جام​جم بررسی می​کند:

بازنگری در گسترش مدارس تیزهوشان

هنوز بر سر این که با دانش‌آموز تیزهوش باید چه برخوردی داشت اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای همچنان معتقدند فرد تیزهوش را باید از دیگران جدا کرد و به طور ویژه آموزش داد و عده‌ای نیز کماکان باور دارند که این جداسازی نه به نفع دانش‌آموز تیزهوش است و نه به نفع جامعه‌ای که او از آن جدا می‌شود.
کد خبر: ۶۴۵۱۲۳
بازنگری در گسترش مدارس تیزهوشان

در میانه این دو نظر نیز خانواده‌های این دانش‌آموزان قرار دارند که معتقدند فرزندشان که استعدادهای متمایز از هم‌سن و سالانش دارد باید مورد توجه خاص قرار گیرد و در فضایی رشد کند که باعث درخشش او شود. در واقع کفه این ترازو را این گروه سنگین می‌کنند که خواهان جداسازی و پرورش دانش‌آموزان تیزهوش در فضاهای ویژه هستند و برای پاسخگویی به این نیاز است که در سال‌های اخیر مدارس سمپاد در سراسر کشور رشد چشمگیری داشته است. آمارهای سال 92 که مهری سویزی، رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان در دوره وزارت حمیدرضا حاجی‌بابایی در آموزش و پرورش به آن اشاره دارد، حاکی است در این سال در بیش از 200 شهر و منطقه کشور مدارس سمپاد وجود دارد و در مهر 92، 5711 کلاس درس مختص دانش‌آموزان تیزهوش فعال بود که این رقم نسبت به سال 88 یعنی فقط در چهار سال، 120 درصد رشد کرده است. این وضع به گونه‌ای بود که به گفته سویزی در این مدت فقط در تهران 11 مدرسه سمپاد جدید تاسیس شد و تعداد این مدارس را از 31 به 42 مدرسه رساند.

رشد بی‌رویه یا منطقی؟

اما این رشد چیزی نبود که در آموزش و پرورش دولت یازدهم تحسین شود. علی‌اصغر فانی، وزیر فعلی هنوز سرپرست وزارت آموزش و پرورش بود که نگرانی‌اش را از رشد فزاینده مدارس سمپاد اعلام کرد. در واقع او هم به روش فعلی جذب دانش‌آموزان در مدارس سمپاد انتقاد داشت و هم نگران بی‌کیفیت شدن مدارس تیزهوشان بود. فانی خیلی نرم اعلام کرد که استانداردهای جهانی وجود یک نفر تیزهوش در هر ده هزار نفر را تائید می‌کند و سعی داشت با ارائه این استاندارد نشان دهد که اگر مدارس سمپاد در عرض چند سال در کشور رشد بیش از صددرصد داشته به این معنی است که استانداردهای جهانی زیرپا گذاشته شده و مدارس سمپاد با اهدافی خاص توسعه یافته است. به عبارت دیگر، فانی می‌کوشید با بیان این آمار نشان دهد که افراد تیزهوش در بین جمعیت دانش‌آموزی کشور رشد پیدا نکرده، بلکه سیستم آموزشی کشور دست پایین را گرفته و راه ورود به مدارس تیزهوشان را برای عده‌ای بیشتر باز کرده است. ​

البته عده زیادی از کارشناسان این ایده علی‌اصغر فانی را نمی‌پسندند و کاهش تعداد مدارس تیزهوشان یا نمونه دولتی و غیرانتفاعی را لزوما به نفع مدارس دولتی نمی‌دانند، آنچنان که حسین احمدی از کارشناسان آموزش و پرورش به جام‌جم توضیح می‌دهد که مدارس دولتی باید کیفیت آموزشی‌شان را بالا ببرند نه این‌که با محدود کردن رشد بقیه مدارس، حق انتخاب را از والدینی که می‌‌خواهند روی فرزندان‌شان سرمایه‌گذاری کنند، سلب کنند. این کارشناس از مدافعان تاسیس برخی مدارس از جمله مدارس شاهد، عشایری، غیرانتفاعی و تیزهوشان است، همان‌طور که حامی حذف برخی مدارس ازجمله هیات امنایی‌ها و مجتمع‌های آموزشی است؛ مدارسی که به‌زعم او با فرهنگ و شرایط جامعه ایرانی سازگاری ندارد و فقط یک لایه مدیریتی جدید را در نظام آموزشی ایجاد می‌کند. استدلال او برای دفاع از مدارس تیزهوشان نیز از جنس استدلال بقیه مدافعان این مدارس است، هرچند احمدی اذعان دارد گسترش این مدارس در سال‌های اخیر بیش از اندازه بوده و کشورهای دیگر جهان به اندازه ایران مدرسه تیزهوشان ندارند. با این حال او وجود این مدارس را ضروری می‌داند و معتقد است وقتی در کشور بنیاد ملی نخبگان تاسیس می‌شود و وقتی واضح است که به احتمال زیاد استعداد افراد تیزهوش در مدارس معمولی هرز می‌رود یا استعدادهای آنها در مسیرهای غیرعلمی به کار می‌رود، پس باید مدارسی وجود داشته باشد که این افراد را شناسایی کند، به المپیادها بفرستد و برای تصدی پست‌های مختلف آماده کند.

مبنای جداسازی تیزهوشان، 2.14 درصد

درباره افراد تیزهوش قضاوت‌های مختلفی می‌شود. برخی معتقد به ارائه بهترین خدمات به آنها در محیط‌های اختصاصی هستند، در حالی که عده‌ای می‌گویند توجه به گروهی خاص خلاف موازین عدالت است و امکانات باید به صورت عادلانه میان افراد توزیع شود. این عده به نشستن دانش‌آموز تیزهوش در کنار بقیه دانش‌آموزان اعتقاد دارند، در حالی که می‌گویند این دانش‌آموزان باید آموزش‌های ویژه و متمایز از دانش‌آموزان عادی را دریافت کنند.

نکته: هم اکنون مبنای جداسازی استعدادهای درخشان 2.14 درصد از جمعیت دانش‌آموزی در نظر گرفته شده که بهره‌ هوشی 130 به بالا را شامل می‌شود

علت پیچیده شدن این نسخه برای تیزهوشان از نگاه آنها این است که اگر افراد تیزهوش را از جامعه عادی جدا کنیم، آنها فقط با افراد همسطح و شبیه به خود ارتباط پیدا می‌کنند و وقتی وارد جامعه می‌شوند و با گوناگونی سرسام‌آور افراد روبه‌رو می‌شوند، طرز سلوک و سازگاری با این دنیای متنوع را نمی‌شناسند. اما با وجود همه این قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌ها که نسبت به تیزهوشان و اثرات مخرب جداسازی آنها می‌شود، همچنان صف متقاضیان تاسیس مدارس سمپاد، متراکم است و دوستداران ورود به مدارس تیزهوشان حاضر به کوتاه آمدن از مواضع خود نیستند. رضا گلشن مهرجردی، کارشناس پژوهش مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان وزارت آموزش و پرورش به جام جم می‌گوید در دوره وزارت حمیدرضا حاجی‌بابایی، تقاضا برای تاسیس مدرسه تیزهوشان به طور دائم وجود داشت که البته خواست شهرهای کوچک برای تاسیس مدرسه اجابت نمی‌شد که این تقاضای دائم، بخوبی ذائقه جامعه برای گسترش مدارس سمپاد را نشان می‌دهد.

گلشن توضیح می‌دهد که هنوز در جهان درباره این‌که به چه دانش‌آموزی تیزهوش بگوییم وحدت رویه وجود ندارد و مبنای این تعریف متفاوت است، همین‌طور که درباره این‌که با یک فرد تیزهوش باید چه برخوردی داشت و این که جداسازی و فرستادن او به مراکز خاص به نفع اوست یا نه، اختلاف نظر وجود دارد، اما به گفته او فعلا در کشور ما سیاست جداسازی این دانش‌آموزان حاکم و مبنای این جداسازی 2.14 درصد از جمعیت دانش‌آموزی است.

این کارشناس می‌گوید درزمان ریاست‌آقای اژه‌ای بر مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان (سال 87-66) مبنای جداسازی دو در هزار از جمعیت دانش‌آموزی بود که طبق این مبنا در شهرهای بزرگ صد تا 150 دانش‌آموز را در بر می‌گرفت و امکان ایجاد مدرسه ویژه برای آنها میسر بود. البته به گفته او با گذشت زمان و تسری مدارس تیزهوشان به شهرهای کوچک‌تر عدد دو در هزار برای دایر کردن یک مدرسه کافی نبود به طوری که برای ایجاد یک مدرسه راهنمایی تیزهوشان اگر از بین 7000 دانش‌آموز پایه پنجم ابتدایی آزمون گرفته می‌شد و فقط دو نفر از هر هزار نفر در آزمون پذیرفته می‌شدند فقط 14 نفر انتخاب می‌شدند که برای تاسیس یک مدرسه بسیار کم بود، آن هم در شرایطی که در کشور مشکل کمبود مدرسه و مدارس دو شیفته وجود داشت و به صرفه نبود که برای این تعداد اندک مدرسه تاسیس شود.

به گفته این کارشناس همین شد که عددهای پذیرش رشد کرد و با این فرض که برای ایجاد دو کلاس بیست‌وچهار نفره برای هر دو جنس دختر و پسر به 96 دانش‌آموز نیاز است عدد پذیرش حدود هفت برابر بیشتر شد. به باور گلشن، فایده این رشد این بود که چون ابزار دقیقی برای شناسایی تیزهوشان واقعی در بین جمعیت هفت هزار نفری پایه پنجم ابتدایی وجود نداشت و این احتمال می‌رفت که 14 نفر برگزیده اول آزمون لزوما تیزهوش واقعی نباشند این رشد هفت برابری احتمال وقوع خطا در شناسایی را کاهش می‌داد. این همان اتفاقی است که به گفته گلشن، حمیدرضا حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش و مهری سویزی، رئیس وقت مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان نیز در کتاب مشترک خود از آن دفاع کرده و مبنای جداسازی هفت درصدی را معادل انتخاب دانش‌آموزان با بهره‌هوشی 115 تا 120 دانسته‌اند.

البته حالا این رقم‌ها بزرگ‌تر نیز شده است و به گفته رضا گلشن هم اکنون مبنای جداسازی استعدادهای درخشان 2.14 درصد از جمعیت دانش‌آموزی در نظر گرفته شده که بهره‌ هوشی 130 به بالا را شامل می‌شود، اما شاید این عددها همان چیزی باشد که وزیر فعلی آموزش و پرورش را به واکنش واداشته است،‌ وزیری که معتقد است در بین هر ده هزار دانش‌آموز فقط یک فرد تیزهوش وجود دارد و علت تغییر این عدد پایین آوردن سطح تعریف‌ها و سنجش‌ها ست.

رشد شتابان به صلاح نیست

تعداد مدارس سمپاد در سال‌های اخیر در حالی رشد داشته که حتی در بدنه آموزش و پرورش نیز عده‌ای مخالف این رشد‌ هستند.

رضا گلشن، کارشناس پژوهشی مرکز پرورش استعدادهای درخشان​​ ​ در گفت‌وگو با جام‌جم ​موافق رشد مدارس سمپاد به شکل امروزی نیست چون معتقد است این رشد بدون داشتن نقشه راه بوده است.

گلشن می‌گوید: مشکل این است که در کشور مدرسه ایجاد شده، اما معلم آشنا با مبانی استعدادهای درخشان تربیت نشده است. این در حالی است که ایجاد مدارس سمپاد در نقطه‌ای از کشور سودمند بوده ولی در نقطه‌ای دیگر اشتباه بوده و سبب شده جمعیت دانش‌آموزی آن منطقه کیفیت لازم را نداشته باشد، ولی در سیاست‌های توسعه‌ای به این موضوع توجه نشده است.

این کارشناس لطمه‌های ناشی از رشد پرشتاب مدارس سمپاد در برخی مناطق را به ایجاد مدارسی منتهی می‌داند که کیفیت خدمات و امکانات آن تفاوت معناداری با مدارس عادی ندارد. گلشن می‌گوید: از لحاظ تجهیزات و امکانات آموزشی، مدارسی که قدیمی هستند و عمری دارند وضعشان از مدارس تازه‌ساز سمپاد بهتر است تا حدی که این مدارس در مقایسه با مدارس عادی، ویژگی خاصی ندارند و مسئولان ادارات آموزش و پرورش با این تصور که این مدارس انباشته از امکانات هستند و چون از والدین شهریه دریافت می‌کنند نیاز مالی ندارند، از کمک‌های معمولی نیز دریغ می‌کنند.

پس به گفته این کارشناسان پیداست رشد شتابانی که در همه ارکان آموزش و پرورش در سال‌های اخیر وجود داشت، به این بخش از نظام آموزشی نیز صدمه وارد کرد، در حالی که پیش از این رشد فراگیر، مدارس تیزهوشان هیبتی داشت و نخبگانی واقعی از آن خارج می‌شد.

مریم خباز / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
مجید سقایی كرمانشاه
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
۰
۰
به نظر اینجانب بعد از آزمون هرساله باید ازبین دانش آموزان تیزهوش مجدد غربال نمود ودانش آموزانی كه ضعیف هستند به نمونه منتقل و در عوض دانش آموزان شاخص نمونه را ارتقا و به تیزهوشان منتقل نمایند
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
۰
۰
تیزهوشان شده جای فرزندواقوام معلمین وآموزش وپرورشی ها كه ازمتن ونحوه سوالها خبردارند.خداییش این سوال هایی كه برای تعیین ملاك تیزهوش بودن طرح می كنند، هیچ ربطی به هوش واقعی دانش آموزان ندارد و فقط بستگی به این دارد كه دانش آموز چقدر به كلاس های مربوطه رفته باشد و یا از طریقی سوال ها به او رسیده باشد .من برای این مطالبی كه نوشته ام دلیل و برهان دارم و خودم این موضوع را از نزدیك دیده ام مثلا كسی كه سوال هاراطرح می كند خودش كلاس دایر می كند و پول زیادی از والدین می گیرد وتعدادزیادی ازسوال ها جوابها را لو میدهد.واقعا جای تاسف دارد .
حمید
-
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۳۰
۰
۰
من كه خودم تو تیزهوشان درس می خونم می خوام یكسری حقایق رو بگم(:
همیشه باید فرق وجود داشته باشه بین كسی كه درس می خونه و استعداد داره با كسی كه نداره. من دبستان مدرسه دولتی بودم و اونجا احساس می كردم كه به بالاترین حد رسیدم. بعضی وقتا از معلم ها هم بیشتر بلد بودم. از وقتی رفتم تیزهوشان حس كردم راه طولانی دارم. فهمیدم هنوز می شه رقابت كرد. هنوز چیزایی هست كه باید یاد گرفت. همیشه تفكیك باید وجود داشته باشه. اگه قرار باشه كه اونی كه زحمت می كشه با اونی كه درس نمی خونه یكی باشه هیچ كس درس نمی خوند. حتی دانشگاه ها هم جدا شدن. همه كه نباید برن شریف! كسایی هم كه تو تیزهوشان هستن اگه قوی نباشن اصلا دووم نمیارن. تجدید می شن! پس نگین اینا از بچه های وزیر وزرا هستن. تو جامعه هم باید تفكیك وجود داشته باشه وگرنه همه دوست دارن دكتر بشن. بالاخره باید یه انگیزه ای برا تلاش كردن باشه. تو مدرسه ی تیزهوشان كم پیدا می شه دانش آموز ضعیف. شاید 10 درصد و اما اونایی كه قبول نشدن. یه عالمه مدرسه خوب دیگه هست مثل نمونه دولتی و انرژی اتمی و مفید و علامه طباطبایی و... پس با این حساب بهانه ای مبنی بر اینكه تو اون روز شانس نداشته و ... وجود نداره. و اما تیزهوشان ایراداتی هم داره كه باید رسیدگی كنن رفع كنن نه اینكه تعطیل كنن. مثلا اینكه خیلی پول می گیرن. دولت باید به تیزهوشای مملكت بیشتر از این بها بده و هزینه ی مدرسشون رو تامین كنه. دوم اینكه من خودم از وقتی اومدم اینجا خلاقیتم گرفته شده. یه جوریه كه همش باید درس بخونی و هیچ ایده ی دیگه به ذهنت نمیاد. سوم اینكه اون طور كه باید به ورزش اهمیت نمی دن. چهارم اینكه امكانات بعضی جا ها ضعیفه. كامپیوترا همه خراب و ... . پنجم اینكه بعضی معلما هنوز درس معمولی رو درس ندادن كلا میان یه چیز دیگه درس می دن و ما در امتحانات نهایی یه كم سختمون می شه و باید خودمون بخونیم. و مشكلات دیگه ای كه وجود داره. بازم می گم كه باید تفكیك وجود داشته باشه. اونی كه زحمت كشیده باید مزد زحمتشو ببینه. اگه اینجوری بود كه خدا همه رو می فرستاد بهشت. اینجا هم توانایی فهم درس و خوب نمره گرفتن مهمه. كسی كه تو یه چیز دیگه استعداد داره باید بره دنبال استعدادش. مثلا اگه فوتبالش خوبه بره مدرسه فوتبال. اینجا جای درسه نه استعدادای دیگه! اونایی هم كه تو مدارس عادی هستن می تونن درس بخونن. كنكور قبول شن. اگه هم نشدن حتما استعداد تحصیلی نداشتن. بالاخره جامعه نیاز به همه ی شغل ها داره. می تونن برن دنبال كارایی كه نیاز به درس خوندن نداره مثلا فروشندگی و چه بسا موفق تر و پولدار تر شدن.

نیازمندی ها