با کشف جسد در خودرو، کارآگاهان جنایی همراه بازپرس ویژه قتل، متخصصان پزشکی قانونی و تیم ویژه بررسی صحنه جرم، تحقیقات تخصصی را در این زمینه آغاز کردند. متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینههای اولیه نتوانستند اطلاعات چندانی به دست آورند و فقط تائید شد جسد متعلق به مردی جوان است.
کارآگاهان در نخستین گام، مشخصات خودروی سوخته را بهدست آوردند و با استعلام، هویت صاحب آن را که مردی جوان به نام حامد بود، فاش کردند. کارآگاهان سپس سراغ حامد رفتند تا از او تحقیق کنند، اما کسی در خانه حضور نداشت و کارآگاهان حتی نتوانستند با همسر او صحبت کنند. آنها به تحقیق از همسایههای حامد پرداختند. یکی از اهالی محل به پلیس گفت: «حامد و همسرش مدام با هم اختلاف داشتند و ما هر شب صدای مشاجره این زوج جوان را میشنیدیم. چند روز قبل نیز دوباره صدای داد و فریاد آنها به گوش رسید و بعد متوجه شدیم همسر حامد به نام میترا به حالت قهر از خانه خارج شد. از آن روز به بعد دیگر حامد و همسرش را ندیدهام.»
همسایههای دیگر هم این حرفها را تائید کردند.
کارآگاهان در گام بعدی با اطلاعات به دست آمده به خانه پدرزن حامد رفتند و به تحقیق از همسر او پرداختند. زن جوان مدعی شد چند روز قبل به حالت قهر از خانه خارج شده و خبری از شوهرش ندارد.او گفت: «به دلیل رفتارهای شوهرم دیگر نتوانستم در خانه او بمانم و به منزل پدرم آمدم و از آن روز نه حامد را دیده و نه تلفنی با او حرف زدهام.»
در ادامه بررسیها مشخص شد برادر زن میترا نیز از قبل با حامد اختلاف داشته و چندبار به خاطر میترا با شوهر او درگیر شده است. افشای این موضوع سبب شد کارآگاهان به برادر میترا مشکوک شوند و از او بازجویی کنند، اما مرد جوان منکر ارتکاب جنایت و اطلاع داشتن از سرنوشت شوهرخواهرش بود و ادعا میکرد زمان جنایت در محل کارش حضور داشته است. او ادعا کرد مدتهاست حامد را ندیده است.
باوجود این تحقیقات پلیس روی این جوان متمرکز شد و بررسیهای میدانی نشان داد شب حادثه خودروی پرایدی اطراف محل زندگی حامد دیده شده است. از آنجا که مشخصات خودروی مورد نظر با مشخصات خودروی برادر میترا مطابقت داشت، پلیس بار دیگر از این مظنون بازجویی کرد.
مرد جوان در نهایت به قتل دامادشان اعتراف کرد و گفت: «حامد به دلیل سوءظنهای بیپایه و اساس مدام خواهرم را اذیت و هر روز به بهانهای با او دعوا میکرد، طوری که زندگی خواهرم سیاه شده بود و دیگر روز خوش نداشت. چندبار در این باره به او تذکر دادم، اما بیفایده بود و او به این رفتارها ادامه میداد. روز حادثه خواهرم با من تماس گرفت و گفت حامد دوباره او را کتک زده و وی قهر کرده و به خانه پدرم رفته است. کتک زدن کار همیشگی حامد بود و دیگر نمیشد این رفتارش را تحمل کرد. تصمیم گرفتم بعد از ظهر با او صحبت کنم که همسرم با من تماس گرفت و گفت حامد در حالی که چاقویی به دست داشته، به در خانه آمده و همسرم را تهدید به قتل کرده است. من هم عصبانی شدم و به حامد تلفن زدم. او بعد از فحاشی با من در جاده کمربندی قرار گذاشت.»
مرد جوان ادامه داد: زمانی که حامد به محل قرار آمد، دوباره شروع به فحاشی کرد و با چاقویی که همراه داشت، مرا تهدید کرد. من که از دست او خیلی عصبانی شده بودم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، چاقو را از دستش کشیدم و ضرباتی به او زدم. بعد جسد را روی صندلی عقب انتقال دادم و برای آن که تمام سرنخها را از بین ببرم، ماشین را به آتش کشیدم و بسرعت محل را ترک کردم.»
سرهنگ احمدی، رئیس پلیس آگاهی استان مرکزی درباره این پرونده میگوید: «متهم جوان پس از اعتراف به جنایت، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و تحقیق در این باره ادامه دارد.»/ ضمیمه تپش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد