در میان انبوهی از برنامههای ریز و درشت کودک و نوجوان که با انواع و اقسام عموها و خالهها و داییها و عمهها پیوند خورده و غالباً به مسائل واهی و کمارزش ختم میشود کلاه قرمزی با همه اشکالهایش بهترین برنامه کودک سالهای اخیر تلویزیون است که توانست علاوه بر جذب مخاطب پیامهای اخلاقی متعددی را به مخاطب و کودک حتی بزرگسال منتقل کند.
قرار نیست در این مطلب بحث قیاس را پررنگ کنیم و با زیر سؤال بردن سایر برنامههای کودک و عروسکی از کلاهقرمزی تمجید کنیم.
متن و محتوا
نکتهای که باید ذکر شود، بحث متن و محتوای مجموعههای کودک و نوجوان است که در اغلب برنامههای مرتبط با این گروه سنی مسائل و مفاهیمی بیان میشود که تکرار پیشپا افتادهترین مباحثی است که به یک کودک میتوان آموخت.
مسواک زدن، زود خوابیدن و... مسائلی است که در خانوادههای امروزی به عنوان نخستین آموزشهای تربیتی به فرزند گفته میشود و اگر هم مباحثی چون احترام به بزرگترها و دروغ نگفتن مطرح میشود به خاطر آگاهی نداشتن افراد نویسنده و کمسوادی برخی از آنها در امور تربیتی کودکان و نوجوانان به صورت کلی و بسیار مستتر گفته میشود که در نهایت بسیار بیتأثیر و خام از آب درآمده و بیننده کمسن و سال هم خیلی با آن ارتباط برقرار نمیکند.
با این حال مجموعه کلاه قرمزی نشان داد که حمید جبلی و ایرج طهماسب بهطور علمی و کامل کودک، نوجوان و حتی مخاطب بزرگسال را میشناسند و بخوبی میدانند که چطور و چگونه مفاهیم و مباحث را بیان کرده و تأثیرگذار باشند.
به عنوان مثال نگهداشتن کاغذ شکلات از سوی کلاه قرمزی و داستان نشان دادن آن به پیرزن فقیر به قصد نخوردن شکلات و کم شدن آن، آنقدر تأثیرگذار بود که مخاطب بزرگسال را هم به فکر فرو میبرد یا بحث مهاجرت افراد برای درس خواندن به خارج از کشور که به خدمت به کشور و موارد دیگری ختم میشود، پیامهای پنهان و آشکاری داشت که مخاطب را تا حد زیادی به فکر وا میداشت.
استفاده از چهرهها و ستارهها
دیدن چهرهها و ستارهها یکی از مواردی است که اغلب مخاطبان تلویزیونی دوست دارند در مناسبتهای مختلف نظارهگر آن باشند اما در بسیاری از برنامهها این افراد در قالبی تصنعی جلوی دوربین ظاهر میشوند. برنامه کلاه قرمزی بخصوص در سال 92 و 93 با دعوت از بازیگران مطرح سینما و همکاری یکی، دو قسمته با آنها چارچوبهای کلیشهای و اتوکشیده را شکسته و بیننده تلویزیون میتواند از فاصله نزدیکتر با ستارهها و چهرهها آشنا شود.
حضور بازیگرانی چون شهاب حسینی، نگار جواهریان، باران کوثری و ... از جمله افرادی بودند که کمتر در برنامههای رسمی و جدیتر تلویزیون دیده بودیم که مخاطبان را علاوه بر خشنودی با چهره صمیمیتری از آنها آشنا کرد و نشان داد که اگر برنامهای شناسنامه و وقار داشته باشد حتی اگر هم آن برنامه کودک باشد ستارههای سینما هم در آن حضور پیدا میکنند.
عروسکهای جدید و قدیمی
در حال حاضر که کلاه قرمزی و پسرخاله به عنوان دو شخصیتی که برند و شناسنامه دارند سازندگان این برنامه با خلاقیت و بدعتشان بعد از چند قسمت عروسکهای جدیدی را به مجموعه میافزایند که در بسیاری از مواقع موفق بودهاند اما در این میان گروه دچار دو چالش جدی میشود. نخست اینکه وقتی تعداد عروسکها از یک مقدار فراتر میرود پرداختن به همه عروسکها و شخصیتهای داستان مشکل میشود به طوری که در این فصل از کلاه قرمزی شاهد آن بودیم که شخصیتهای اصلی قصه یعنی کلاه قرمزی و پسرخاله به حاشیه میرفتند.
نکته بعدی هم حضور عروسکهایی است که ممکن است برای کودکان کمسن و سال ایجاد رعب کند، برای مثال شخصیت دیوی شاید برای بسیاری از بزرگسالان و نوجوانان جذابیت داشت اما برای نونهالان و کودکان چهره خوشایندی نداشت و این ورود میتواند امتیاز منفی محسوب شود.
نکته آخر در مورد عروسکها هم کمرنگشدن عروسک <جیگر> بود که با وجود شبهات و شایعههایی در سال گذشته مبنی بر حذف این عروسک که به نوعی در رسانههای بیگانه هم بازتاب داشت، بیننده ثابت و غیرثابت حساسیت ویژهای روی حضور این شخصیت داشت اما حضوری کمرنگ و کماثر، باعث آن شد تا شبهات تا حدی باقی مانده و به شایعه حذف آرامآرام شخصیت جیگر دامن زند.
دکور برنامه
انتظار هر مخاطب برنامه کلاه قرمزی به خاطر قدمت و شخصیت این عروسک محبوب آنقدر هست که توقع داشته باشد دکور و طراحی صحنه برنامه، فضایی متمایز و فوقالعاده داشته باشد اما در کلاه قرمزی 93 وضع به این صورت نبود و دکور برنامه چنگی به دل نمیزد. حتی اگر عروسکها حضور نداشتند میشد به راحتی گفت که این دکور یک برنامه تازه با بودجه ناچیز و آماتور است. در حالی که قرار نیست همه برنامه فقط عروسکها باشند و قصه آنها.
بیتردید موفقیت و حرکت درست عوامل متعدد یک اثر همچون کارگردانی، عروسکگردانی، دکور و طراحی صحنه و... میتواند مجموعهای قابل دفاع و برجسته را خلق کند و کاستی در هر کدام باعث ضربه به کار خواهد شد. به همین خاطر باید به عوامل و سازندگان گفت بگذارید کلاه قرمزی در همه بخشها موفق باشد.
موسیقی
آهنگساز این مجموعه محمدرضا علیقلی یکی از بهترین کارهایش را تقدیم کلاه قرمزی کرده که در ذهن بینندگان به صورت جدی نقش بسته است، اما یکی از اشکالهای بخش موسیقی، خواندن شخص ایرج طهماسب در تیتراژ ابتدایی برنامه بود که هم خارج خوانده شد و هم بسیار بیانرژی. به نظر میآمد که آقای مجری روزی که خواسته این آهنگ را اجرا کند، یکی از بیحوصلهترین روزهای عمرش بوده و با کسالت بسیار به خواندن و اجرای ترانه نخست پرداخته است که این مسأله تا حدودی انرژی ابتدایی کار که باید با قدرت بیشتری شروع میشد را خنثی میکرد، از اینرو جا دارد سازندگان کلاه قرمزی به مسائل اینچنینی هم با دقت و نکتهبینی بسیار بنگرند، چرا که کودکان بسیار حساستر از بزرگسالان هستند.
و...
به هر حال کلاه قرمزی پتانسیل فراوانی برای رشد و تقویت شخصیتهای خلق شده و شخصیتهای جدیدتر دارد و ظرافت در همه زمینهها، مجموعه کلاه قرمزی را میتواند به سمت بازارهای جهانی و تلویزیونهای سایر کشورها سوق دهد. (سیدکامران علمدهی/ روزنامه ایران)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد