ستایش در 2 دهه بعد

سری دوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» که سری اول آن حدود سه سال پیش از تلویزیون پخش شد، از اواخر دی‌ماه امسال از شبکه سه سیما به روی آنتن رفت تا باز هم مخاطبانش را با خود همراه کند.
کد خبر: ۶۴۸۵۷۹
ستایش در 2 دهه بعد

سریال ستایش2 جمعه شب‌ها ساعت 20 و 45 دقیقه از این شبکه پخش می‌شود و بازپخش آن شــنبه‌ها ساعت 14 و 30 دقیقه است. این مـــــجموعه کـــــه در 40 قسمت 45 دقیقه‌ای تولید شده است به تهیه‌کنندگی آرمان زرین‌کوب و کارگردانی سعید سلطانی است که سری اول آن را هم کارگردانی کرده بود. نویسندگی این سریال را سعید مطلبی بر عهده داشت و سری دوم آن نیز توسط خود او نگاشته شده است.

در این مجموعه تعدادی از بازیگران آن همچون داریوش ارجمند، نرگس محمدی، سیما تیرانداز و رامسین کبریتی، در کنار بازیگران جدیدی همچون مهدی سلوکی، حدیث میرامینی، فریبا نادری، آتیه جاوید، امیرمحمد زند، فریبا طالبی و نازلی رجب‌پور قرار گرفته‌اند تا مرحله دوم را در زمان حال روایت کنند.

از آنجایی که سری دوم این مجموعه با فاصله زیادی از پخش سری اول آن آماده پخش شد، خلاصه‌ای از سری اول آن در شش قسمت 45 دقیقه‌ای از شنبه بیست و یکم دی‌ماه از ساعت 19 و 45 دقیقه از شبکه سه سیما آغاز ‌شد و تا پنجشنبه ادامه یافت تا مروری بر گذشته کاراکترها باشد.

سری نخست این مجموعه درباره داستان پدری به نام حشمت فردوس بود که برای به سرپرستی گرفتن نوه‌هایش به مقابله با ستایش، همسر پسرش می‌پرداخت و گره‌های داستان و سایر رویدادهای آن نیز در همین تعقیب و گریزها صورت می‌گرفت.

سری دوم ستایش 22 سال پس از فرار ستایش و فرزندانش را نشان می‌دهد. اینک هر سه با هویتی دروغین و با نام فامیل رودباری زندگی می‌کنند. ستایش آسوده‌خاطر است از این‌که با تغییر هویت خود و فرزندانش برای همیشه از چنگ حشمت فردوس گریخته است. او اکنون صاحب رستورانی در رودسر است و اعتبار و شهرتی نیکو دارد. اما بر​خلاف تصورش دست سرنوشت یک بار دیگر حشمت فردوس را رودرروی او قرار می‌دهد تا بار دیگر همت خود را بیازماید و برای حفظ فرزندانش به جنگ با مشکلات برود.

تفاوت اصلی سری اول ستایش با بخش دوم آن در زمانی است که قصه آن روایت می‌شود.

قهرمان و ضدقهرمان این مجموعه که به ترتیب ستایش و حشمت فردوس هستند، هر کدام اصول اعتقادی خود را دارند. ستایش زنی است که برای رسیدن به مرد محبوبش همه مصائب را به جان می‌خرد و بی‌دریغ می‌کوشد تا آنچه را که می‌خواهد به دست بیاورد. او پس از مرگ همسرش باز هم این تلاش و تکاپو را ادامه می‌دهد تا فرزندانش را که تنها یادگار همسرش هستند، نزد خود نگه دارد و در این راه ملامت‌های بسیار را تاب می‌آورد و تحمل می‌کند. اما حشمت فردوس شخصیتی است که در سری دوم سریال ستایش 20 سال پیرتر شده است، این شخصیت از جمله افرادی است که با گذشت زمان، اصولشان تغییر نکرده و از معیارهایشان عدول نمی‌کنند و به‌رغم تغییرات و تحولات و فشارهایی که جامعه بر آنها تحمیل می‌کند، اما دغدغه‌های خود را دارند. این دست افراد به اعتقادات خود اعتیاد دارند و باورها و عقایدشان در عمق ذهن‌شان ریشه دوانده است و با گذشت زمان آنها را فراموش نمی‌کنند.

این دو شخصیت که هر کدام اسطوره‌های معادلی در سرزمین‌های دیگر دارند و کارکرد آنها جهانشمول است، ویژگی مشترکشان تکیه بر خواست و عقاید خود تا سرحد نابودی است، با این تفاوت که یکی پیرو قلب خود است و دیگری پیرو قوانین ذهنی خود. در واقع در علوم اسطوره‌شناسی و روان‌شناسی این دو؛ یعنی ستایش و حشمت به ترتیب شخصیتی دیونیزوسی و آپولونی دارند که اولی محور همه رفتارهایش خواست‌های قلبی و دومی نظم و قانون است. یکی از رموز موفقیت این سریال در سری اول آن، به‌رغم بعضی ضعف‌هایی که در بازی برخی بازیگران و در کارگردانی اثر قابل مشاهده بود، همین تقابل اسطوره‌های متضاد بود. اما در سری دوم این مجموعه از این تقابل اسطوره‌ای تنها یکی از جدل‌های آنها باقی مانده و به کشمکشی برای به دست‌آوردن بچه‌ها فروکش کرده است.

دلیل از بین رفتن ریشه‌های اصلی اساطیری تغییر رفتار یکی از این دو است. در سری دوم ستایش می‌بینیم که ستایش که پا به سن گذاشته است، بسیار قانونمند و نظم‌محور عمل می‌کند و خبری از آن شور و حیات اولیه در او نیست. او که در شهرستانی کوچک و میان بومیان آن به تنهایی بار فرزندان و زندگی‌اش را به دوش کشیده است، برای حفظ آبرو و آرامش خانواده، زنانگی خود را کنار نهاده و همچون یک مرد در این دنیای مردانه گام برداشته است. در یکی از سکانس‌های این مجموعه تلویزیونی می‌بینیم ستایش که اکنون ثنا نامیده می‌شود دختر دم بختش را نصیحت می‌کند، اما نصیحت او از جنس پندهای پدرانه است. بنابراین عصیان‌های برآمده از خواسته‌های پاک قلبی، تبدیل به پختگی و رفتارهای محتاطانه‌ای شده که گرچه از دل روزگار سختی که بر او گذشته درآمده است، اما نمی‌تواند در مسیر داستان پیش‌برنده باشد. به همین دلیل است در سری دوم ستایش و در فیلمنامه آن، نوعی سکون و رکود دیده می‌شود که تنها دغدغه‌های زنی برای عاقبت به‌خیری فرزندانش را دربرمی‌گیرد. از طرفی حضور حشمت فردوس نمی‌تواند کارکرد قبلی خود را داشته باشد، چرا که بچه‌های ستایش سن قانونی را گذرانده‌اند و خودشان اختیار تصمیم‌گیری برای زندگی با هر کدام از دو طرف را دارند. آنچه از ستایش به جا مانده است دیگر نه تفاوت دیدگاه‌ها، خواسته‌ها و دغدغه‌ها، بلکه فرزندانی است که خود صاحب اختیارند و نمی‌توانند جدلی در پی داشته باشند که این امر به تک‌بعدی شدن اثر و از بین رفتن عمق و بعدی منجر می‌شود که در سری اول این مجموعه تلویزیونی قابل مشاهده بود. قطعا کارگردان و عوامل سازنده این سریال تلاش‌هایی برای جذاب کردن ستایش 2 در نظر گرفته‌اند، اما می‌توان حدس زد که این سری به سختی می تواند موفقیت قبلی را تجربه کرده و خیل طرفدارانش را آن گونه که باید با خود همراه کند. و این ماجرا در همه سریال‌هایی که سری دوم و سوم داشته ناگزیر روی داده است، چرا که تم تغییر نمی‌کند، اما درونمایه اولیه اثر یا به تکرار می‌رسد، یا رو به افول می‌رود و کارگردان‌ها و تولیدکنندگان برای برطرف‌کردن این کاستی‌ها، به عناصری همچون بازیگران جدید یا چهره‌های محبوب و لوکیشن‌های زیبا و... که در درجه دوم و چندم اهمیت قرار دارند، روی می‌آورند.

مریم رها

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها