ثقوری، نماینده دادستان تهران که در دادگاه حاضر شده بود، درباره کیفرخواست صادر شده در این پرونده میگوید: متهم که رامین نام دارد، دو سال پیش به اتهام قتل جوانی به نام کیوان بازداشت شد. او این جوان را که شوهر صیغهای سابق خواهرش بود، به طرز فجیعی به قتل رسانده و جسدش را آتش زده است. باتوجه به اعترافات متهم، وی ساعات پایانی شب متوجه شد فردی قصد ورود به خانه خواهرش ناهید را دارد. آن فرد با کلید در خانه را باز کرد و متهم بدون اینکه از او سوال کند چه کسی است، به سمتش حملهور و با او درگیر شد و بعد از اینکه او را با چوب زد،با ضربات چاقو به قتل رساند.
متهم سپس جسد را به داخل خودروی مقتول گذاشت و در جایی خارج از استان تهران به آتش کشید. ما مدارک محکمی داریم که نشان میدهد این خواهر و برادر از قبل تصمیم به قتل داشتند. اول اینکه طبق اظهارات متهم مقتول ساندویچ در دست داشت این در حالی است که ناهید خودش گفته شام خورده و ظرفهای کثیف هم در حیاط بود. بنابراین چه لزومی داشت به کیوان سفارش ساندویچ بدهد؟ ضمن اینکه چرا باید چاقو کنار شیر آب باشد آن هم در ساعات پایانی شب؟ چرا باید رامین مقابل خانه خواهرش کشیک بدهد و منتظر باشد؟ همه این موارد سوالاتی است که ما را به این نتیجه رسانده که نقشه قتل، از قبل طراحی شده بود.
وی درباره اینکه ناهید چه نقشی در این قتل داشته، میگوید: ما مدارکی به دست آوردیم که نشان میدهد رامین از قبل کیوان را میشناخته و چون ناهید با او اختلاف داشته، از برادرش رامین خواسته تا از شوهر صیغهایاش انتقام بگیرد. این ادعا را اولیایدم مطرح کردند و بعد از تحقیقاتی که انجام دادیم، ناهید هم از نظر دادسرا متهم شناخته شد. آنطور که پرونده نشان میدهد، کیوان و ناهید مدتی قبل در پی اختلافاتی که با هم داشتند، صیغهنامه را فسخ کرده و دیگر زن و شوهر نبودند اما ناهید اعتراف کرده با کیوان همچنان رابطه داشته؛ بنابراین ناهید با توجه به اعترافات خودش، متهم به رابطه نامشروع نیز هست که در کیفرخواست به این موضوع اشاره شده است.
ناهید و رامین با طراحی نقشهای از قبل، کیوان را روز حادثه به بهانهای به خانه کشاندند و سپس رامین که اندامی درشت و ورزیده دارد، او را با ضربات چوب و چاقو به قتل رساند.
اگر ادعای او در مورد اینکه قصدی برای قتل نداشته، درست بود میتوانست مقتول را به یک درمانگاه برساند نه اینکه جسم نیمهجان او را در خودرو بگذارد و بعد از اطمینان از مرگ وی، جسدش را آتش بزند. به گفته اولیایدم اموالی نیز از مقتول سرقت شده که در این ارتباط دادستانی اقدام کرده و درخواست رسیدگی شده است. ما کیفرخواست را ارائه کردهایم و پنج قاضی رسیدگیکننده در این زمینه تصمیم خواهند گرفت.
نگران خواهرم بودم
مادر و پدر کیوان به عنوان اولیایدم پرونده قبلا درخواست قصاص رامین را مطرح کرده بودند اما بهدلیل فوت مادر کیوان، ورثه او یعنی خواهر و برادر مقتول اکنون به عنوان ولیدم شناخته میشوند. آنها میگویند چون پدر و مادرشان درخواست قصاص کردهاند، از خواسته آنها صرفنظر نمیکنند و همچنان بر قصاص اصرار دارند. رامین که روزهای سختی را میگذراند، میگوید به خاطر فوت کیوان ناراحت و پشیمان است.
او میگوید:مدتی قبل از این ماجرا خواهرم با داشتن یک دختر از شوهرش جدا شد. من همیشه نگران او بودم تا اینکه حرفهایی به گوشم رسید که خیلی ناراحتم کرد و همسایهها خواهرم را به داشتن رابطه با فردی غریبه متهم کرده بودند. از آن زمان تصمیم گرفتم او را زیرنظر بگیرم تا اینکه شب حادثه خواستم به دیدن خواهرم که تازه جراحی کرده بود، بروم. وقتی مقابل در خانهاش رسیدم، با خودم گفتم بهتراست چند دقیقهای خانه را زیرنظر بگیرم. چون نمیدانست میخواهم به دیدنش بروم، پس اگر با کسی رابطهای داشت، میفهمیدم. مدتی آنجا ایستادم و جوانی را دیدم که ساندویچ به دست، کلید به در انداخت تا وارد خانه شود.
خیلی عصبی شدم و پرسیدم تو کی هستی و اینجا چه میکنی؟ جواب داد به تو ربطی ندارد. گفتم اینجا خانه خواهر من است او با داد و فریاد و فحاشی گفت اینجا خانهام است. برو و دیگر حرف نزن. ما باهم درگیر شدیم و این درگیری به داخل حیاط خانه کشیده شد. خیلی عصبی شده بودم، با چوب ضربهای به او زدم. او هم چاقوی ضامندار برایم کشید. کنار شیر آب چند تکه ظرف نشسته بود، چاقویی از میان آنها برداشتم و چند ضربه به او زدم. خواهرم از خانه بیرون آمد و فریاد زد. آنقدر عصبی بودم که تصمیم گرفتم او را هم بکشم اما نتوانستم. دستهایش را به شیرگاز بستم و بعد هم جسم نیمهجان کیوان را برداشتم و داخل ماشین گذاشتم تا به بیمارستان ببرم. در نزدیکی خانه بیمارستانی بود اما از ترس اینکه مبادا کسی مرا بشناسد، تصمیم گرفتم او را به کرج ببرم و به بیمارستانی در آن شهر برسانم اما کیوان در راه جانش را از دست داد. برای اینکه جسد شناسایی نشود، تصمیم گرفتم آن را از بین ببرم. فکر میکردم با این کار آثار جرم را از بین میبرم و کسی هم متوجه ماجرا نمیشود. واقعا اشتباه کردم و از کرده خودم پشیمان هستم.
متهم میگوید کیوان را نمیشناخته و اینکه گفته میشود دوستان کیوان او را چندبار دیدهاند، درست نیست: من با کیوان هیچ برخوردی نداشتم و اگر میدانستم با خواهرم ازدواج کرده، چنین کاری نمیکردم. مشکلم این بود که به حرف مردم توجه کردم و اعتمادم را به خواهرم از دست دادم. من و کیوان هیچ مشکلی نداشتیم آن شب هم نمیخواستم او کشته شود و درگیری کاملا اتفاقی بود. من حتی چاقو هم نداشتم و هیچ نقشهای هم از قبل نبود.
برادرم بیخبر بود
ناهید اظهارات برادرش را تائید میکند. او میگوید: برادرم از ازدواج من و کیوان خبر نداشت. بعد از جدایی از شوهر اولم، رامین نسبت به من بدبین شده بود و میخواست زندگیام را کنترل کند. ما مرتب با هم بحث داشتیم تا اینکه با کیوان آشنا شدم و با هم به صورت صیغهای ازدواج کردیم.
هرکاری از دستم برمیآمد برای کیوان انجام میدادم، چون دوستش داشتم. مدت صیغهمان تمام نشده بود که کیوان به من گفت خانوادهاش دختری را برایش در نظر گرفتهاند و قصد دارد با او ازدواج کند و صیغه را فسخ کرد. من هم نمیتوانستم کاری بکنم. بعد از مدتی دوباره با من تماس گرفت و گفت باز هم میخواهد با هم باشیم، گفتم مگر تو قصد ازدواج نداشتی، چرا دوباره برگشتی؟ گفت من با دختری که دوستش نداشته باشم، ازدواج نمیکنم و دلم میخواهد با تو باشم. من هم قبول کردم ما دوباره صیغه محرمیت را خواندیم و منتظر فرصتی مناسب بودیم تا دوباره صیغهنامه بگیریم که این موضوع پیش آمد.
متهم میگوید:من رابطه نامشروع نداشتم و اتهامی که به من وارد کردهاند، اصلا درست نیست. ضمن اینکه در قتل هم نقشی نداشتم.
او ادامه میدهد: یک شب قبل از حادثه عمل جراحی سنگینی انجام داده بودم و در خانه استراحت میکردم. خبرهم نداشتم که برادرم میخواهد به دیدنم بیاید وگرنه به کیوان میگفتم نیاید. آن شب کیوان زنگ زد و گفت برای دیدن من میآید.
حدود ساعت 12 شب بود که با صدای فریاد و درگیری هراسان از خانه بیرون آمدم و دیدم کیوان و رامین درگیر شدهاند. رامین بعد از اینکه کیوان را زخمی کرد، مرا هم کنار او به زمین انداخت تا سرم را ببرد اما مادرم مانع شد. بعد رامین دستهایم را به لوله گاز بست و کیوان را به داخل خودرو کشاند تا به بیمارستان برساند.
ناهید، اختلاف با مقتول را انکار نمیکند و میگوید: میدانستم او بجز من با زنان دیگری هم ارتباط دارد. او اعتیاد داشت البته ترک کرده بود و من هم سعی میکردم کمکش کنم. اوایل خیلی سر این موضوع با او درگیر میشدم، اما بعد از مدتی دیگر برایم عادی شد ودرگیری نداشتیم. هیچ نقشهای در کار نبود و من از اینکه شوهرم فوت شده است، بشدت ناراحت هستم./ ضمیمه تپش
مرجان لقایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد