یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
عصر هخامنشی (559 ـ330 قبل از میلاد) را میتوان در تمام تاریخ ایران یک دوره طلایی به شمار آورد. در این دوره ما شاهد مجموعهای از افتخارات وسیع و گستردهای از نقشآفرینی ایرانیان در عرصههای سیاسی، نظامی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و جلوههای هنر و معماری هستیم. به همین علت وام دادههای ایرانی در این عصر به ممالک و اقوام مختلف جهان منحصر به فرد و ستاینده است.
نخست بایستی از «گستردگی» این حکومت یاد کرد. قلمرو هخامنشی در اوج وسعت و عظمت بود. از سمت غرب تا دریای مدیترانه، دریای سیاه و تا یونان و مقدونیه و نیز بخشهایی از شمال آفریقا امتداد مییافت. از سمت شمال تا قفقاز و دربند و دریای آرال و از سمت شرق تا ترکستان (آسیای میانه امروزی) و هندوستان و از سمت جنوب تا دریای پارس(خلیج فارس) گسترش مییافت. ما در کمتر دورهای از تاریخ ایران چنین وسعت و عظمتی را شاهد هستیم. این نکته یکی از افتخارات هخامنشیان به شمار میرود که خود موجب فخر و مباهات در فرد فرد ایرانیان میهندوست خواهد بود. بیعلت نیست که به این حکومت لفظ امپراتوری اطلاق شده و از همه مهمتر از آن به عنوان بزرگترین امپراتوری جهان باستان یاد شده است.
ایجاد نظام اداری به مفهوم مدرن آن از دیگر شاخصههای هویت بخش ملی ایرانی است. هخامنشیان بزودی دریافتند که برای اداره این کشور وسیع و آن هم با تنوع اقوام (حدود 28 قوم و ملت تابعه) و پراکندگی جغرافیایی و انسانی، نیازمند یک نظام اداری با اجزاء و ساختار متکامل و با قوانین و مقررات تازه هستند. به همین علت توجه ویژهای به ایجاد موسسات و نهادهایی جهت تنظیم امور ایالتها و رسیدگی به کارهای مختلف پرداختند.
قلمرو هخامنشی به ایالتهای مشخصی تقسیم و برای هر یک از آنها یک شهربان تعیین شد. یک فرمانده سپاه و نیز یک دبیر با ماموران و کارمندان بسیار نیز در دستور کار قرار گرفت. در هر صورت شیوه اداری هخامنشی به چنان درجهای از اهمیت و تکامل رسید که حکومتهای بعدی و حتی در دوره اسلامی، خود را وارث هخامنشیان در این زمینه دانسته و از آن تقلید میکردند.
احداث راههای ارتباطی وسیع و چاپارخانههای منظم یکی از مهمترین افتخارات ایرانیان در عصر هخامنشی محسوب میشود. این اقدام یکی از نخستین اقدامات هخامنشیان و برای اعمال سیاست تمرکزگرایی و نیز نظارت مستمر و دقیق بر ایالات و نیز در راستای ایجاد تسهیلات برای ارتباطات بیشتر و در نتیجه رونق اقتصاد و تجارت بوده است. در تعقیب این سیاست شاهراهها، جادهها و راههای طولانی بین شهرهای مهم این قلمرو و از جمله شوش، سارد و بابل کشیده شد و به فاصله هر 24 کیلومتر چاپارخانهای احداث شد تا به پیکهای دولتی خدمات ارائه کند.
داشتن ارتش نیرومند یکی از وجوه مشخصه هخامنشیان است. اگرچه آمار مورخان یونانی از تعداد لشکریان هخامنشی و رساندن آن به مرز 2 میلیون نفر اغراق آمیز به نظر میرسد، لیکن وسعت و عظمت این امپراتوری و لزوم ایجاد نظم در آن و نیز میزان و شدت جنگهای آنان با دول خارجی، موید پرشماری و عظمت و شکوه ارتش آنان است. وجود سپاه 10 هزار نفره به نام« بیمرگان »یا «جاویدان» نیز از وجوه متمایزه عصر مورد نظر به شمار میرود. 1
وجود و ظهور شخصیتهای برجسته سیاسی ایرانی در این دوره، عظمت و اعتبار خاصی بدان بخشیده است. در راس این شخصیتهای مشهور بایستی از کوروش نام برد که در منابع تاریخی ـ چه ایرانی و چه غیر ایرانی ـ به «شاهی خوب»، «فرمانروای خوش نام»، «خردمند»، «فروتن و متواضع» توصیف شده است. تواریخ نوشته شده در خصوص سلسله هخامنشی، سرشار از احساسات نسبت به اوست. او ملت خود را از پایینترین درجات به والاترین مقامها رسانید، او نخستین امپراتوری جهانی عهد باستان را که به راستی شایسته این نام است، بنیان نهاد.
او در میان پادشاهان دنیای قدیم و جدید ویژگیهای منحصر به فردی داشت که بدان شهره بود. او به خوبی میدانست که با اقوام و ملتهای مختلف چگونه رفتار کند؛ به همین دلیل شیوه فرمانروایی او با شیوه حکمرانی پادشاهانی که تا آن زمان بر مردم دنیا حکومت کرده بودند، تفاوت داشت. رفتار او هنگام غلبه بر دشمن با فرمانروایان آن دوره فرق داشت.
در آن زمان با سقوط یک شهر به دست دشمن، مردم آن جا قتل عام میشدند و بویژه، اعتقادات و خدایان مورد احترام آنان مورد اهانت قرار میگرفت؛ کوروش ـ بنیانگذار سلسله هخامنشی ـ از اینگونه کارها اجتناب میکرد. حتی محدودیت هایی را که برای قوم یهود ایجاد شده بود از بین برد. جالب تر از همه معرفی کوروش به عنوان پادشاهی آرمانی در منابع این دوره و بویژه کوروپدی(تربیت کوروش) گزنفون ـ مورخ یونانی ـ مایه فخر و مباهات ما ایرانیان به شمار میآید و خود مولفهای مهم از هویت ملی ایرانی است.
عصر هخامنشی، عصر ظهور شخصیت وطندوست و شجاعی چون «آریو برزن» است. این افسر معروف ایرانی علیرغم شکست داریوش سوم از اسکندر، در دربند پارس (منطقهای بین کازرون و بهبهان) و با یاران اندکش راه را بر اسکندر و سپاه بیشمارش بست و با پرتاب تخته سنگهای عظیم، با شجاعتی ستودنی در برابرش جنگید. او اگرچه به علت قلت سپاهیانش شکست را پذیرا شد و جان خود را از دست داد، لیکن به نماد شجاعت و دلیری و در حقیقت نماد هویت ملی در تاریخ ایران مبدل شد.
دوره هخامنشی دوره فرزانگانی چون «زرتشت» است. دعوت او به سه اصل سعادتآفرین «پندار نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» تحولی عمیق بر تمام شئونات زندگی مردم این عصر بر جای نهاد. تداوم تعالیم او و حتی رسمیشدن آیینش در دوره ساسانیان حکایت از وزانت و اعتبار اندیشهها و افکار او دارد. 2
خلق آثار، اشیا و ابنیه فاخر تاریخی یکی از مهمترین مصداقهای هویت بخشی و در عرصه هنر و معماری دوره هخامنشی است. کتیبههای به جا مانده (همچون بیستون، تختجمشید، نقشرستم و شوش) انواع آثار فلزی از طلا و نقره و مفرغ مانند سکهها، سلاحها، جامها، ظروف و... هر بینندهای را شگفتزده میکند؛ زیرا ساخت آنها برای هنرمندان امروزی ـ با همه پیشرفتهای علمی و هنری ـ کار راحتی نیست. دقت در این آثار نشان میدهد که هنرمندان آن عصر علاوه بر مهارت در کار، از ابزار و دانش مورد نیاز برای ساخت چنین آثاری بهره میگرفتند. بنابراین صنعت ایران در دوره باستان نیز پیشرفت زیادی کرده بود.
در هر صورت عصر هخامنشی و در بعد هنر و معماری، دوره خلق آثار و بناهای فاخری چون پاسارگاد (مقبره کوروش) فرش پازیریک (یکی از قدیمیترین فرشهای جهان) و جام طلایی است. مجموعه بناهای تخت جمشید به عنوان نماد ایران، هنوز به عنوان یکی از شاهکارهای معماری و هنری ایران و جهان شناخته میشود. طرح عظیم آنان انعکاسی از هیبت و قدرت ایران این دوره ـ و بل در هماره تاریخ آن ـ است. 3
ضرب سکه طلا و نقره (دریک و زریک) یکی از افتخارات تاریخ ایران عصر هخامنشی و از نمادهای هویت ملی ایرانی و در بعد نظام اقتصادی است. برای سامان یافتن اقتصاد کشور ضروری بود که پول واحد در قلمرو گسترده هخامنشی رواج یابد که این امر با ضرب سکههای طلا و نقره تحقق پذیرفت. با این اقدام درآمدهای حکومت افزایش یافت و اقتصاد عمومی کشور رونق گرفت و سطح زندگی مردم اندکی بالا رفت.
بهطوری که ایران در دوره هخامنشی ثروتمندترین حکومت آن روزگار شد. 4یا کانال بین دریای سرخ و رود نیل یکی از مهمترین وقایع تاریخ ارتباطات بشری و بویژه در عرصه اقتصادی، تجاری است. این آبراه که به همت داریوش کبیر ایجاد شد، موجب سهولت ارتباطات بین شرق و غرب جهان گردید. جالب این است که بدانید این شاهکار عصر هخامنشی که در حقیقت طرح اولیه کانال مهم سوئز محسوب میشود با امکانات و شرایط 2 هزار و چند صد سال قبل ایجاد شد که خود حکایت از درایت، کیاست و همت ایرانیان دارد. 5
ایجاد سازمانهای دقیق کسب اطلاعات و رساندن آنها به مرکز و وضع قوانین پیشرفته که البته در منشور حقوق بشر کوروش نمود یافته است، ازدیگر مولفههای هویت ملی ایران و از این دوره طلایی میباشد.
دوره اشکانیان
در هویت ملی ایران و در گستره تاریخ، دوره اشکانی(250 قبل از میلاد تا 226 میلادی) نیز جایگاه ممتازی دارد. در درجه اول میبایست از همت آنان در بیرونراندن سلوکیان اشغالگر از ایران یاد کرد.
رهبران نخستین اشکانی توانستند با شجاعت و مردانگی و با برخورداری از روحیه بیگانهستیزی، اشغالگران یکصد ساله ایران را از این کشور بیرون رانند.
وسعت و گستردگی در کنار طولانیبودن عمر این حکومت از وجوه متمایزه این سلسله و در قیاس با دیگر حکومتهای ایرانی است. چنانچه میدانیم اشکانیان قریب به پانصد سال بر ایران حکم راندند و این افتخار در تاریخ ایران و برای همیشه برای آنان ثبت است. به لحاظ وسعت و عظمت قلمرو نیز اگرچه به اندازه هخامنشیان نبود، لیکن امتداد قلمرو آنان تا سوریه و عراق امروز از سمت غرب و تا ارمنستان و خوارزم از سمت شمال و نیز تا هندوستان از سمت شرق، حکایت از گستردگی و شکوه قلمرو آنان مینماید.
فدرالیبودن نوع حکومت اشکانی یکی از افتخارات تاریخ ایران و مردم آن به شمار میرود. مورخان، حکومت اشکانی را حکومتی ملوک الطوایفی و شاید به تعبیر امروز فدرالی مینامند که خود از نخستین تجربههای ارزنده در تاریخ ایران و جهان محسوب میشود و شاید راز و رمز طولانیبودن عمر حکومت مذکور را بتوان در این نکته جستجو کرد. در طول حکومت اشکانیان پادشاهان مناطق پارس، آذربایجان و ایالات دیگر از استقلال داخلی برخوردار بودند و فقط بههنگام جنگ به کمک شاه اشکانی میشتافتند.
علاوه بر این در این دوره مجلس مهستان که اعضای آن را رهبران مذهبی، حاکمان مناطق، فرماندهان سپاه و شاهزادگان تشکیل می دادند در تصمیمگیریهای مهم کشور همچون تصمیمگیری برای جنگ یا تعیین جانشین برای پادشاه نقش زیادی داشت که به نوعی از استبداد رای شاهنشاهان اشکانی میکاست. متد حکومتی فدرالی امروزه در قرن 21 در بسیاری از کشورهای مترقی جهان مرعی و رایج است. 6 متوقفساختن فتوحات شرقی رومیان و اسیرکردن امپراتور روم به دست ایرانیان نقطهعطفی در تحولات خارجی عصر اشکانی است. چنانکه میدانیم رومیها با فتح یونان و مصر قدرت بلامنازع جهان غرب شدند. آنان آنگاه درصدد توسعه متصرفات خود در شرق و در راستای تداعی فتوحات و جهانگشاییهای اسکندر برآمدند که یک دوره 700 ساله سراسر دوران اشکانی و ساسانی را به خود اختصاص داد.
در طول این جنگها، گاه ایران و گاه رومیان پیروز میشدند، لیکن در مجموع ایرانیان با رشادت از کشور خود در برابر مهاجمان محافظت کردند و برای استقلال ایران میکوشیدند.
در یکی از مشهورترین این جنگها که به حران شهرت یافته است، سورنا فرمانده جوان ایرانی توانست با درایت و شجاعت یکی از سرداران بنام روم یعنی کراسوس ـ فاتح جنگهای بسیار ـ را به رغم برخورداری از سپاهی عظیم، شکست سنگینی داده و به قتل رساند. عده کثیری از رومیان نیز اسیر شدند و بدین ترتیب سرزمین ایران بار دیگر در پرتو حمیت، غیرت و شجاعت جوانان سلحشور آن از تطاول بیگانگان مصون ومحفوظ ماند.7
شکلگیری بخش عمدهای از داستانهای ملی و حماسی ایرانیان مربوط به تاریخ ایران این دوره است. شاهان اشکانی عمیقا میراث ایرانی خویش بودند. گواه این امر ظهور داستانهای پارتی، حکایت زرتشتیان درباره حفظ و جمعآوری متون پراکنده اوستا به دست بلاش اشکانی و نیز کمک به رواج و پیشرفت خاص سنتهای ایرانی است. قصههای پهلوانی، عشقی و پرماجرای عصر اشکانی، در اشعار فارسی و متون اسلامی انعکاس وسیعی یافته است. مثلا دستمایه تاریخی داستان ویس و رامین (سروده فخرالدین اسعدگرگانی) به احتمال بسیار مربوط به دوره پارتیان است یا کتاب سندباد نامه از کتابهای مشهوری است که اگر چه قرنها بعد از عصر اشکانی و در دوره اسلامی تاریخ ایران به نگارش درآمده، لیکن دارای بن مایهها و ریشه اشکانی است. داستانهای ملی و حماسی این دوره تاثیر عمیقی بر ادبیات عرب و زبان و ادبیات فارسی بر جای نهاده است. 8
جمعآوری متون پراکنده اوستا از دیگر نمادهای هویت بخش مربوط به ایران عصر اشکانی است. چنانکه که میدانیم این اقدام بس سترگ در دوره بلاش اول اشکانی (107 ـ 77میلادی) صورت پذیرفت. میتوان به احتمال بسیار زیاد ابتکار او در گردآوری و تدوین متن اوستا را در چارچوب نگرش و سیاست فرهنگی ایرانگرایی وی گنجانید. به دستور این شاه معروف اشکانی متون پراکنده اوستا از سراسر جهان حتی در چین گردآوری شد و گفتارها و سرودههای آن که صرفا در خاطرهها و سینهها بود، به صورت کتابت و نوشته درآمد. 9
ایجاد نظام اداری به مفهوم مدرن آن از دیگر شاخصههای هویت بخش ملی ایرانی است. هخامنشیان دریافتند که برای اداره این کشور وسیع، آن هم با تنوع اقوام و پراکندگی جغرافیایی و انسانی، به یک نظام اداری با اجزاء و ساختار متکامل و با قوانین و مقررات تازه نیازمند هستند
جلوه های هنری و معماری به جای مانده از دوره اشکانی امروزه نه تنها زینتبخش موزههای ممتاز ایران است، بلکه در جهان مایه عظمت و شکوه تاریخ ایران است. از معروفترین این جلوهها میتوان به مجسمه یک مرد پارتی که تصویر یکی از فرمانروایان محلی است، اشاره کرد.
همچنین بایستی از شاهکارمعماریـ مذهبی این دوره یعنی معبد آناهیتا در کنگاور سخن راند که خود سندی بر مذهبیبودن مردم این مرز و بوم بوده و از سوی دیگر انعکاسی از اهمیت آب در سرزمین گرم و خشک ایران و نیز جایگاه رفیع زن در جامعه ایرانی عصر باستانی است. هزاران آثار هنری باقیمانده از این عصر و از جمله سلاحها، فلزهای شیشهای، کوزهها، نقش برجستهها، مجسمههای کوچک و... حکایت از یک دوره طلایی در عرصه هنری تاریخ عصر اشکانی دارد. 10
وجود و ظهور شخصیتهای برجسته سیاسی همچون اشک به عنوان پادشاهی نیکوکار و دادگر و نیز تساهل و تسامح مذهبی اشکانیان، از دیگر مولفههای هویت ملی و در این دوره پرشکوه از تاریخ ایران میباشد.
دوره ساسانیان
تاریخ ایران در عصر ساسانی(652 ـ226میلادی) یک دوره طلایی را در تمام ابعاد سیاسی، نظامی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی تجربه کرد. به همین علت بخش اعظمی از مصداقهای هویت ملی و در زمینههای مختلف، نهفته در تاریخ این دوره است. در درجه اول، ایران در این دوره و به مدت قریب به 400 سال که در قیاس با دیگرحکومتهای ایرانی زمانی قابل توجه است یکی از دو ابر قدرت جهان محسوب میشد؛ امپراطور روم سمبل و نماد غرب و امپراتوری ساسانی سمبل و نماد شرق. عظمت و بزرگی این قدرت جهانی نیز صرفا در جنگ و کشمکشهای سیاسی خلاصه نمیشد، بلکه رونق اقتصادی و فرهنگی در کنار پیشرفتهای سیاسیـ نظامی همراه این حکومت بوده است.
کاربرد واژه ایران و ایرانشهر به عنوان یک مفهوم سیاسی و برای نامیدن بر سرزمینهای عصر ساسانی که خود مفهوم سرزمین سیاسی «کشور» را در قیاس مفاهیم جغرافیای سیاسی پدید آورد از افتخارات ایران این دوره به شمار میرود. گسترش چشمگیر ایران که از سمت غرب به دریای سیاه و شام و در جنوب به بخشهایی در شبه جزیره عربستان و در شمال تا ارمنستان و خوارزم و در شرق تا هندوستان و ترکستان امتداد مییافت و از همه مهمتر تمرکز سیاسی ایجاد شده، به نوعی احیای و تجدید ایرانشهر و یکپارچگی سیاسی ایران بود. 11
رسمیتیافتن دین زرتشت که به جامعه ایرانی دوره ساسانی وحدت و انسجام ملی میبخشید، یکی از مولفههای بسیار مهم هویت ملی و از عصر ساسانی است. وحدت مذهبی ایجاد شده موجب میشد تا توده مردم این دوره بههنگام جنگ با انگیزههای دینی و ملی به صف سپاهیان بپیوندند و با دشمنان این آب و خاک بجنگند. مضاف بر این، تعالیم این آیین نیز در منش و رفتار ایرانیان عصر ساسانی تاثیرات فراوانی بر جای نهاده بود. بیشک این رخداد مهم در پرتو همت، تلاش و درایت شاهنشاهان ساسانی بوقوع پیوست که خود در ایجاد وحدت و انسجام ملی نقش به سزایی ایفا میکرد. علاوه بر این تکمیل و گردآوری اوستا با استفاده از متون اوستایی دوره اشکانی خود نمادی از سیاست این دولت و در راستای رسمیت بخشی به دین زرتشتی بود. 12
ایجاد ستونهای مرزی میان ایران و توران در دوران بهرام گور ساسانی که به نوعی کارکردهای مرز را در دوران مدرن دارا بود، یکی از مولفههای هویت ملی و از عصر ساسانی است. مفهوم مرز در بین مولفههای هویت ملی از جایگاه ممتازی برخوردار است. 13
وجود شخصیتهای سیاسی برجسته ایرانی همچون اردشیر و انوشیروان و نیز ظهور شخصیتها و فرزانگانی چون بزرگمهر و مانی و مزدک از وجوه مشخصه این دوره از تاریخ ایران و شاید در تمام طول تاریخ آن به شمار میرود.
شخصیتی چون اردشیر اول بنیانگذار حکومت ساسانی از منظر مورخان ایرانی ـ اسلامی به پادشاهی خوشنام، مشهور است. او و خانوادهاش از نفوذ و احترام بسیاری در نزد ایرانیان برخوردار بودند. خسرو انوشیروان نیز در این سلسله از چهرههای ممتاز محسوب میشود. از او در بعضی از منابع به نمونه دادگستری یاد شده است. اقدامات داخلی و خارجی او و در تمام زمینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی در تاریخ این آب و خاک ممتاز و تحسینبرانگیز است. اصلاحات او در زمینههای نظامی، مالیاتی و اداری موجب تحولات شگرفی در ایران عهد ساسانی شد. مضاعف بر این، عصر او دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن ایران باستان به شمار میرود. او به دانش و گسترش آن علاقه وافری داشت.
استحکام بخشی به تشکیلات اداری و حکومتی به دست این شاهنشاه ساسانی که موجب تداوم نظام دیوانی تا سالها پس از سقوط ساسانیان و در دوره اسلامی شد، از دیگر اقدامات مهم این حکمران ساسانی و از این دوره به شمار میآید. پایانبخشیدن به عمر حکومت مزاحم هپتالها ـ همسایگان شرقی ایران ـ یکی از افتخارات دوره حکومتی او به شمارمیرود.
علاوه بر وجود شخصیتهای سیاسی ـ نظامی، عصر ساسانی مزین به ظهور فرزانگان و رهبرانی چون مزدک و مانی است که وجودشان منشا اثرات فراوانی در تمام تاریخ ایران شدهاست. مانی از جمله دانشمندان ایرانی است که با گزینش بخشهایی از آموزههای ادیان مسیحی، زرتشتی، بودایی و... درصدد برآمد آیین جدیدی ارائه کند تا به اختلافات مذاهب خاتمه داده شود.
اندیشههای او حتی مورد توجه صاحبان قدرتی چون شاپور اول نیز قرار گرفت و اگرچه بدست مخالفانش به قتل رسید، لیکن آیین او توسط پیروانش و به ویژه در آسیای مرکزی و برای قرنها تداوم یافت. وی فرد هنرمندی بود و کتاب معروف ارژنگ انعکاسی از درایت و فرزانگی اوست. مزدک دیگر اندیشمند و در عین حال رهبر جمع کثیری از مردم عصر ساسانی است. او اندیشههای تازهای درباره شیوه اداره کشور مطرح کرد که از جمله آن توزیع آذوقه در میان مردم قحطیزده و کاهش قدرت بزرگان بود. وی علاوه بر گرایشهای اجتماعی و سیاسی، تفسیر تازهای از موضوع نور و ظلمت ارائه کرد. او معتقد بود که پیروزی خیر بر شر قطعی است و وظیفه مردم یاریرساندن به خیر است. او نیز اگر چه در راه مردم و آرمانش به قتل رسید، لیکن اندیشهها و افکارش قرنها تداوم یافت. ظهور دو شخصیت ممتاز اخیر خود حکایت از ظلمستیزی و عدالتطلبی ایرانیان در طول تاریخ دارد و البته خود مصداقی از هویت ملی ایرانی است. به لحاظ هنر و معماری و جلوههای آن عصر ساسانی نیز یک دوره ممتاز و افتخارآفرین در تاریخ ایران به شمار میرود. هنرهایی چون قالی بافی، پارچه بافی، فلز کاری و شیشهگری رونق بسیاری داشته است. نمونههایی از این نوع آثار امروزه در موزههای اروپا توجه پژوهشگران و علاقهمندان را به خود جلب میکند. به لحاظ معماری نیز یک دوره تکاملی به شمار میرود.
به طور مثال بایستی به ایوان مدائن یا طاق کسری اشاره کرد که یکی از مشهورترین آثار به جای مانده از عصر ساسانی است.
نتیجهگیری
مطالعه و بررسی مقدماتی در خصوص هویت، هویت ملی ایرانی و مولفههای آن ما را به این نکته مهم رهنمون میکند که هویت ایرانی ریشه در تاریخ کهن این سرزمین دارد. نگاهی به پیشینه تاریخی کشورمان نشان از ریشهدار بودن فرهنگ و هویت ایرانی دارد. اسناد و مدارک و یافتههای موجود موید این امر است.
نکته اینجاست که در هر مقطعی از تاریخ ایران تلاش شده است که هویت ملی ایرانی با تکیه بر عنصر خاصی حفظ شود و به همین علت در هر عصری شاهد برجسته شدن یکی از عوامل و مولفههای هویت ملی در کشورمان بودهایم. معالوصف آن چه که بیان آن را ضروری مینماید، آن است که آن چه هویت ملی ایرانی را صیانت و تقویت کرده و میکند، پرهیز از یک سویه نگری و توجه همزمان به همه این مولفههاست. این شاخصها ـ و بویژه در تاریخ ایران دوره باستان ـ ابعاد و زوایای متنوع و مختلفی را شامل میشود؛ مثلا بعضی از آنان سیاسیاند، برخی دیگر مذهبیاند، برخی نیز فرهنگی و اجتماعی هستند.
امامعلی شعبانی
استادیار گروه تاریخ دانشگاه اراک
پانوشتها :
1.تاریخ ایران دوره هخامنشیان کمبریج، صص92ـ64؛ پرویز مجتهد زاده، دموکراسی و هویت ایرانی، صص 125
2. داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، ترجمه خشایار بهاری، تهران، نشر کارنگ، 1381، صص 85 ـ 84؛ یوزف ویسهوفر، ایران باستان، مرتضی ثاقبفر، تهران، نشر ققنوس، 1380، صص 62ـ61؛ماریا بروسیوس، شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه هایده مشایخ، نشر ماهی، 1386، ص 164
3.تاریخ ایران دوره هخامنشایان کمبریج، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، امیرکبیر، 1385، صص 38ـ37؛ ماریا بروسیوس، شاهنشاهی هخامنشی، صص 804، 98؛ یوزف ویسهوفر، ص 38.
4. تاریخ ایران دوره هخامنشیان کمبریج ص38 ـ 37.
5. محمد باقر وثوقی، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار، تهران، سمت، 1384، ص34؛ پرویز مجتهدزاده، دموکراسی و هویت ایرانی، ص171
6. مالکوم کالج، اشکانیان، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات هیرمند،1380،ص57 ـ53
7. تاریخ ایران کیمبریج،ج 3، قسمت اول، ص159ـ 150
8 . وسیهوف، ص 171-173
9. یوزف ولسکی، همان، ص 194؛ مالکوم کالج، اشکانیان(پارتیان)، صص 46، 158
10. ر. ک: اردشیر خدادادیان، اشکانیان،تهران، نشر به دید، 1380، صص 297 ـ316
11. پیروز مجتهدزاده، دموکراسی و هویت ایرانی، ص 125
12. ر.ک:شیرین بیانی، شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1383، صص83 ـ 43
13. پیروز مجتهدزاده، دموکراسی و هویت ایرانی، ص41
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد