیگران به عنوان یک مفهوم مثبت نبینند. به عقیده پزشکان، انسان در درون خود زمینههای خودخواهی و خودشیفتگی را دارد. به این ترتیب زمانی که در محیطی با زمینه رقابت قرار میگیرد، پیروزی برایش اولویت پیدا میکند و جو غالب در محافل کاریاش توهم و تنگنظری میشود.
به عنوان یک بازیگر دوست داشتید در دهه 80 و 90 کارتان را شروع میکردید یا از همین سرنوشت رضایت دارید؟
در دهه 70 داستانهای خانوادگی با محوریت مردان ساخته میشد. نقش زنان در حد رهگذران یک ماجرا بود و بازیگران زن مجالی برای نشان دادن توان تکنیکی و استعداد خود پیدا نمیکردند. بجز چند سینماگر محدود کسی به سناریوهای با محوریت زنان نمیپرداخت. فیلمی که بیش از حد ذوق زدهام کرد، «بچههای طلاق» بود که در آن نقش محوری داشتم یا حضورم در پنج نقش متفاوت فیلم «افسانه آه» که نقشآفرینی موفقی هم داشتم، هیچ گاه دیده نشد. چون در آن زمان، ایفای نقش در فیلمهای اول و دوم مورد ارزیابی داوران قرار نمیگرفت و نگاه به یک فیلمساز زن که درباره سرنوشت زنان ایرانی فیلم میساخت، نگاه مثبتی نبود. همیشه باورم این بوده که کار فرهنگی باوجود مشکلات زیادی که در مقاطع مختلف زمانی با آن دست به گریبان بوده، همچنان به حیاتش ادامه میدهد و در میان مردم جایگاه مناسبی پیدا میکند. امیدوارم دولتمداران به سینما و تئاتر بهعنوان یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی نگاه کنند.
تفاوتی بین شیوه بازیگری آن سالها با این دوران هست؟
خیلیها سینما را با بازیگرهایش میشناسند و چنانچه فیلمی هنرپیشه محبوبی نداشته باشد، از خیر آن میگذرند. بازیگری از یک سو متکی به تواناییهای ذاتی و تاثیر آن بر بیننده است و از طرف دیگر متکی به دانش و مهارتهای آموزشی است. گاهی محبوبیت به دلیل داشتن قدرت بازیگری است و گاهی به دلیل چهرهای قابل قبول و خوشسیما. در آن موقع تعداد ما بازیگرهای جوان به انگشتان یک دست هم نمیرسید. در آن زمان بازیگری که در فیلم تجاری بازی میکرد، دیگر پیشنهادی مبنی بر همکاری در فیلمهای هنری نداشت که مثل امروز برای فروش فیلمهای هنری از بازیگرهای چهره و پرمخاطب استفاده میکنند. امروزه با حضور نیروهای جوان، دستمزدها شکسته شده و کیفیت بازی هم تغییر کرده است. در اروپا و آمریکا صنعت سینما وجود دارد، اما ما اینجا صاحب صنعت نیستیم و فقط فیلم میسازیم.
رفتن به سراغ کارگردانی دلایل شخصی داشت یا علتش کمکاری در بازیگری بود؟
سالها قبل سودای فیلمسازی را در سر داشتم، ولی آن زمان رشته سینما در دانشگاهها وجود نداشت. من هم برای تحصیل هنر ناچار شدم تئاتر بخوانم. به بازیگری اصلا فکر نکرده بودم و به شکلی کاملا تصادفی بازیگر شدم. با این که کسب عنوان و نقشبستن چهرهام روی جلد مجلات مرا خوشحال میکرد، ولی همان دوران سعی کردم سینما را از خود سینما یاد بگیرم. آنچه سر صحنه فیلمها آموختم، در هیچ دانشکدهای تدریس نمیشود. پس از مدت کوتاهی نقشهای خوب پیشنهادی کاهش یافت، این بود که تصمیم گرفتم فیلمسازی و خلاقیتهای بیشتر را تجربه کنم.
ساخت پنج ستاره چگونه پیش آمد؟
آقای سمواتی تهیهکننده فیلم، فیلمنامه پنج ستاره را حدود ده سال پیش خوانده بود و وقتی من این اثر را برای کارگردانی به ایشان پیشنهاد کردم با موافقتشان روبهرو شدم. میخواستم فیلمی بسازم که مردم را با خود همراه کند، چراکه معتقدم فیلمی که نتواند مخاطب را جذب کند به اثر هنری تبدیل نمیشود. برای این کار از فاکتورهایی استفاده کردم که پس از مشورت با تهیهکننده و مشاور به آنها رسیدم، البته مشاورم ابتدا خیلی موافق با هنرپیشههای حرفهای نبود، اما به هر حال بعد تجاری سینما هم برای هر تهیهکنندهای مهم است. آنها پیشنهادهایی دادند که من با آنها موافقت کردم؛ زیرا به هر حال، بازیگر ویترین و ملاک انتخاب فیلم توسط مخاطب است.
چطور شد از شهاب حسینی در نقش اصلی مرد استفاده کردید؟
از ابتدا شهاب حسینی را برای ایفای نقش رضا مدنظر داشتم، دلیل این انتخاب هم شخصیت ایشان و حجب و حیایی بود که همواره در رفتار و کلامش داشت. بنابراین اصرار داشتم ایشان در این کار حضور داشته باشد که تهیهکننده هم پذیرفت و بعد براساس این انتخاب سایر بازیگران را هم برای نقشهای مختلف انتخاب کردیم که همگی بخوبی از عهده نقشهایشان برآمدند.
درباره گرفتگی صدای او در فیلم هم توضیح میدهید؟
زمان فیلمبرداری پنج ستاره مصادف بود با مساله آلودگی شدید هوای تهران و به همین دلیل صدای شهاب حسینی هم بشدت گرفته بود. البته در برخی روزهای فیلمبرداری صدای ایشان کمی بهبود پیدا میکرد، اما دوباره مشکل صدا برمیگشت. این موضوع در بخشی از فیلم هم مطرح میشود. با این که فیلمبرداری در روزهای مختلف انجام میشد، تلاش کردیم راکوردها و تداوم لحن صدا را حفظ کنیم.
اما این گرفتگی صدا کارکرد درستی در قصه پیدا نمیکند.
اتفاقا در صحبتهایی که جلوی سینما با مردم انجام دادهام، همه متفقالقول گفتند چقدر صدای رضا متناسب با شخصیت اوست و بجا استفاده شده و برداشتشان این بود که صدای رضا بسختی به گوش مسئولان میرسد.
چه شد برای نقش محوری این فیلم یعنی مریم از بازیگر تازهواردی به نام دیبا زاهدی استفاده کردید؟
ابتدا به دنبال بازیگر دختری در گروه سنی 18 سال بودم که نداشتیم و بازیگران دختر موجود هم همگی بالای 25 سال بودند و نمیتوانستند نقش یک دختر هجده ساله را بازی کنند، تا این که مشاورم دیبا زاهدی را به من معرفی کرد و من هم پس از مواجهه با چهره معصوم این بازیگر و تستهایی که از او گرفتم، او را برای نقش مریم مناسب دیدم. او از نظر چهره، فیزیک و شخصیت بسیار به نقش مریم نزدیک بود. زاهدی پیش از این قرار بود نقشی در فیلم «دربند» داشته باشد که این اتفاق نیفتاده بود.
موضوع حضور آمیتاب باچان چگونه پیش آمد؟
در فیلمنامه ابتدایی قرار بود همه اتفاقات محوری فیلم در بستر یک مجلس مجلل عروسی در هتل رخ دهد که به دلیل مشکلات برای نشاندادن چنین مجلسی تصمیم گرفتیم آن را به مهمانی حضور آمیتاب باچان در هتل تغییر دهیم که البته در خلال فیلم همین مساله موقعیتهای طنزی را هم به وجود آورد. برای حضور او در فیلم مکاتباتی هم با مدیر برنامههای این بازیگر داشتیم و متوجه شدیم حضور این بازیگر در فیلم هزینههای بسیاری به دنبال خواهد داشت و به همین دلیل تنها از نام او برای پیشبرد خط داستان استفاده شد.
پنج ستاره فیلمی است که با محوریت حضور چند زن در یک هتل رقم میخورد؛ زنانی که با توجه به شرایط سخت مالی مجبور به کار کردن در محیطهای کارگری مانند بخش خانهداری یک هتل و تحمل مسئولیت سنگین زندگی هستند. چه اندازه برای رسیدن به این شخصیتها به دنبال مابهازاهای بیرونی بودید و با توجه به تم اجتماعی اثر چه تحقیقاتی در این زمینه انجام دادید؟
ابتدا مطالعاتی درباره پستهای کاری در یک هتل داشتم؛ مثلا رضا در فیلمنامه ابتدایی یک پیانیست بود که در لابی هتل پیانو میزند و محتشم که نقش آن را سحر قریشی بازی کرد یکی از مشتریان ثروتمند هتل بود که من اینها را به مدیران بخشهای مختلف هتل مثل معاونت پذیرش و معاونت خانهداری تغییر دادم.
همه کارگردانان زن ایران موفق هستند و از فیلمهایشان استقبال خوبی شده است. اگر فیلمهای ایرانی به نیاز روز مردم پاسخ بدهد، تماشاگران را برای پرداخت پول مجاب خواهد کرد |
درباره خدمه هم بسیار تحقیق کردم و دیدم بسیاری از آنها از جنوبیترین مناطق شهر برای کار به هتلهای پنج ستاره میآیند و توجیه بیشتر آنها این است که با انتخاب این شغل برای مدتی از فضای زندگی شخصی دور میشویم و انگار در هتل در یک فضای رویایی کار میکنند. در این مشاهدات حتی در بین خدمه با خانمی با مدرک فوقلیسانس فیزیک هم مواجه شدم. در مجموع، شرافت کاری آنها برای من بسیار جذاب بود، بنابراین فکر کردم بستر داستان را به بهانه حضور مریم در هتل کمی تغییر دهم تا بیشتر با زندگی آنها درگیر شویم.
یکی از نکات بارز فیلم ذکر نکات آموزشی و اخلاقی بویژه به واسطه شخصیت مریم و شرایط زندگی او به عنوان یک دانشجو در خانوادهای کارگری است. چه اندازه طرح این مباحث برای شما دغدغه بود؟
متأسفانه در جامعه فعلی بکرات شاهد رفتارهای نابجا از سوی جوانترها هستیم. چند سال پیش قصد داشتم مستندی درباره زندگی شاهرخ و سمیه که آن روزها بشدت خبرساز شده بودند، بسازم که موفق نشدم، اما همیشه به دنبال یافتن دلایل این ناهنجاریها بوده و هستم. در پنج ستاره هم سعی کردم با فاصله گرفتن از شعارگویی، انسانهایی را نشان دهم که با وجود همه مشکلات به شئون انسانی پایبندند. در اینجا لازم است از نقش ملیحه با بازی خیرهکننده بهناز جعفری یاد کنم که با وجود همه ناهنجاریهای شخصیتی از بستر خانوادهای پر از مشکلات بیرون آمده و مدام با مسائل روحی و جسمی دست و پنجه نرم میکند، اما او هم مانند دیگر زنان خدمه پایبند به ارزشهای انسانی است و فقر مالی موجب نمیشود خطایی از او در روند کارش سر بزند. این خدمه انسانهای بسیار شرافتمندی هستند و من سعی کردم به شکلی زیر پوستی این مهم را نشان دهم.
بتازگی در نشست خبری فیلم گفتید صحبت با بازیگران حرفهای کار سختی است. چرا؟ شخص خاصی مدنظرتان است؟
کار بازیگر درک و همذاتپنداری با نقشی است که بازی میکند. خوشبختانه همه اساتید بازیگری که در این فیلم بازی میکردند، کاراکترهایشان را دوست داشتند. لحن همه آنها ساده و متناسب با فضای داستان است و همین صمیمیت و صفا هم آنها را دوستداشتنی میکند. اگر میگویم کار با آنها سخت بوده، به دلیل حجب و حیای خودم است که مثلا به استادی بگویم شما کمی مهربانتر بازی کنید یا... ضمن این که یک بازی خوب به فیلمنامه هم بستگی دارد؛ چراکه اگر در فیلمنامه یک موقعیت یا دیالوگ اشتباهی وجود داشته باشد، بازیگر نمیتواند آن قسمت را درست بازی کند. دکوپاژ، تدوین و سایر موارد هم نقش بسیاری در ایفای نقش دارد.
به نظر شما که بتازگی به جرگه فیلمسازان زن ایران پیوستید، بهترین فیلمساز زن ایران کیست؟
همه کارگردانان زن ایران موفق هستند و از فیلمهایشان استقبال خوبی شده است. ما باید به مخاطب میلیونی فکر کنیم. اگر فیلمهای ایرانی به نیاز روز مردم پاسخ بدهد و فیلمسازان شخصیگرایی را در قالبی آبرومندانه و همهگیر به بیننده عرضه کنند، تماشاگران را برای پرداخت پول مجاب خواهند کرد. باید به همه قبولاند نیاز شخصی برای ساختن فیلم یک نیاز کلی است. این یک ضرورت اجتماعی است که همگان باید آن را درک کنند، همان طور که فیلمسازان ما آن را عمیقا درک کردهاند.
چه برنامههای جدیدی برای ادامه فعالیت سینماییتان دارید؟
من بشدت به ژانر اجتماعی علاقهمندم و قطعا روند فیلمسازیام را در همین ژانر ادامه خواهم داد. با این حال هنوز فیلمنامه بعدی را برای ساخت فیلم انتخاب نکردهام.
بامداد محمدی/ جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد