من دخترم را نکشتم. تانیا همه زندگی من بود. همسرم به دلیل داغی که به علت از دست دادن دخترمان دارد، نمیخواهد واقعیت را قبول کند.
تانیا را چه کسی کشت؟
مرگ او یک اتفاق بود. دخترم میخواست کاسه آبی را از بالکن به بیرون بریزد که پرت شد. من او را نکشتم.
اما اخبار منتشر شده نشان میدهد تو مرتکب این قتل شدی؟
اخبار درست نیست. کدام پدر را دیدهاید که تک فرزندش را بکشد؟ باز هم میگویم من دخترم را نکشتم.
اما تو اعتراف کردی؟
اعترافاتم تحت فشار بود. مرا در شرایطی قرار دادند که مجبور شدم اعتراف کنم.
بسیاری از متهمان به قتل همین ادعا را مطرح میکنند این که در فشار بودی، یعنی چه؟
وضع خوبی نداشتم. مدتها بود در زندان بودم. به من گفتند اعتراف کنی همه چیز تمام میشود. من هم اعتراف کردم، اما بلافاصله بعد از اعتراف آن را پس گرفتم. شرایط بازداشت و این که به کسی اتهام وارد شود، به اندازه کافی سخت هست.
چرا همسرت اصرار دارد قتل کار توست؟
او خیلی ناراحت است و فکر میکند من باعث قتل شدم. او نباید احساسات مرا نادیده بگیرد. من واقعا دخترم را دوست داشتم. مرگ تانیا برای من هم بشدت ناراحتکننده است.
دقیقتر توضیح بده دخترت چطور جان باخت؟
کاسه پر از آبی را برداشت تا بیرون بریزد. روی بالکن رفت بعد نفهمیدم چه شد که پرت شد. وقتی دیدم افتاد خیلی ترسیدم ولی کار از کار گذشته بود و دیگر نمیتوانستم کمکی بکنم.
شاهدان گفتهاند تو را دیدهاند که در بالکن سر و صدا میکردی، وسایل را به هم میکوبیدی و خیلی عصبانی بودی. دلیل این رفتار چه بود؟
من عصبانی نبودم خیلی ناراحت بودم. واقعا ترسیده بودم. دخترم را از دست داده بودم و نمیدانستم چکار بکنم.
وقتی دخترت به پایین پرت شد، همسرت کجا بود؟
همسرم برای خرید بیرون رفته و بچه را به من سپرده بود. دقایقی قبل از این حادثه با دخترم صحبت میکردم. این اتفاق ناگهانی بود و من هیچ نقشی در آن نداشتم.
با تانیا درباره چه موضوعی صحبت میکردی؟
درباره این که چرا زندگیمان به هم خورد و چرا خوشحال نیستیم.
در زندگیات مشکل داشتی؟
بله مشکلات زیادی داشتیم. رابطهام با همسرم خوب نبود. دخترم را دوست داشتم، اما همیشه مادرش با من دعوا میکرد. زندگی متشنجی داشتم. به دخترم میگفتم خیلی دوستش دارم و نمیخواهم این زندگی بدون او بگذرد و هر طور شده او را کنار خودم نگه میدارم. من و دخترم خیلی با هم درددل میکردیم.
این که تو اعتیاد داری، درست است؟
بله متاسفانه درست است. البته حالا ترک کردهام.
چه ماده مخدری مصرف میکردی؟
شیشه میکشیدم.
فکر نمیکنی ممکن است در توهم ناشی از مصرف شیشه دخترت را پرت کرده و باعث مرگش شده باشی؟
من همه چیز را به یاد دارم اگر در توهم شیشه این کار را کرده بودم، نباید چیزی یادم میماند، اما من هیچ چیز را فراموش نکردم.
ماجرایی که تعریف میکنی، چندان منطقی نیست و به نظر میرسد موضوعی را پنهان میکنی.
هیچ پنهانکاری در میان نیست. من واقعا این کار را نکردم و از چیزی هم نمیترسم. هیچ دلیلی هم که ثابت کند من دخترم را کشتهام، وجود ندارد حتی پزشکی قانونی هم نگفته کسی دخترم را به پایین پرت کرده است.
دلیلی برای اثبات حرفت داری؟
من و همسرم سالها آرزو داشتیم بچهدار شویم و کلی هزینه کردیم و پیش دکتر رفتیم. وقتی تانیا به دنیا آمد، زندگی من دگرگون شد و خیلی خوشحال بودم. حاضر بودم برایش بمیرم. ضمن این که من یک مهندس هستم. شأن اجتماعیام اجازه نمیداد دست به چنین کاری بزنم. در محلهای که این اتفاق افتاد همه ما را میشناختند. چرا باید در جایی دست به قتل میزدم که تا چند نسل قبلم را میشناسند و آبرویم میرود؟ میتوانستم دخترم را جای دیگری بکشم، اما این کار را نکردم.
همسرت مدعی شده دو شاهد وجود دارد که تو را حین پرتاب دخترت دیدهاند. ادعای او را قبول داری؟
نه قبول ندارم. اگر شاهدی هست چرا در این دو سال آنها را معرفی نکرده است.
خانوادهات میگویند بعد از این قتل زندگیات دگرگون شد. چه تغییراتی در زندگیات به وجود آمد.
تانیا همه کس من بود. بعد از مرگ او تنها چیزی که من و همسرم را به هم متصل میکرد، از بین رفت. همسرم از من جدا شد. راستش مقاومتی در برابر این جدایی نکردم چون من در زندان بودم ضمن این که رابطه ما دیگر درست شدنی نبود.
در مورد اعتیادت به شیشه بگو. از چه زمانی معتاد شدی؟
اول تفننی مصرف میکردم، اما بعد تبدیل به یک عادت شد و دیگر نتوانستم ترکش کنم. روزبه روز هم بیشتر وابسته میشدم. همسرم خیلی به من فشار میآورد که ترک کن و همین هم وضع مرا بدتر میکرد. مشکلات زندگی، مرا به این وضع دچار کرد.
گفتی دخترت را خیلی دوست داشتی و او همه زندگیات بود. چرا به خاطر او ترک نکردی؟
میخواستم ترک کنم، اما نمیشد. کسی کمکم نمیکرد. من به کمک نیاز داشتم.
رابطهات با دخترت چطور بود؟
رابطه خیلی خوبی باهم داشتیم من و تانیا همیشه کنار هم بودیم او بیشتر از مادرش به من وابسته بود. خیلی دختر مهربانی بود. او محرم اسرار من بود.
فکر میکنی حالت نشئگی که به علت مصرف شیشه به تو دست میداد و از آن لذت میبردی، آنقدر ارزش داشت که به خاطرش زندگیات به این روز بیفتد؟
من زنم را دوست داشتم. دخترم همه زندگیام بود و همه چیز برایم عالی بود. از وقتی فشار زندگی رویم زیاد شد، به سمت مواد رفتم. نمیدانستم باید چکار کنم تا این فشار کم شود.
من اشتباهات خودم را قبول دارم و میدانم نباید به سمت مواد میرفتم و اگر بیشتر برای خانوادهام وقت میگذاشتم همه چیز بهتر میشد، اما اشتباهاتی هم از طرف همسرم بود. او هم کارهایی کرد که نباید میکرد. با این که من قبول دارم چه اشتباهی کردم، اما او اشتباهاتش را قبول ندارد. میخواهد از من انتقام بگیرد و جلوی همه مرا مقصر نشان دهد.
اما یک چیز دیگر را باید بگویم و آن این که هیچچیز ارزش از بین رفتن دخترم را نداشت. هر چند تقدیرم این بود که داغ فرزند ببینم و یک اتفاق دخترم را از من گرفت البته این را هم قبول دارم که اگر اعتیاد نداشتم، بیشتر میتوانستم به دخترم رسیدگی کنم و مراقبش باشم. از این بابت خودم را سرزنش میکنم، اما در مورد قتل دخترم باید دوباره تاکید کنم کار من نبود.
خیلی وقتها از خدا میخواهم مرا هم پیش دخترم ببرد. این زندگی برایم از مرگ بدتر است. ای کاش من به جای دخترم میمردم. او خیلی جوان بود و تازه باید زندگی را تجربه میکرد و طعماش را میچشید، اما نتوانست. من هم بعد از دخترم طعم زندگی را نچشیدم و
نخواهم چشید.
همسرت چه درخواستی دارد؟
او از قضات خواست مرا محکوم کنند. میدانم پول دیهای که خواسته برای تنبیه من است و نه چیز دیگری، اما چیزی که من میخواهم این است که باور کند من قاتل نبودم. زندگی من بعد از تانیا و رفتن همسرم مثل درختی شد که انگار پایش نفت ریخته باشند. خشکید و تمام شد. چه در زندان باشم و چه در خانه فرقی نمیکند این غم دستبردار نیست و من همچنان زجر خواهم کشید.
پس چرا اصرار داری قتل کار تو نیست؟
چون میخواهم غمی که تحمل میکنم فقط غم از دست دادن فرزندم باشد نه چیز دیگری. دردی که بابت از دست دادن دخترم میکشم برایم تا آخر عمر کافی است./ ضمیمه تپش
مریم عفتی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد