برنامه این است، دانشآموزان تیزهوش معمولی (باهوش) به مدارس عادی برمیگردند و فقط تیزهوشان فوق برتر در مدارس سمپاد (استعدادهای درخشان) باقی میمانند.
بهزعم عدهای این اتفاق نباید هیچگاه رخ میداد و به باور عدهای این اتفاق چه دیر رخ داد. گروه اول یا خودِ دانشآموزان تیزهوش هستندیا خانوادههای آنها که سالها حضور در مدارس سمپاد به آنها حس خوب متفاوت بودن را القا کرده و حالا از پس آن حس خوب، برگشت به مدارس عادی را مساوی میدانند با سرخوردگی ناشی از عقبگردی اجباری. گروه دوم، اما ناظران بیرونی هستند که میبینند سیاست توسعه قارچگونه مدارس تیزهوشان در سالهای اخیر چطور مدارس عادی را از دانشآموزان درسخوان خالی کرده و چطور دانشآموزان تیزهوش معمولی را در رقابتی نفسگیر با تیزهوشان فوق برتر قرار داده و از آنها آدمهایی پراسترس و لهیده زیر فشارهای مدارس سمپاد ساخته است.
در سال تحصیلی 95 ـ 94 اما این معادله نامیمون به هم میریزد و هر کسی مینشیند آنجایی که باید از ابتدا مینشست. حتما زمانی که دانشآموزان مدارس تیزهوشان غربال شوند عده زیادی لب به اعتراض باز میکنند و فرزند خود را مستحق این عقبگرد ناخواسته نمیدانند، ولی رکوپوستکنده ماجرا این است که دستکم در پنج شش سال گذشته مدارس سمپاد آنقدر ولنگار شدند و آنقدر مهارگسیخته رشد کردند که در آنجا برای خیلیها باز شد، حتی برای آنهایی که خردههوشی داشتند و اندک ذوقی. جسارت به همه دانشآموزان مدارس سمپاد و همه این مدارس نباشد، اما نمیشود کتمان کرد که در فضای پرابهام پیشآمده حتی شائبهای بلند شد که برخیها به این دلیل توانستند در آزمونهای ورودی مدارس تیزهوشان قبول شوند که سوالات آزمون از قبل به دستشان رسیده بود و عدهای با رابطه نه با ضابطه به این مدارس وارد شدند.
علاوه بر این، ماجرای کیفیت ضعیف بسیاری از مدارس سمپاد بویژه تازه تاسیسها نیز که سالها نقلی برای مجلس منتقدان بود هنوز هم جا برای نقد دارد تا آنجا که رضا گلشن، کارشناس پژوهشی مرکز پرورش استعدادهای درخشان خیال ما را راحت میکند از اینکه از لحاظ تجهیزات و امکانات آموزشی، مدارس قدیمی و سن و سالدار ویژه تیزهوشان وضعشان از مدارس تازهتاسیس سمپاد بهتر است تا حدی که این مدارس در مقایسه با مدارس عادی، ویژگی خاصی ندارند و مسئولان ادارات آموزش و پرورش با این تصور که این مدارس انباشته از امکانات است از کمکهای معمولی و اندک نیز دریغ میکنند.
این را اضافه کنیم به کمبود نیروی انسانی متخصص برای تعلیم و تربیت دانشآموزان تیزهوش، مشکلی که فریبرز حمیدی، معاون آموزش و پرورش شهر تهران به آن اشاره دارد که مشکلی جدی است و کاری کرده تا در بیشتر مدارس، دانشآموزان تیزهوش زیر دست یک معلم دارای هوش عادی درس بخوانند و همیشه جای این سوال را خالی بگذارند که چطور یک فرد عادی میتواند به نیازهای یک فرد تیزهوش پاسخ دهد.
مخلوطی از این ایرادات توجیهی خوب برای منحلکردن بخشی از مدارس سمپاد است که در آنها از پرورش استعداد، رسمی نمانده و فقط اسمی از آن بر سر زبانهاست.
محاسن یک تلفیق
حتما غیرمنتظره و دردآور است که دانشآموزی مغرور از حضور در مدرسه ویژه تیزهوشان که خود را ایستاده بر پلهای از موفقیت میبیند به یکباره شایسته تحصیل در این مدارس تشخیص داده نشود و مجبور به کوچی اجباری به مدارس عادی باشد. این گروه حتما فکر میکنند در حقشان ظلم شده، اما مهدی نوید ادهم، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش که در راس هرم تصمیمگیری قرار دارد به این ماجرا نه به چشم حقکشی که با دید اقدامی پرفایده از لحاظ تربیتی و آموزشی نگاه میکند، به ایسنا میگوید آن بخش از مدارس سمپاد که رشد بیرویه و غیرمنطقی داشتهاند با این روش کاهش مییابند و دانشآموزانی که بدون رعایت ضوابط مصوب وارد مدارس تیزهوشان شدند با شیبی ملایم در عرض چند سال به مدارس عادی برمیگردند. پس این بازگشت، آرام خواهد بود نه توفانی و کوبنده که همین آرامشاش حسنی است برای آن. حسن دیگر اینکه اگر فقط استعدادهای برتر در مدارس سمپاد باقی بمانند کاهش تراکم کلاسهای درس و جمعیت دانشآموزی مدرسه به ارتقای کیفیت آموزش منجر میشود و کم شدن تعداد مدارس در کل کشور به ارتقای کیفیت مدارس باقیمانده که اتوماتیکوار مشکل کمبود معلمان متخصص نیز برطرف میشود.
اما محاسنی که از این تلفیق به دست میآید، میتواند بیش از این سه مورد باشد، فوایدی که بویژه عاید دانشآموزان برگشت داده شده به مدارس عادی میشود.
برداشته شدن استرس تحصیلی از دوش این گروه از دانشآموزان مهمترین این فواید است که یکی از معلمان تهرانی که همزمان در مدرسه عادی و سمپاد تدریس میکند به آن اشاره دارد. او داستان زندگی دانشآموزانی را روایت میکند که با زور و فشار اطرافیان و آسانگیری برخی از مدارس سمپاد وارد این مدارس خاص شدهاند و چون بهرههوشیشان به اندازه تیزهوشان برتر نیست تحتفشارهای تحصیلی قرار گرفتهاند و چون هر چه کوشیدهاند به برترها نرسیدهاند، سرخورده شدهاند و انگیزههای تحصیلیشان را از دست دادهاند.
پس چون او این دانشآموزان را دیده، مدافع آمدنشان به مدارس عادی است، بویژه اینکه در طول سالها تدریس شاهد خالی شدن مدارس عادی از دانشآموزان درسخوان بوده و دیده که دیگر مثل گذشته دانشآموزان ضعیف، الگویی برای پیشرفت تحصیلی ندارند.
این معلم به حقیقتی تلخ اشاره دارد، به تنوع بیش از حد مدارس در کشور که باعث شده دانشآموزان میان مدارس باکیفیتتر پخش و پلا شوند و مدارس عادی همچون برهوتی خشک در له له بچههای درسخوان و برتر درجا بزنند. شاید اگر تیزهوشان به مدارس عادی برگردند این مدارس هم جانی بگیرند و آبرو و احترام سالهای دورشان را به دست بیاورند.
چند تهدید احتمالی
دانشآموزان تیزهوشی که قرار است با شیبی ملایم از مدارس سمپاد خارج شوند دو راه بیشتر ندارند؛ یکی رفتن به مدارس دولتی عادی و دیگری تحصیل در مدارس غیردولتی. به عقل و منطق هم که رجوع کنیم مدارس غیردولتی جاذبهشان از دولتیها بیشتر است یعنی شاید از نظر کیفیت آموزشی چندان برتر نباشند، ولی حداقل درباره خودشان اینطور تبلیغ میکنند و این تبلیغها به دل عده زیادی از مردم مینشیند. پس از همین ابتدا میتوان حدس زد که اگر مدارس سمپاد عدهای از دانشآموزان خود را کنار بگذارند گزینه این افراد مدارس غیردولتی خواهد بود نه مدارس پر اما و اگر دولتی.
این تهدید اول است که باید دربارهاش فکر کرد و اما تهدید دوم اینکه دانشآموز تیزهوش به مدرسه دولتی عادی برود و آنوقت فضای کیفی این مدارس توی ذوقش بزند و با دیدن سطح سواد و توانایی همکلاسیها و هم مدرسهایها لطمه بخورد. این احتمال جدی است و باید برای واقعی نشدنش فکری کرد. تعارفبردار نیست پذیرش این نقطه ضعف که بیشتر مدارس دولتی کشور جاذبه ندارند، نحوه مدیریتشان سنتی است و توانایی تحصیلی دانشآموزان تنها ملاک موجود برای قضاوت.
در بیشتر مدارس دولتی عادی، استعدادهای مختلف دانشآموزان دیده نمیشود و بچههای پرتوان، چوب ضعف تحصیلیشان را میخورند. همین میشود که در مدارس دولتی درسخوانها روی سر و چشم مدرسه قرار میگیرند و چماقی میشوند بر سر دیگران، در عوض استعدادهای مختلف بقیه دانشآموزان نادیده گرفته میشود و انگیزهها برای ترقی، کور.
حالا که قرار است دانشآموزان تیزهوش و محصلان سابق مدارس سمپاد به مدارس عادی بیایند باید به این نکات توجه شود. شکستن مرزبندیهای سفت و سخت میان دانشآموزان، اتفاقی مبارک است و پیوند این دو گروه با هم، فرخنده، اما موانعی بر سر راه است که باید برداشته شود، موانعی که راه تنفس مدارس عادی را بند آورده و امید است با این تدبیر تازه این راه باز شود.
چه شد که مدارس سمپاد، قارچی رشد کرد
قارچ از هر کجا میزند بیرون، تحت هر شرایطی، با هر ترفندی، با هر مرارتی. رشد مدارس سمپاد در سالهای اخیر هم به علت خصلت قارچگونهاش مورد توجه بوده چون سبب شده در همهجا رسوخ کرده و با هر ترفندی شده دانشآموز را جذب کند. با اینکه در عصر مدرن اعتقاد بر پرهیز از تفکیک دانشآموزان و دوری از سیاستهای ایزولهکننده آدمهاست، ولی در کشور ما سیاست افزایش مدارس تیزهوشان سالها با قوت دنبال شد چون خواست جامعه این بود و البته سود عدهای در آن. اما این رشد با حقایق انسانی جور نیست، با این حقیقت که میگوید بهطور میانگین از هر ده هزار نفر یک نفر تیزهوش آفریده میشود و به عنوان استعداد فوق برتر نیاز به توجه ویژه دارد.
اما این تناسب در کشور ما به دلایلی نادیده گرفته شد بهطوریکه از ابتدای تاسیس مدارس استعدادهای درخشان مبنای جداسازی 2.14 درصد از جمعیت دانشآموزی قرار گرفت یعنی کمی بیش از دو تیزهوش در هر صد نفر که میشود 200 نفر در میان ده هزار دانشآموز. تفاوت این عددها با استانداردها فاحش است و به کمک آن میشود فهمید چه شد که جمعیت دانشآموزی تیزهوش به یکباره رشد کرد و به دنبال آن مدارس سمپاد هم انفجاری رشد کردند. با نگاهی به تاریخچه این اتفاق برمیخوریم به سالهای 66 تا 87 که مبنای جداسازی دانشآموزان دو در هزار بود که مطابق این مبنا در شهرهای بزرگ صد تا 150 دانشآموز را در بر میگرفت و ایجاد مدرسه ویژه برای این عده شدنی بود. اما با گذشت زمان و راه یافتن مدارس تیزهوشان به شهرهای کوچکتر عدد دو در هزار برای دایر کردن یک مدرسه کافی نبود بهطوریکه برای ایجاد یک مدرسه راهنمایی تیزهوشان اگر از بین 7000 دانشآموز پایه پنجم ابتدایی آزمون گرفته میشد و فقط دو نفر از هر هزار نفر در آزمون پذیرفته میشدند فقط 14 نفر انتخاب میشدند که این تعداد برای تاسیس یک مدرسه بسیار کم بود.
پس چاره کار این تشخیص داده شد که عددهای پذیرش رشد کند که در نهایت این سیاست آنقدر مورد استقبال قرار گرفت تا اینکه عددهای پذیرش تا بیش از هفت برابر استاندارد رشد کرد و حتی دانشآموزان با بهره هوشی 115(هوش عادی بالا) تا 120 نیز در مدارس ویژه تیزهوشان پذیرفته شدند.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم