همین دوگانه واقعیت و مفهوم پدیدار شده در اذهان عمومی در مواجهه با عنوان حزب نیز بروز و ظهور مییابد، آنجا که میان تعریف ساده و کاربردی و روشن حزب در کتابهای علمای علم سیاست با آن پدیده پیچیده، مرموز و دردسرزایی که دستکم بخشی از جامعه به آن قائل است فرسنگها فاصله افتاده و همین امر فرجام تحزب در کشورمان را مهآلود کرده است.
چنانچه در تعاریف ارائه شده از حزب در فرهنگهای واژگان سیاسی آمده، حزب به گروهی از شهروندان اطلاق میشود که دارای اهداف و منافع سیاسی مشترک بوده و برای رسیدن به آن منافع و اهداف مبارزه کرده و برنامههای کادر رهبری حزب را که عموما بر پایه خط مشی و اساسنامه حزبی است، اجرا میکند. در این رهیافت، رهبری حزبی، ایدئولوژی، کادر سازمانی و پایگاه اجتماعی از ضروریات یک تشکیلات حزبی محسوب میشود.
با وجود این تاریخچه فعالیت احزاب در ایران معاصر کمتر نسبتی با تعریف آکادمیک موجود داشته و بعضا دارای ماهیتی غیرشفاف و عمدتا زیرزمینی است که البته چنین وضعی دلایل خاص خود را دارد.
چنان که در برخی کتب تاریخی اشاره شده، دوره زمانی تشکیل اولین تشکلهای سیاسی به سالهای منتهی به انقلاب مشروطه بازمیگردد. همان هنگام که انجمنهایی چون مجمع آدمیت، انجمن مخفی، انجمن ملی و کمیته انقلابی فعال بوده و فضا را برای یک دگرگونی عمیق که آبستن مدرنیته سیاسی در ایران بود فراهم میکردند. با این همه، دیری نپایید که اولین احزاب ایران با الگوبرداری از مدلهای غربی پس از امضای فرمان مشروطه قد علم کردند، اما چنان نارس متولد شدند که هیچ یک عمری طولانی نکرده و به سرنوشت آزادیهای سیاسی محدود و بیدوام همان عصر گرفتار آمدند. حزب اجتماعیون ـ عامیون به عنوان اولین حزب رسمی در ایران نمود بومی حزب سوسیال دمکرات در مغرب زمین محسوب میشد که خیلی زود دچار فروپاشی شد و به دلیل فقدان تجربه سیاسی کافی، جای خود را به دیگر احزابی داد که آنها نیز هر یک سرنوشت مشابهی پیدا کردند.
با روی کار آمدن رژیم پهلوی و به دنبال تحولات رخ داده در سیاست بینالملل و گذار از استعمار کهن به استثمار نوین، ریشههای تضعیف نظام حزبی ایران علاوه بر بیتجربگی دمکراتیک به غدههای عفونی دیگری چون دیکتاتوری مدرن و دخالت خارجی نیز پیوند خورد و افکار عمومی را نسبت به احزاب داخلی بدبین کرد. چنین بود که پس از اشغال شمال و جنوب ایران توسط قوای روس و انگلیس در آغاز دهه 20 شمسی، بخشی از احزاب گرفتار دام وابستگی به بلوک شرق شدند و در پیکار سیاسی داخلی لهجهای روسی پیدا کردند و بخشی نیز غرب را قبله آمال خود دانستند و نسخههای لیبرالی برای توسعه ایرانی پیچیدند و در این میان حتی ناسیونالیستهای وطنی و احزاب برخاسته از تفکرات مذهبی مردم ایران نیز ناچار بودند در زمینی بازی کنند که خود برای قاعدهمند ساختن کنشهای سیاسی در داخل پیشبینی نکرده بودند.
شاید یادآوری تاریخ، تکرار مکررات باشد که احزاب سیاسی در تاریخ معاصر کشورمان چگونه بر سر امتیازات نفتی و غیرنفتی بیگانگان سینهچاک کرده و بجز معدودی، نقش وکیل مدافع دولتهای خارجی را بازی میکردند و به جای تشکیل لابیهای پارلمانی و فراکسیونهای حزبی، اوقات فراغت خود را در باغ این یا آن سفارتخانه میگذراندند.
به این ترتیب، استبداد پهلوی که حکم به انحلال احزاب و سرکوب مخالف میداد در کنار وابستگی خارجی، همچون دولبه یک قیچی، تحزب در کشورمان را تحت فشار قرار داده و پایگاه اجتماعی احزاب را به عنوان ریشه اصلی پاگرفتن نهال حزب در ایران خشکاندند و چنین بود که وقتی نغمه انقلاب در هر کوی و برزن بلند شد، تودههای ناراضی از وضع موجود بودند که دیگر دایره بسته نخبگان و نبود آزادی و استقلال کشور را نمیخواستند و رأی به جمهوری اسلامی دادند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، اولین حزب سیاسی ایران به نام نظام برآمده از انقلاب تشکیل شد. مهمترین نخبگان انقلابی به عضویت این حزب درآمدند و نطفه تحزب در ایران پس از انقلاب با تشکیل این حزب فراگیر بسته شد. با این حال به نظر میرسید اتاق فکر نفاق که میدانست شفافیت کنشهای سیاسی در ایران به سبب پا گرفتن احزاب قدرتمند با سلایق مختلف تا چه اندازه میتواند مانع تحرکات گروههای افراطی باشد، تیر 1360 شهید بهشتی مغز متفکر این حزب را هدف قرار داد تا بخش بزرگی از رأس و کادر حزبی بر اثر یک انفجار تروریستی به شهادت برسند و یک بار دیگر روند توسعه احزاب در ایران با مانعی جدی مواجه شود.
به دنبال این حادثه و وقوع برخی اختلافنظرها که از وجود تکثر دیدگاههای سیاسی میان انقلابیون نشان داشت، حزب جمهوری اسلامی شش سال پس از آن انفجار شوم منحل شد، اما از دل آن تشکلهای سیاسی تازهای سر بر آوردند که بعضا هنوز هم به فعالیت در صفحه شطرنج سیاست در ایران پس از انقلاب ادامه میدهند.
با این همه به نظر میرسد هنوز هم همان ذهنیت تاریخی مردم به منفعتطلبیهای حزبی که در تاریخ این کشور معمولا نسبتی با منافع ملی نداشته، در کنار فرهنگ سیاسی موجود در کشورمان که کمتر مفهوم رقابت و مشارکت سیاسی را تاب میآورد و نیز تلاش برخی دولتیها برای ایجاد گروههای دولتساز باعث شده است همچنان ایران از نظر تمرین تحزب و فعالیت احزاب ریشهدار و قدرتمند دچار ضعف و کاستیهایی باشد.
اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای ایجاد یک نظام حزبی قدرتمند صورت گرفته و گامهایی برای اصلاح قانون احزاب و احیای نقش احزاب در فرآیند انتخابات برداشته شده، اما همه این گامها تاکنون نتوانسته است به جبران کاستیهای لااقل یکصد ساله در قدرت گرفتن تحزب در کشورمان کمک کند.
شاید به همین دلیل باشد که هماکنون سرنوشت خانه احزاب در هالهای از ابهام فرو رفته و این به نمادی تبدیل شده برای توصیف وضع نظام حزبی در کشورمان که باید دید میتواند به افزایش تحمل سیاسی و مشارکت و شفافیت رقابت بینجامد یا این که بالعکس، خود محملی برای تشدید اختلافات خواهد شد، چنانچه برخی احزاب در طول تاریخ معاصر کشورمان چنین سهمی در تاریخ سیاسی داشتهاند.
با این همه اگر این اجماع ملی وجود داشته باشد که احزاب ـ دستکم روی کاغذ و با استناد به تعاریف ارائه شده در کتابهای آکادمیک علم سیاست ـ نقشی مثبت در تحولات سیاسی کشور ایفا میکنند، باید گامهایی عملیاتیتر برای زایش احزابی فراگیر، شفاف و قدرتمند در کشورمان برداشته شود؛ احزابی که بتوانند جایگزین انبوه پاتوقهای سیاسی موجود شده و با عملکرد خود، خاطره منفی بهجا مانده از احزاب وابسته یا استبدادزده در طول تاریخ معاصر کشورمان را اندکاندک پاک کنند.
در همین خصوص تا آنجا که ایدهآلهای سیاسی ایجاب میکند، میتوان به تکرار نسخههایی پرداخت که در طول تاریخ برای پاگرفتن تحزب در کشورهای مختلف پیچیده شدهاند.
1 ـ پرهیز از افراط در موضعگیریها با هدف افزایش آستانه تحمل سیاسی بهمنظور تقویت روحیه پذیرش نظام رقابتی
2 ـ تدوین یک نظام جامع حزبی همراه با تعریف کامل قواعد بازی سیاسی بهمنظور دستیابی به یک اخلاق سیاسی فراگیر و نیز اجماع نخبگان برای جلوگیری از برهم زدن بازی با تکیه بر برخی بداخلاقیها
3 ـ پیشبینی جایگاه واقعی احزاب در درون ساختارهای سیاسی کشور برای تعریف مشخص ارتباط نهاد دولت با جامعه مدنی
4 ـ حفظ استقلال سیاسی نخبگان و فعالان حزبی و جلوگیری از تبدیل شدن به ابزاری برای پیگیری منافع دولتهای بیگانه که در تضاد با منافع ملی کشورمان باشد.
5 ـ توسعه مطبوعات به منظور شفافسازی فعالیتهای سیاسی و ضرورت یافتن برافراشته شدن تابلوهای حزبی
6 ـ بازتعریف مفهوم حزب در ادبیات سیاسی کشور و جلوگیری از تخریب معنایی آن از طریق کژکارکردهای سیاسی
7 ـ آموزش دانش سیاسی از مقطع دانشآموزی با هدف تغییر تدریجی فرهنگ سیاسی و افزایش روحیه مشارکت سیاسی و توجه به فعالیتهای جمعی
8 ـ تلاش برای طراحی مدل تحزب ایرانی ـ اسلامی با هدف بهرهگیری از فرهنگ ایرانی و آموزههای اسلامی در امر سیاستورزی
9 ـ تمرین برنامهمحوری و ترک پوپولیسم سیاسی به منظور ایجاد زمینههای پذیرش تحزب
10 ـ و در فرجام، ایجاد ائتلافهای گامبهگام میان تشکلهای موجود با هدف ایجاد احزابی معدود اما قدرتمند، فراگیر و شفاف در کشور
هرچند به نظر میرسد در حال حاضر هنوز باید برای رسیدن احزاب به جایگاه واقعی خود صبر پیشه کرد و از تضعیف و تخریب احزاب به سبب گناه پیشینیان پرهیز کرد، اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که هر کنش امروز سیاسی ما، خود تمرینی است برای سیاستورزی حزبی و در همین راستا برای تقویت نظام حزبی در کشور، با تکیه بر تجربه گذشته باید گامهایی کوچک، اما هدفمند تعریف کرد و مانع شد که آرمانگراییهای غیرواقعی و بلندپروازیهای خاماندیشانه برای بر صدر نشاندن احزاب در کشور بدون توجه به زمینههای لازم آن، بار دیگر ما را به عقبگردی تاریخی در فرآیند تحزب بکشاند و خود، دلیلی شود در کنار سایر عوامل برای به شکست کشاندن تجربه توسعه سیاسی در کشوری که با وجود قدمت تاریخی بسیار، در تمرین تخریب، جوان محسوب میشود.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد