ایران سرزمینی که نمی‌شناختیم

ایرانی‌های مهمان‌نواز، ایرانی‌های مهربان، ایران امن، ایران چهارفصل. اینها کلیدواژه‌های ثابت گفته‌های گردشگران خارجی است که برای سفر به کشورمان آمده‌اند و جالب این‌که به‌ جای این واژه‌ها، پیش از سفر به ایران، واژه‌هایی همچون نبود امنیت، انفجار، دزدی و... بوده است.
کد خبر: ۶۵۷۲۳۹
ایران سرزمینی که نمی‌شناختیم

این‌که ایران در نگاه سیاحان خارجی چگونه است، سوالی است که بسیاری از جهانیان سراغش را از رسانه‌های خارجی می‌گیرند و این یعنی برداشت نادرست از شرایط داخلی ایران.

بهترین چیزی که می‌تواند این نگاه را سالم کند نه تبلیغ رسانه‌های داخلی برای خنثی کردن سیاه‌نمایی‌های غربی که اتفاقا ترغیب به سفر خارجیان به ایران است. واکنش این گردشگران به اتفاق‌های داخلی هم فال است و هم تماشا، هم آینه‌ای است از فرهنگ سفر ایرانی‌ها و هم نشان دادن واقعیتی است به سیاحان خارجی در برابر رسانه‌های غربی.

به ایران بروید، تردید نکنید

داگ مک گرگور و ژان پتی
سان متیو، کالیفرنیا، آوریل 2011

نخستین عصری که در تهران بودیم، من و همسرم ساعت 10 شب به پارک بزرگ مجاور هتلمان رفتیم تا کمی پیاده‌روی کنیم. در پارک شمار بسیاری از خانواده‌ها همراه بچه‌هایشان و سالمندان به پیک‌نیک، بازی و تفریح می‌پرداختند. من و همسرم با تعجب به یکدیگر نگاه کردیم و با خنده از هم پرسیدیم؛ ما برای چه آن‌قدر نگران بودیم؟

ایران بدون شک یکی از دوستانه‌ترین مکان‌هایی بود در که تمام عمرمان بازدید کردیم. من در تصمیمی عجیب به هرکس که با من چشم در چشم می‌شد خودم را معرفی می‌کردم.

دست تکان می‌دادم، به فارسی سلام می‌کردم و می‌گفتم من اهل آمریکا هستم! عکس‌العمل ایرانی‌ها هیجان‌انگیز بود؛ آنها به سلامم پاسخ می‌دادند، جلو می‌آمدند و با خوشرویی با ما وارد گفت‌وگو می‌شدند. بیشتر ایرانی‌ها می‌توانستند تا حدی به انگلیسی حرف بزنند. صحبت‌هایشان جالب بود. گویی ما را مدت هاست که می‌شناسند.

برایمان از فامیل‌هایی که مثلا در ایالت نیوجرسی یا کالیفرنیاداشتند سخن می‌گفتند و با رغبت با ما عکس یادگاری می‌گرفتند.

ایران تنها به زیبایی‌های بیابان‌های جنوبی اطراف شیراز و کرمان خلاصه نمی‌شد، بلکه کوهستان‌های پوشیده از درخت شمالی در کنار دریای مازندران، چشم‌اندازهای بی‌نظیری را به ما هدیه کرد. دیدن زیبایی‌های متفاوت طبیعی که همگی در یک کشور جمع شده، عالی بود.

در ایران یک لحظه احساس نگرانی و تنهایی نکردیم و این خیلی خوب بود. و البته تجربه‌های فرهنگی که عالی و نفسگیر بود. برای رفتن به ایران لحظه‌ای تردید نکنید چون این کشور ارزش یک بار سفر کردن را دارد.

ایران بهشت است

مد کاوو، فیلیپین، ژوئن 2013

در یک عصر یکشنبه که مشغول رسیدگی به امور خانه و استراحت بودم، عکسی یافتم از سفرم به جزیره کیش. این جزیره کوچک که در داخل مرزهای ایران قرار دارد به دبی نزدیک است. من حدود یک سال در دبی زندگی می‌کردم. شرایط کار در دبی برایم خیلی سخت بود. حضور در یک بیابان خشک در وسط خاورمیانه با آفتابی سوزان، روزهای نفسگیری برایم به‌شمار می‌آمد. یک روز دررحمت خدا به رویم باز شد و فرصت سفر تفریحی برایم مهیا گشت. خیلی خوشحال بودم اما بخش غم‌انگیزش این بود که به جایی سفر می‌کردم که برایم آشنا نبود یعنی ایران. اضطراب زیادی داشتم و نگران بودم که در آنجا بمیرم! یا اتفاق ناگواری پیش آید. با دیدن هواپیمایی که قرار بود سوارش شوم، مضطرب‌تر شدم؛ اما زمانی که هواپیما در فرودگاه کیش نشست، همه چیز متفاوت بود. انتظار داشتم رفتار مسئولان فرودگاه سرد و مانند رفتار انتظامات کره‌شمالی باشد، اما این‌گونه نبود. گرما متعادل‌تر و همه جا تمیز و پاک بود. شاید باور نکنید اما شوخی نمی‌کنم، ایرانی‌ها رفتار بسیار دوستانه‌ای با من داشتند. من دوستان بسیاری در هتل محل اقامتم پیدا کردم و در طول دو ماهی که در کیش زندگی می‌کردم، واقعا لذت بردم و آرامش داشتم. کاش روزی بتوانم باز هم به ایران سفر کنم. از دید خیلی از فیلیپینی‌ها، ایران یک بیابان بزرگ است. اما در نظر من ایران بهشت است.

مَجوری والز 2009: اگر بخواهم فقط یک جمله برای ترغیب گردشگران به سفر به ایران بگویم، این است: «خوراک‌های ایرانی بی‌نظیر است» وجود میوه‌های تازه به مقدار زیاد، پنیر فتا برای هر روز صبحانه، سرو چای در هر نشست و برخاست، شیرینی‌های محلی متنوع، بستنی سنتی با طعم الهی گل‌رز [منظور گلاب است.] مردم ایران بسیار مهمان‌نواز هستند. گمان می‌کنم ما آمریکایی‌ها باید کمی از آنها یاد بگیریم.

ایرانی‌های اهل سفر

سوزان دیلووِر، آمریکا، نوامبر 2011

هم اتاقی‌ام «پائولت» از ایران و خاطراتش برایم زیاد گفته بود. از مهمان‌نوازی ایرانی، از خوش‌برخوردی و راحتی برقراری ارتباط با آنها. پس از آن‌که خودم به ایران سفر کردم متوجه شدم که حق با او بود. هر چند که پائولت چند سال پیشتر از من به ایران سفر کرده بود، اما رفتار ایرانی‌ها همچنان صمیمانه و دوستانه بود. نخستین نکته‌ای که درخصوص ایران برایم جالب بود، حضور گردشگران داخلی در سایت‌های فرهنگی و تاریخی بود.

گمان می‌کردم ایرانی‌ها زیاد به سفر کردن آن هم سفر داخلی به جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی خود علاقه ندارند، اما گویا اشتباه می‌کردم. جالب‌تر این‌که بیشتر این گردشگران، دانشجویان جوان ایرانی بودند.

آنها مشتاقانه با ما وارد صحبت می‌شدند و اغلب پرسش‌هایی مثل اهل کجا هستید، می‌پرسیدند. هیچ‌کدام از ایرانی‌ها با فهمیدن این که ما آمریکایی هستیم، چهره درهم نمی‌کشیدند و برخورد بدی نشان نمی‌دادند. برعکس بیشتر دانشجویان از اوضاع تحصیلی در آمریکا جویا می‌شدند و از تحصیل در دانشگاه‌های آمریکا صحبت می‌کردند. برای بیشتر ایرانی‌ها پرسیدن این پرسش از ما که آیا در کشورشان به ما خوش می‌گذرد، مهم بود. اغلب از ما می‌خواستند دوستان و اقواممان را به سفر به ایران تشویق کنیم.

ایرانی‌ها حضور گردشگران خارجی را در کشورشان دوست دارند. گاه از ما اجازه می‌گرفتند تا با گوشی‌های تلفنشان عکسی یادگاری از ما به تنهایی یا همراه خود یا دوستانشان بگیرند. حتی برخی ما را به خانه‌هایشان که در شهرهای دیگر بود، دعوت می‌کردند. متاسفانه ما به‌صورت گروهی و با تور سفر کرده بودیم و امکان خارج شدن از برنامه تور را نداشتیم. قطعا حضور در خانه یک ایرانی می‌توانست تجربه جالبی باشد./ ضمیمه چمدان

مترجم: آیسا اسدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
امیر
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۳
۰
۰
جونم ایران

نیازمندی ها