برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه

نوسان قیمتها در بازار و مشکلات پیش‌روی مصرف‌کنندگان

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح دوشنبه

نشستی نه چندان دوستانه

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله تعهد به سیاست ارزی مشخص، گفتنی‌های ناگفته، نشستی نه چندان دوستانه و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۶۸۱۹۴۱
نشستی نه چندان دوستانه

کیهان: «گفتنی‌های ناگفته!»

«گفتنی‌های ناگفته!» عنوان یادداشت روز کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید:

شاید این سخن که در پی آنیم، جسارت‌آمیز تلقی شود و چه می‌دانیم؟ بعید نیست بر ما خرده بگیرند و عذرمان را هم نپذیرند که چرا آنچه را حضرت‌آقا «ناگفته» می‌پسندیدند، نوشتنی کرده‌اید؟! شاید، حق با آنها باشد. اما، این سوی ماجرا نیز، بدون «حق» و «سهم» نیست. به یاد آورید آن روز را که جماعت در دیدار امام راحلمان(ره) از ژرفای دل فریاد می‌زدند «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است» و حضرت امام، ابرو درهم کشیده و فرمودند؛ «صبر کنید! نگه دارید! کوبنده‌اش شما مردم بودید». پاسخ به جایی بود و از امام بزرگوارمان که تابلوی تمام‌نمای تواضع بود، غیر‌از آن، انتظاری نبود. اما، چه کسی و با کدام عقل سلیم و نگاه واقع‌بینانه‌ای می‌توانست بپذیرد که کوبنده توطئه‌های شرق و غرب و چپ و راست، حضرت روح‌الله نبوده است؟... و جماعت با آن که دلهاشان از عشق امام لبریز بود و همه‌جا از او به یک اشاره بود و از امت، «به سر دویدن»... باز هم فریاد برآوردند که؛ «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است»... هم امام حق داشت و هم، حق با مردم بود.

و اما، آن سخن مورد اشاره این که؛ بیانات حکیمانه و شورانگیز رهبرمعظم‌انقلاب در بیست‌و پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام، آنجا که عبور مقتدرانه انقلاب اسلامی از عقبه‌های سخت و نفس‌گیر طی 35 سال گذشته و دستاوردهای عظیم و بی‌بدیل آن را برمی‌شمردند، ناتمام رها شده بود و حضرت ایشان، بخش تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازی از تاریخ 35 ساله انقلاب را «ناگفته» وانهاده و بدون کمترین اشاره از کنار این قطعه تاریخ‌ساز عبور کرده بودند و آن، نقش حیات‌آفرین و سرنوشت‌ساز رهبری خود ایشان طی 25 سال گذشته بود.

نقشی که با جرأت می‌توان گفت اگر تاریخ 25 ساله بعد از رحلت حضرت امام، از آن خالی بود، امروز از انقلاب‌اسلامی و نظام‌برخاسته از آن کمترین خبر و اثری نبود.

شرح این ماجرا اگرچه به درازا می‌کشد و حتی فهرست فرازهای آن نیز از محدوده بضاعت نگارنده و این نوشته محدود بیرون است ولی از آن میان به چند نکته و نمونه اشاره‌ای گذرا می‌کنیم و می‌گذریم؛

1- فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که امام راحلمان از قبل پیش‌بینی فرموده بود، در فاصله کوتاهی بعد از رحلت آن بزرگوار اتفاق افتاد و آمریکا که عرصه را از رقیب ابرقدرت قبلی خالی می‌دید، خیال کدخدایی جهان را در سر می‌پروراند و تقریبا همه کشورها غیر از ایران اسلامی، آماده پذیرش مدیریت جهانی این کدخدای خودخوانده بودند. همان روزها، کم نبودند تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان بین‌المللی و برخی از خودباخته‌های داخلی که کار جمهوری اسلامی ایران را تمام شده تلقی می‌کردند و نسخه بازگشت از راه طی شده را می‌پیچیدند و اینکه؛ آمریکا قدرتمند‌تر از دوران امام است و ایستادگی در مقابل آن نمی‌تواند عاقلانه باشد! به تحلیل‌ها و تفسیرها و پیغام و پسغام‌های خارجی و داخلی آن روزها مراجعه کنید. همه از عقبه سخت و نفس‌گیری که پیش روی بود، خبر می‌دادند. اما، رهبر معظم انقلاب با هوشمندی، عرصه را رصد و مدیریت می‌کرد. ایشان برخلاف توصیه‌های بیرونی و نظریه‌پردازی وادادگان داخلی، نه فقط شرایط را نامطلوب ارزیابی نمی‌فرمود، بلکه از آن با عنوان فرصتی استثنایی برای گسترش آموزه‌های انقلاب و جا به جایی قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران یاد می‌کرد و بر این عهد و باور بود که اسلام و گزاره‌های ضداستکباری آن برای رویکرد ملت‌های بازگشته و سرخورده از اردوگاه مارکسیسم، جاذبه بیشتری دارد. و چنین بود که ایران اسلامی از جایگاه کشوری که به زعم بسیاری آماده بلعیده شدن از سوی آمریکا بود به رقیب این ابرقدرت تبدیل شد تا آنجا که دکترین پایان تاریخ «فرانتش فوکویاما» که در آن قدرت بلامنازع آمریکا بر جهان پیش‌بینی شده بود، رنگ باخت و «اولیوت کوهن» از پیدایش قطب قدرتمند اسلام در مقابل قطب قدرت غرب خبر داد که ایران اسلامی پرچمدار آن است.

2- پس از امام(ره)، سه گروه قاسطین و ناکثین و مارقین که بعد از رحلت رسول‌خدا(ص) سر برآورده و برای حاکمیت اسلام مزاحمت ایجاد کرده بودند، در پوشش و ظاهری متفاوت اما هویتی مشابه قد علم کردند. کسانی که حق را می‌شناختند ولی شیفته دنیا بودند و در دوران حضرت‌امام(ره) جرأت ابراز وجود نداشتند. جریان دیگری که با انقلاب همراه بودند اما در میانه راه به چرب و شیرین دنیا آلوده شدند و پیمان شکسته و عملا به خدمت گروه اول درآمدند و گروهی هر چند اندک که در پی خیانت سران خود، در میدان دشمن به بازی پرداختند و... هر یک از این سه جریان، ساز مخالف و به ظاهر متفاوتی علیه خط مبارک امام کوک کرده بودند و بسیاری از دلسوختگان بیم آن داشتند که مردم و نظام در چنبره فریب آنان گرفتار شوند. این نگرانی چندان هم بی‌جا نبود. اما نظام اسلامی با رهبری الهی حضرت آقا از این مهلکه نیز به سلامت و با سربلندی عبور کرد.

3- بعد از واقعه 11 سپتامبر و پس از آن که رئیس‌جمهور شارلاتان آمریکا انگشت اتهام را به سوی کشورمان دراز کرد و از جمهوری اسلامی ایران با عنوان یکی از سه محور شرارت جهان یاد کرد! برخی از ساده‌لوحان و شماری از فرصت‌طلبان و خودباختگان، شرایط را بحرانی ارزیابی کردند و نسخه کنار آمدن با شیطان بزرگ را پیچیدند تا به زعم خود، از خشم آمریکا و متحدانش در امان باشیم! رهبر اما چون کوهی استوار ایستاده بود و موج برخاسته از این واقعه آمریکا یا اسرائیل- و یا آمریکا و اسرائیل - ساخته را فروکش کردنی ارزیابی کرد و نه فقط در آرمان‌های امام و انقلاب کمترین تخفیفی نداد بلکه بیشتر از پیش بر آن اصرار ورزید و...

4- هنگامی که آمریکا و متحدانش برای حمله نظامی به افغانستان در پوشش مبارزه با تروریسم و مقابله با طالبان آماده شده بودند، برخی از مدعیان اصلاحات که بعدها معلوم شد از آن سوی مرزها تحریک شده‌اند، در پوشش خیرخواهی! پیشنهاد ائتلاف با طالبان برای مقابله با آمریکا را پیش‌کشیدند و چنان در این شیپور فریب دمیدند که گویی مخالفت با پیشنهاد آنان به منزله بی‌توجهی به منافع ملی و مصالح نظام است! و اگر هوشمندی و درایت برخاسته از نگاه مومنانه و خداجویانه رهبرمعظم انقلاب نبود، به یقین، امروز، از نظام اسلامی و انقلاب و استقلال و عزت و آزادی مردم این مرز و بوم نام و نشانی باقی نمانده بود.

5- در اسفندماه 81- مارس 2003 - که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برای حمله نظامی به عراق آماده می‌شد، باز هم، جماعتی از مدعیان اصلاحات با این بهانه که صدام، شخصیتی نظیر «خالد بن ولید» است نسخه ائتلاف با صدام برای مقابله با آمریکا را پیچیدند! انگار نه انگار که از کمترین شعور سیاسی و یا درک دینی و اسلامی برخوردارند. همکاری با عامل دست‌نشانده آمریکایی‌ها و قاتل صدها هزار از مردم مظلوم این مرز و بوم برای مقابله با آمریکا؟!... این پیشنهاد احمقانه و پر سر و صدا نیز با درایت حضرت آقا به‌دیوار بی‌اعتنایی کوبیده شد. و نهایتا کار به جایی رسید که بعد از خروج اجباری نظامیان آمریکایی از عراق و برپایی حاکمیت همسو با ایران در آن کشور اسلامی، سعودالفیصل وزیر خارجه آل‌ ‌سعود با عصبانیت خطاب به آمریکایی‌ها گفت؛ عراق را در سینی طلا تحویل ایران داده‌اید.

6- فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از آن روی که آمریکا، اروپا، صهیونیست‌ها و تقریبا همه کشورها و احزاب و گروه‌ها و جمعیت‌های مخالف و معاند ایران اسلامی در آن حضور آشکار داشتند به جنگ احزاب در صدر‌اسلام - البته با ابعاد بسیار گسترده‌تر - شبیه بود، این فتنه با هدف رسما اعلام شده براندازی جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده شده و به صحنه آمده بود. دشمن به اندازه‌ای از نتیجه این فتنه اطمینان داشت که پیشاپیش پیروزی خود و سرنگونی نظام اسلامی ایران را اعلام کرده بود تا آنجا که سران وطن‌فروش فتنه پرده نفاق را کنار زده و از ارتکاب بی‌شرمانه‌ترین جنایات نیز ابا و امتناعی نداشتند.

و اما، چه کسی می‌تواند در این واقعیت کمترین تردیدی داشته باشد، که آن فتنه بزرگ و بی‌نظیر در تاریخ این مرز و بوم، با درایت و رهبری الهی حضرت آقا شکست خورد و به ناکامی مفتضحانه فتنه‌گران و مدیران بیرونی آنها انجامید؟!

7- پیشرفت‌های عظیم علمی و تکنولوژیک، بیداری اسلامی در منطقه، مقاومت مثال‌زدنی و بی‌نظیر جمهوری اسلامی ایران در مقابل باج‌خواهی‌ها و زورگویی‌های دشمنان بیرونی و توطئه‌های پی در پی دنباله‌های داخلی آنها و... همه و همه مدیون درایت و هدایت پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب است. نیست؟! باید توجه داشت و تجربه نیز به وضوح نشان داده است که هر یک از دسیسه‌های یاد شده به تنهایی می‌توانست کشوری قدرتمند را به زانو درآورده و سرنگون کند... و این قصه سر دراز دارد.
اکنون، آیا شما نیز با ما همصدا نیستید که حضرت آقا در تشریح تاریخ 35 ساله انقلاب اسلامی قطعه و فصل سرنوشت‌سازی از آن را ناگفته رها کرده‌اند؟

سیاست روز: «نشستی نه چندان دوستانه»

«نشستی نه چندان دوستانه» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید:

واتیکان دیروز برگزار‌کننده نشستی قابل تامل بود که شاید بتوان گفت که مشابه آن در سال‌های اخیر برگزار نشده بود. ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی در واتیکان با یکدیگر دیدار کردند. این دیدار در حالی برگزار شد که میزبانی آن را پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان و با محوریت آغاز مذاکرات سازش تشکیل می‌داد.

منابع خبری اعلام کردند پاپ در این اقدام نمادین قصد دارد نشان دهد که سه دین توحیدی مسیح، اسلام و یهود ریشه‌های مشترکی دارند و باید به همراه یکدیگر برای دستیابی به صلح تلاش کنند.

قرار است شیمون پرز و محمود عباس به طور جداگانه به رم سفر و هرکدام جداگانه با پاپ دیدار کنند. سپس هر سه نفر با یکدیگر برای صلح دعا خواهند کرد.

واتیکان در حالی نقش میانجی را برای به اصطلاح احیای مذاکرات سازش عهده‌دار شده که در باب مذاکرات و این میانجی‌گری ابهاماتی مطرح است.

نخست آنکه به اذعان بسیاری از خاخام‌ها و اندیشمندان یهودی، رژیم صهیونیستی نمادی از یهودیت نبوده بلکه برگرفته از جنایت‌کارانی است که دین الهی یهود را قربانی منافع خود ساخته‌اند و هیچ نمادی از دین در آنها وجود ندارد لذا اقدام پاپ مبنی بر نمایش ریشه‌های مشترک اسلام، مسیحیت و یهود با دعوت از پرز رئیس صهیونیست‌ها که در کارنامه خود جنایت‌های بسیاری را ثبت کرده اقدامی غیر‌قابل پذیرش و حتی اهانتی به تمام پیروان ادیان الهی است؛ چرا که وی یک جنایت‌کار جهانی است که باید در مجامع جهانی محاکمه گردد نه آنکه به عنوان نمادی از صلح دوستی یهودیان به واتیکان دعوت گردد.

دوم آنکه از دلایل ناکامی مذاکرات سازش را عدم بی‌طرفی واسطه‌ها تشکیل می‌دهد چنانکه یک جانبه‌گرایی آمریکا در حمایت از صهیونیست‌ها محور اصلی ناکامی مذاکرات گذشته بوده است. هر چند که پاپ با نیت برقراری صلح این میزبانی را پذیرفته اما عملکردهای وی در سفر به اراضی اشغالی اصل بی‌طرفی وی را زیر سوال برده است. وی در این سفر نه تنها به مسائل مهم فلسطین نظیر اشغال قدس، مسئله اسرای فلسطینی در بند صهیونیست‌ها، محاصره غزه و حتی شهرک‌سازی نپرداخت بلکه بوسه وی بر دستان سران صهیونیست‌ها و دیدارش از موزه به اصطلاح هولوکاست نارضایتی مسلمانان و مسیحیان جهان را رقم زد. سوم آنکه شرایط جاری در فلسطین هیچ تغییری نکرده است که مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و صهیونیست‌ها برگزار گردد.

صهیونیست‌ها همچنان به شهرک‌سازی و آواره کردن فلسطینی‌ها ادامه می‌دهند در حالی که در حملات روزانه صهیونیست‌ها چندین نفر بازداشت و حتی به شهادت می‌رسند. اقدامات صهیونیست‌ها برای نابودی اماکن مقدسه مسلمانان و مسیحیان نیز همچنان ادامه دارد.

با توجه به این شرایط می‌توان گفت که میانجی‌گری واتیکان برای به اصطلاح صلح منطقه امری ابهام برانگیز است. میزبانی که بیشتر یک ژست سیاسی می‌نماید تا اقدامی برای برقراری صلح.

ابتکار: «فیضیه یا انگلیس؛ مسأله این است!»

«فیضیه یا انگلیس؛ مسأله این است!» سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هجیر تشکری است که در آن می خوانید:

«روحانیت عوام زده ما... آنگاه که مسئله اجتماعی می خواهد بیان کند....طوری نسبت به این مسائل اظهارنظر می کند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار می رود و وسیله به دست دشمنان اسلام می دهد.» شهید مرتضی مطهری

در تاریخِ متأخر ایران «شریعتی» از معدود کسانی است که با صراحت از «اسلام منهای آخوند» سخن رانده است. از همین رو او را از «منهاییون» می دانند. در مقابل، «مطهری» تز یاد شده را با صداقت، استعماری می دانست. واقعیتِ امروز جامعه امّا چیز دیگری است. نه اسلامِ منهای روحانیت امکانِ تحقق یافت، نه لزوماً تز شریعتی را می توان استعماری خواند.

امروزه نیز آنگونه که شریعتی پیش بینی می کرد اسلامِ قم و مشهد تغییر کرده و آن اسلامِ پیشین نیست. اگر چه شاید در این فقره مشکله تاریخی به بیان مطهری «نحوه ارتزاق روحانیون» باشد، امّا در میان این صنفِ تأثیرگذار و غیر قابل انکار، آبشخورهای فکری متفاوت، نتایج و پیامدهای مختلف می آفرینند. «اختلاف...از نظرگاه» بر می خیزد و موضوع به خوانشها و قرائتهای گوناگون از دین قابل ارجاع است.

دست کم در صدساله اخیر جدال دو گروه از روحانیت دیدنی بود، سنگوارگی و ذهنیتِ متصلبِ تاریخی وجه بارز و غالبِ طیفی از روحانیون بوده است و در مقابل، گشاده رویی، آزادگی و استقبال از دست آوردهای جهان جدید، شاخصِ شناخت طیفی دیگر.

نزاعِ مشروطه خواهی و مشروعه خواهی یکی از نمونه های عمده این دوآلیته است. در انقلابِ مشروطه گلوله ی مشروعه خواهان سینه «شیخ مهدی نوری» را شکافت تا پسر، شهیدِ مشروطه خواه نامیده شود؛ و طنابِ دارِ مشروطه خواهان بر گردنِ پدرش «شیخ فضل الله نوری» رفت تا پدر، «شیخ شهید» مشروعه خواه لقب گیرد. به راستی چه کسی راه را درست می رفت؟ پدر یا پسر؟!

نزاعِ تفاسیرِ آقایان روحانی – مصباح به رغمِ دخالتِ سایر مسائل، پدیده ای است طبیعی و بدیهی. کما اینکه دعوا بر سر بهشت و جهنم نیز از دو نوع مواجهه (هر دو هم دلسوزانه) با سعادت و شقاوتِ مردم حکایت می کند. دیدگاهی که مردم را پیش و بیش از خودِ آنان دوست دارد، و دیدگاهی که امرِ مردم را به خودِ مردم وا می نهد.

واقعیت آن است که آنچه مسأله زا و غیر عادی است مارپیچ بازی و چرخشهای غریبِ برخی از طرفینِ این تفاسیر در مقاطعِ مختلف است، نه پلورالیسمِ طبیعی و حتّا مواضعِ غیرطبیعی برخی از طرفین.

به عنوان مثال «آیت الله مصباح» روزگاری نه چندان دور اطاعت از رئیس جمهور (احمدی نژاد) را اطاعت از خدا می دانست، و امروز با ادبیاتی دونِ شأنِ طرفین، رئیس جمهور را در زمره ی «برخی افراد عمامه به سر... دارای مسؤولیت» معرفی می کند، و او را اینگونه مورد «لطف به انواع عتاب آلوده» قرار می دهد: «...مگر تو دینت را از کجا گرفته ای؟» آیا رواست کسی در سطحِ ایشان، رئیس جمهور قانونی این کشور را که تا دیروز اطاعتش را اطاعت از خدا می دانست «تو» خطاب کند و با نگاهی عاقل اندر سفیه از او بپرسد که «دینت را از کجا گرفته ای؟» آیا این پرسش خداگونه یا قیم مأبانه نیست؟! آیا این نوع رویارویی به ربودنِ دلها به سوی اسلام می انجامد یا رماندن از آن؟! آیت الله مصباح پیش از این نیز از مریدان خود می خواست برای پیروزی احمدی نژاد «روزه» بگیرند و ادعا می کرد «در اهواز کسی خواب دیده که امام زمان (عج) فرموده اند به آقای احمدی نژاد رأی دهید» و او را «ذخیره خداوند برای امروز» می نامید. «توفیق شکر نعمت احمدی نژاد» را از خدا می خواست و انتخاب او را «مشحون به کرامات و معجزات» و «دمیدنِ نفخه الهی در جامعه ی ما» تفسیر می کرد. حضرتِ ایشان برآن بود که «پرتو نور» مشمولِ آقای احمدی نژاد شده است؛ همان پرتویی که امروز چشم رضا و مرحمت بر چهره روحانی باز نمی کند! بگذریم که چندی پیش ایشان از «نجات» احمدی نژاد سخن راند و او را دیوانه خواند! («هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد.»)

اگر از حق نگذریم، به حکمِ منطق، آیت الله مصباح را می بایست از مسببینِ معنوی وضع موجود دانست. ایشان به عنوانِ پدر معنوی دولتی که به هفتاد زبانِ زنده دنیا و با بیست دهان همه چیز حتّا دین مردم را به سخره می گرفت، مسؤول است. بر این مبنا، امروز وی نه در مقام پرسشگری از منبعِ اخذِ دینِ «روحانی»، که در مقامِ مخترع و مبلغِ احمدی نژاد نسبت به حمایتهای محیرالعقولِ خود از آن مرد رفته و نابسامانیهای موجود، در محضرِ خدا و در برابرِ مردم می بایست پاسخگو باشد زیرا میانِ «برنامه» احمدی نژاد و «حکم» ایشان ربط وثیق و وسیعی وجود داشت. تاریخ گریبانِ ما را خواهد گرفت. این فرار به جلو و فرافکنی البته که ناپذیرفتنی است.

اینک و با نیم نگاهی به این تجربه های تلخ، باید پرسید کدام روحانی می تواند مصباحِ توسعه ی ایران باشد و ما را به امیدِ ساحل از «بیمِ موج» برهاند؟ و به راستی چه دردی بر جانِ مطهری سنگینی می کرد که آن قربانی خشک اندیشی، از «عوام زدگی بالاتر از سیل زدگی، زلزله زدگی، و مار و عقرب زدگی» روحانیت انتقاد می کرد و آن را «یک درخت آفت زده» می نامید؟ درختی که به زعمِ ایشان «باید با آفتهایش مبارزه کرد.» یحتمل آن شهیدِ وارسته در این تحلیلِ دردمندانه، فقط گروهِ خاصی از روحانیون را مد نظر داشت. همان گروهی که بدانها «روحانیت وابسته» می گفت.

خراسان: «دستور کار مذاکرات رفع تحریم ها یا اجرای تعهدات»

«دستور کار مذاکرات رفع تحریم ها یا اجرای تعهدات» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان‌پناه است که در آن می خوانید:

مانع اصلی بر سر شکل گیری توافق جامع هسته ای چیست؟ پاسخ قطعی این سوال را فقط دیپلمات هایی می دانند که در مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 حضور دارند و درحالی که تنها 42 روز تاپایان مهلت 6 ماهه توافق ژنو باقی مانده پیچیدگی موانع اصلی و اختلافات دوطرف کار را از مذاکرات چند جانبه به دیدارهای 2 جانبه این دیپلمات ها رسانده تا شاید پیش از 30 تیر توافق جامع هسته ای نیز به سرانجام برسد.

موانع و اختلاف هایی که لیست آن ها شاید به چندین مورد برسد اما برخلاف برخی که ممکن است غنی سازی، موشک های بالستیک یا راکتور اراک را در کنار تحریم ها اصلی ترین چالش ها تعبیر کنند با کنار هم گذاشتن برخی وقایع و اطلاعات طی 6 ماه اخیر و به خصوص هفته ها و روزهای گذشته، می توان تحریم ها و «لغو» آن ها از سوی آمریکا و به بیان دیگر متعهد ماندن این کشور به توافق ژنو برای لغو تحریم ها را اصلی ترین چالش مذاکرات دانست.

جایی که آمریکا همانگونه که تاکنون نشان داده و بر آن تصریح نیز کرده است، به تحریم ها به عنوان ابزار جدی برای فشار به ایران نگاه می کند و تاکنون عملکرد این کشور نشان داده که لغو تحریم ها در دستور کار این کشور نیست. به موارد زیر دقت کنید:

1- براساس توافق ژنو در مقابل «توقف» غنی سازی 20 درصدی ایران، تحریم ها علیه ایران متوقف نشد و بلکه بخش هایی از آن تعلیق شد و بیشتر از آن چه تعلیق شد آمریکا و اتحادیه اروپا متعهد شدند که تحریم های بیشتر علیه ایران وضع نکنند نه این که تحریم هایی را به طور کامل متوقف کنند. حتی درباره بازگشت 2/4 میلیارد دلار درآمدهای بلوکه شده ایران که منابع خبری آن را حدود 4 درصد کل دارایی های مسدود شده ایران می دانند هنوز ابهام هایی وجود دارد و مشخص نیست بالاخره این پول ها قابل برداشت و هزینه کردن هست یا نه. به بیان دیگر سازوکارهای تحریم با قوت علیه ایران فعال است.

2- همین ابهام ها نشان دهنده ساختار پیچیده ای است که آمریکا برای تحریم سیستم های بانکی علیه ایران طراحی و اجرا کرده است. از سوی دیگر حساسیت وزارت خزانه داری آمریکا درباره تحریم های اعمال شده و مراقبت های حقوقی که از این تحریم ها می شود و نیز جریمه های چند میلیون و چند میلیارد دلاری که علیه بسیاری از بانک ها، اشخاص و شرکت های حتی آمریکایی و اروپایی در مدت اجرای توافق ژنو وضع و اجرا شده است نشان می دهد که آمریکا نمی خواهد به این سادگی ها «زیرِ یک خَم» حوزه تجاری و مالی ایران را رها کند چرا که برای وضع چنین سامانه ای از تحریم ها معادلات پیچیده ای را لحاظ کرده است.

3- اوباما پس از توافق ژنو بارها تاکید کرده که ساختار تحریم هایی که برایش زحمت کشیده و حتی هزینه کرده است به جای خود باقی می ماند. او سال پیش وقتی به مرکز «سابان» در موسسه بروکینگز رفته بود صراحتا گفت که «این تحریم ها به قوت خود باقی می ماند. زیرساخت تحریم ها در بخش نفت ، مالی و بانکی باقی می ماند. کاری که ما کردیم این بود که کمی شیر آب را باز کردیم .» اوباما ثابت کرده که به «دیپلماسی تحریم» درکنار فشار سیاسی به عنوان یک ابزار جدی برای رسیدن به اهداف آمریکا اعتقاد زیادی دارد حتی اگر بخواهد از این ابزار علیه یک کشور عضو دائم شورای امنیت استفاده کند. مانند آن چه در ماجرای بحران اوکراین روی داد و آمریکا روسیه را تحریم کرد ویا مانند آن چه درباره جریمه 10 میلیارد دلاری بانک «بی ان پی پاریبا»ی فرانسه رخ داد و به اعتراض و هشدارهای رسمی رئیس جمهور و وزیرخارجه این کشور منجر شد و در نهایت هم پاسخ آمریکا به فرانسه قابل تامل بود چرا که یک روز بعد شرکت هواپیمایی فوکر هلند به اتهام نقض تحریم های ایران 21 میلیون دلار جریمه شد تا آمریکا تاکید کند بابت تحریم ها ملایمتی درکار نیست. چیزی که هم برخلاف روح توافق ژنو است و هم نشان دهنده آن است که آمریکایی ها به تحریم ها دیدگاهی استراتژیک دارند و از آن در مقابل ایران استفاده کرده و باز هم استفاده خواهند کرد. شواهد نشان می دهد که مذاکرات دوجانبه امروز و فردا در ژنو برای یادآوری تعهدات آمریکا به نمایندگان این کشور است برای لغو تحریم ها در مقابل اجرای تعهدات ایران. تعهداتی که ایران آن را اجرا کرده و مهر آژانس نیز پای آن خورده است و حالا مانده آمریکا با این تعهد که در گام نهایی و توافق جامع باید تحریم ها علیه ایران را لغو کند. چیزی که لااقل شواهدی که در بالا به آن اشاره شد نشان می دهد آمریکا فعلا خیالش را ندارد تا این سوال مهم جدی تر در اذهان مطرح شود که آیا واقعا هدف آمریکا از وضع این تحریم ها برنامه هسته ای بوده است یا تغییر رویکرد های ایران؟

مردم سالاری: «دلواپسی یواشکی»

«دلواپسی یواشکی» سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن می خوانید:

گردهمایی رهبران متفقین در جنگ جهانی دوم که در نرماندی برگزار شد، نشان داد؛ شکاف دوران جنگ سرد سرباز کرده است.برخوردی که در سوریه ممکن بود منجر به جنگ جهانی سوم شود حادث نشد تا التهاب گسل اوکراین موجب زلزله‌ای شود که سونامی آن معادلات قدرت را در جامعه جهانی تحت تاثیر قرار داده است.

روسیه نقاب از چهره تزاری کرملین با متد اتحادیه جماهیرشوروی برداشته است وغربی‌ها را به مبارزه می‌طلبد. بروکسل و در راس آنها ناتو هم حرفی برای گفتن ندارند و این موضوع برای آنها بسیار دردناک است.

دغدغه‌های اروپایی‌ها محدود به روسیه نیست؛موضوعی که با نام القاعده خواب را برچشمان کاخ سفید حرام کرده بود حالا محافل امنیتی اروپایی را به شدت آشفته کرده است.آنها نگران بازگشت جهادیون سلفی هستند که در سوریه برای امارت بزرگ اسلامی تحت امر ایمن الظواهری آموزش دیده‌اند. هرلحظه و هر ثانیه ممکن است در یک نقطه از کشورهای قاره سبز یک انفجار مرگبار همانند 11سپتامبر نیویورک به وقوع بپیوندد.

از سوی دیگر جامعه اروپایی به شدت دچار افراط‌گرایی با گفتمان پوپولیستی شده است تا رویاهای اروپای واحد دچار کابوسی دردناک شود. نتایج انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا به خوبی نشان داد تمایلات ملی‌گرایانه و حتی فاشیستی از دل نزاع‌های سیاسی و گاف‌های مقامات عالی‌رتبه احزاب مختلف متولد شده‌اند. به عنوان نمونه در فرانسه مارین لوپن آرام آرام آنچنان قدرتی کسب کرده است که تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری فرانسه حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت.

رهبر حزب راست افراطی فرانسه موفقیت خود را مرهون گاف‌های فرانسوااولاند در اقتصاد و سیاست داخلی حزب سوسیالیست این کشور است؛البته راست میانه فرانسه ونیکلا سارکوزی هم با بحث فساد مالی فضای مساعدی را فراهم کرده‌اند. اتفاقاتی از این دست در کشورهای دیگراروپایی نیز در حال وقوع است که غلظت آن را با میزان راهیابی کاندیداهای ملی‌گرا به پارلمان اروپا می‌توان سنجید. شبیه اتفاقاتی که بروکسل یا الیزه با آن دست به گریبان هستند در کمین پاستور تهران نشسته است!

امید می‌رفت با روی کارآمدن گفتمان دولت اعتدال،التهاب‌های سیاسی فروکش کند اما پس از برهه‌ای کوتاه بحث‌هایی تند و گزنده در جامعه سیاسی ایران پیش آمده است. ویترین رسانه‌های ایرانی نشان از شکل‌گیری صف‌بندی‌هایی از جنس بلوک شرق و غرب است و این موضوع احتمال برخوردی سهمگین را پررنگ می‌نماید.

ایران اسلامی در جریان التهاب سیاسی سال1388 طعم تلخ این اتفاق خطرناک را چشید و حالا بازهم گویی افراطیونی در اردوگاه چپ و راست برای منافع شخصی سعی بر بازسازی آن دارند. این در حالی است که افکار عمومی به شدت پیگیر مساله برخورد با مفاسد اقتصادی هستند که در سال‌های گذشته شکل گرفته‌اند. آشوب سیاسی فضا را برای فرار آقازاده‌ها و دانه‌درشت‌‌های مفاسد اقتصادی از نگاه دستگاه قضایی فراهم می‌کند.

ماجرای جین پوش‌های انقلابی در شبکه‌های اجتماعی که پاسخی بود به سخنان بنیامین نتانیاهو نشان داد از این فضا می‌توان چگونه از حیثیت نظام دفاع کرد. در روزهای ربوده شدن مرزبانان جمهوری اسلامی توسط گروهک جیش‌العدل این مردم ایران بودند که خشم خود را از شعارهای پوشالی و نفاق‌انگیز چند مزدور اجنبی به رخ همه کشاندند.حرکت‌هایی از این دست در موضوعات بیشمار اجتماعی و حتی سیاسی به نفع کشور می‌تواند شکل بگیرد اما برخی از دلواپسی مرگ قصد خودکشی دارند.

در این میان و درست زمانی که فضای شبکه‌های اجتماعی می‌رفت که از فیلترینگ عبور کند؛آزادی یواشکی به عنوان پیاده‌نظام مخالفان شبکه‌های اجتماعی به میدان آمدند تا به عنوان یک حرکت نابهنجارضددینی و مخالف آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی سوخت نزاع بهشت و جهنم رفتن مردم را فراهم کنند.

به موازات این اتفاقات،در حاشیه مراسم ارتحال امام خمینی(ره) اتفاق ناخوشایندی با توزیع شبنامه علیه دولت صورت گرفت.نقد و حق بیان موضوعی است براساس قانون اساسی باید در مورد همه گروه‌های سیاسی حفظ شود اما بیان دغدغه‌های فرهنگی که بعضا رنگ و بوی حزبی هم دارد چه نفعی برای ملّت می‌تواند داشته باشد جز فراهم شدن خوراک برای رسانه‌های معاندی که سعی بر القای اختلاف میان مسوولین نظام دارند.

البته باید گفت که متاسفانه دولت یازدهم نیز پا در حاشیه‌های جانبی گذاشته است که نتیجه‌ای جز غفلت از مسائل و مشکلات اقتصادی ایران ندارد. در روزهای سختی که فرزندان انقلاب درحال مذاکره برای گسترش شکاف دیوارتحریم‌های خصمانه غرب علیه مردم ایران هستند،دو دستگی و تخریب مذاکره کنندگان همانند گل به خودی تیم مذاکره کننده را در مذاکرات با5+1 تحت فشار قرار می‌دهد.

درروزهایی که برخی پز آزادی‌های یواشکی می‌دهند و گروهی دیگر ژست دلواپسی گرفته‌اند‌؛ دلواپسی یواشکی طیف‌های معتدل سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی می‌توان به خوبی حس کرد. بحث و جدل‌های سیاسی که با الفاظ ناخوشایند هم همراه می‌شود در نهان صندوق‌های رای انتخابات مجلس شورای اسلامی و صندلی‌های سبز بهارستان را نشانه رفته‌اند و هرچه زمان می‌گذرد بر تندی آنها افزوده می‌شود. این موضع‌گیری‌های ناخوشایند در نگاه اول موجب خدشه به نظام می‌شود و در نهان فضا را برای جریان انحرافی که در سودای بازگشت قدرت است را فراهم می‌کنند. درهمین حال موجب غفلت از سرمایه‌گذاری‌های پنهان سلفی‌ها در جنوب و شرق ایران اسلامی می‌شود.

دلواپسی یواشکی موضوعی از جنس سهم‌خواهی‌های افراد یا احزاب خاص نیست،بلکه دغدغه‌هایی برای نظام جمهوری اسلامی است.

دنیای اقتصاد: «تعهد به سیاست ارزی مشخص»

«تعهد به سیاست ارزی مشخص» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می خوانید:

از منظر بسیاری از کارشناسان، بازار ارز به‌رغم رشد قیمتی تا کانال 3200 تومان، به دور از التهاب است. هرچند هنوز بازار در انتظار شفاف شدن وضعیت آتی درآمد‌های ارزی است که بسیار به مسائل بین‌المللی وابسته است، لیکن می‌توان امید داشت که بازار ارز دیگر شاهد نوسانات شدید سال‌های 89 تا 91 نباشد. تصمیم‌گیرندگان ارزی، به خوبی دریافته‌اند که به جای تاکید بر نرخی خاص، باید از نوسانات شدید و شوک‌هایی که می‌تواند برای اقتصاد کلان ریسک ایجاد کند، جلوگیری کرد.

تصمیم‌گیرندگان دریافته‌اند که نه به‌عنوان دستوردهنده قیمتی در بازار ارز بلکه باید نقش تعدیل‌کننده نوسانات ارزی را به عهده گیرند. هرچه زمان بگذرد و ریسک‌های سیاسی – اقتصادی کاهش یابد، قدرت بانک مرکزی در کنترل نوسانات بیشتر خواهد بود؛ اما به همان نسبت فشار گروه‌های مختلف بر نهاد پولی برای رساندن نرخ به سطوح مورد نظرشان بیشتر خواهد شد. این نکته کلیدی است که بانک مرکزی از هم‌اکنون سیاست‌های ارزی خود را به‌طور شفاف به فعالان اقتصادی انتقال دهد و در مقابل سیاست اعلامی برای خود تعهد ایجاد کند، آن زمان با افزایش قدرت ارزی نهاد پولی، بانک مرکزی تنها موظف به اجرای آن سیاستی است که تعهد داده و قدرت چانه‌زنی گروه‌های دیگر به شدت کاهش می‌یابد.

بنابراین به نظر می‌رسد تصمیم‌گیرندگان سیاست‌های ارزی، به جز دغدغه اصلی ثبات در زمان فعلی باید به آینده‌ای که در آن قدرت بیشتری دارند نیز نگاهی کنند. در آن زمان است که باز ممکن است سناریویی رقم بخورد که در آن نرخ اسمی ارز برای چند سال متوالی ثابت بماند و آن‌گاه با شوکی کوچک شاهد جهش قیمتی خواهیم بود. از این رو لازم است که از هم‌اکنون سیاست تعدیل نرخ ارز براساس تورم داخلی و خارجی به‌عنوان یک تعهد غیرقابل خدشه مطرح شود و آن‌گاه با خیالی آسوده‌تر می‌توان ثبات ارزی را مدیریت کرد.

درحالی که به نظر می‌رسد کشور با ثبات بیشتری در درآمد‌های ارزی مواجه باشد، دامی که در دوره پیش از شوک‌های بزرگ در دولت پیشین به وجود آمد، می‌تواند پهن شود؛ دامی که در آن برخی می‌انگارند وقتی دلار نفتی وجود دارد، نیازمند تعدیل قیمتی در ارز نیستیم. عبور با سلامت از این دام به غیر از درک سیاست‌گذار نیازمند آن است که سیاست‌گذار نه تنها گروه‌های مختلف را مجاب کند، بلکه به نحوی نشان دهد که راهی به جز این ندارد.

تعهد به سیاست ارزی مشخص ذکرشده، به نوعی راهنمای پیش‌نگر (Forward Guidance) بانک مرکزی را شکل می‌دهد که نقض کردن آن توسط نهاد پولی بسیار پر هزینه خواهد بود و سیاست‌گذار می‌تواند با نشان دادن این هزینه، دیگران را به پیگیری آنچه تعهد داده، مجاب کند و به این شکل ثبات ارزی در بلندمدت دست یافتنی خواهد شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها