
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یکی از مهمترین جلوههای زنده ماندن انقلاب در اذهان عمومی ـ با آنکه برخی گذر 30 سال بر حوادث سیاسی را نشانهای از تاریخیشدن آن حادثه میدانند ـ نشانههای مکانی و زمانی است که از روزهای انقلاب به یادگار مانده است. از خیابانها و مساجد و مراکز تجمع انقلابیون گرفته تا روزهایی که تمام شهرهای کشور را موج راهپیماییهای انقلابی فراگرفته بود و خاطره همین رویدادهاست که باعث شده پس از 35 سال، هنوز هم بهمن، ماهی امیدبخش باشد برای پیروزی.
در دیگر انقلابها نیز میتوان ردپایی جست برای این نمادها با مختصات جغرافیایی. انقلاب مصر و سقوط حسنی مبارک چندان دور نیست و هنوز میدان تحریر قاهره از یاد نرفته است. یا میدان لؤلؤ نماد انقلاب بحرین درست بسان میدان التغییر صنعا یا میدان حبیب بورقیبه که پس از خودسوزی جوان انقلابی تونسی شد میدان انقلاب. پیش از اینها هم در انقلاب 1968 فرانسه دانشگاه سوربن یا محله کرتیه لاتین نمادین شد یا در جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی جزیره روبن که مکان تبعید نلسون ماندلا بود به مبارزه شهره گشت. مکانهایی که جنب و جوش انقلاب را تا سالها به یاد شهروندان این کشورها آورده و میآورند. در جریان انقلاب57 هم نقش مکانها گاه همین گونه بود، نقشی هویتساز فراتر از معماری و نقشه و ظاهر سنگی یا فلزی آن. هر مکانی نمادی از حضور قشری بود در گستره حضور مردم در انقلاب.
مهم نیست که از کدام قشر باشید. دانشجو یا بازاری، روحانی یا کارگر، هر قشری در تاریخ انقلاب اسلامی برای بازشناسی جایگاهش میان تودههای انقلابی، نشانهای دارد. نشانهای که گاهی نماد حضور میلیونی انقلابیون است، چونان میدان ژاله یا میدان شهیاد در اجتماعات گسترده سال 57 و گاهی نیز محفلی برای رسیدن به خودآگاهی و آشنایی با مولفههای اسلام مبارز است که یادها را میبرد به سوی حسینیه ارشاد و مسجد جلیلی.
کیست که فراموشش شده باشد برنامههایی را که شهید مفتح برای سخنرانیهای پرشور ایام انقلاب در مسجد قبا در نظر گرفته بود یا از یاد برده باشد حضور میلیونی نمازگزاران را پس از نماز عید فطر سال 57 در تپههای قیطریه؟ دانشگاه تهران هم از سال 32 به این سو کانونی بود برای دانشجویان انقلابی، همان دانشجویانی که سالگرد شهدای دانشجو در 16 آذر 32 را طی سالهای 56 و 57 چنان باشکوه برگزار کردند که لرزه انداخت بر تن رژیم سرکوب و تظاهرات 13 آبان 57 آنها نیز خود نمادی شد از خروش تودهها علیه رژیم شاهنشاهی.
بازار اما خود نشانهها و نمادهای انقلابی بسیاری داشت. از مسجد آذربایجانیها و سید عزیزالله که سالها قبل نماد اعتراضات مردمی بود بگیرید تا اعتصابات گسترده بازاریان و همراهی با تودههای مردم، همه نشانهای از مشارکت بازاریها بود در انقلاب. همان بازاریانی که مساجد پایتخت را تبدیل کرده بودند به مرکز ساماندهی نیروهای انقلاب؛ چه مسجد لرزاده که سخنرانیهای عمیدزنجانی در دهه 50 در آن زبانزد بود و چه مسجد جلیلی که آیتالله مهدویکنی مدیریتش میکرد و شهید مطهری در آن سخن میراند و موجی از نیروهای انقلابی را تربیت میکرد.به اینها کارگرانی را هم که در اعتصابات فراگیر نیمه دوم سال 57 کمر رژیم سلطنتی را شکستند، اضافه کنید. همانها که فریب وعدههای اقتصادی را نخوردند و ایستادند پای آرمانهایشان و تنها در اعتصابات شرکت نفت، ضربهای سخت زدند به استبداد نفتی سلطنت پهلوی. همان مدل از دیکتاتوری که پول نفت، دولت را سرخوش از مواهب مادی به استقلال از تودههای مردمی وامیداشت و ناآگاهش میکرد نسبت به خواست واقعی مردم.انقلابی که فراگیر باشد، یکی از نشانههایش هم همین است که همه در آن حضور دارند، حتی نظامیانی که در ظاهر امید شاه مخلوع بودند برای سرکوب انقلابیون، اما خود در آن جنبش همافران شدند، نماد همراهی با انقلاب و نیروهای انقلابی را مسلح کردند برای پیروزی یک انقلاب و آغاز حکومت نظام اسلامی.
در بیرون از پایتخت، در شهرها و روستاهای دیگر کشور نیز همین حکایت بود برای پیشبرد انقلاب. در مشهد حرم امامرضا(ع) کانون حضور نیروهای انقلابی بود و میدان سوم اسفند آن زمان و ده دی کنونی این شهر هم میراثی شد برای حضور یکپارچه مردم این شهر در خیابان و سر دادن فریاد مرگ بر شاه. چونان که فیضیه قم از سال 42 همین جایگاه نمادین را داشت و مسجد سید اصفهان و حرم حضرت شاهچراغ شیراز نیز در این مقام بود. در کنار همه اینها کیست که نقش تبریزیها در انقلاب را در راستای احیای سنت چهلم شهدا از یاد ببرد یا به نقش مسجد جامع کرمان در حوادث روزهای انقلاب اشاره نکند؟
همه این حضور نمادین اماکن در فرآیند انقلاب اسلامی شد شناسنامهای که جغرافیای مبارزات سیاسی را به کل پهنه کشور بسط میداد و حالا 35 سال پس از پیروزی این انقلاب هیچکس نمیتواند دستاوردهای این انقلاب تاریخساز را به نقشآفرینی یک قشر و یک جریان فروبکاهد، بلکه با نگاهی به این طیف وسیع اماکن انقلابی میتوان با قاطعیت گفت انقلاب 57 نمادی از مشارکت همه اقشار و گروهها بود که در مقطعی از تاریخ به نظام سلطنت «نه» گفته و جمهوری اسلامی را جانشین ساختار حکومت پیشین کردند.
ناسیونالیسم افراطی، سرسپردگی سیاسی به مدرنیسم غیربومی، تبعیض اقتصادی، ناکارآمدی اداری و بروکراتیک و شکافهای درونی رژیم پهلوی، همه و همه رژیم پهلوی را به چنان نقطهای رسانده بود که چشماندازی جز سقوط در پیش روی خود نمیدید. فقدان درک روشن مفهوم اراده مردم در انگارههای ذهنی شخص اول مملکت و تکیه بر سیاستهای آمرانه، در فرجام رویای تمدن بزرگ را به کابوس اضمحلال سلطنت بدل کرد و باعث شد غبار فراموشی برای همیشه بر چهره آخرین شاه ایران بنشیند.
اکنون 35 سال پس از این حادثه شگرف، مکانها برای نسل جوانِ انقلاب نادیده، فقط مکانی برای مرور برخی خاطرات دوری که از طریق نسل گذشته یا رسانهها به آنان منتقل شده، نیست بلکه نمادی است برای مشق استقامت و ایستادگی بر آرمانها و باورها تا گسست نسلی، انقلاب اسلامی را به سرنوشت برخی دیگر از جنبشهای بیفرجام شبیه نسازد.
هرچند نسلهای جدید انقلاب در عرصههای دیگری چون دفاع مقدس، سازندگی و توسعه علمی ایران همت خود برای پیگیری آرمانهای انقلاب را بخوبی نشان داده، اما هنوز هم برخی مکانها برایشان یادآور شکوه پیروزی است و به همین خاطر هر سال با حضور در برخی از این اماکن نمادین عهد خود را با آرمانهای انقلابی تجدید میکنند. این نسل بخوبی میداند تبدیل کردن کاخها و زندانها به موزه و تغییر نام خیابانها و کوچهها از عناوینی شخصمحور به حماسهمحور با چه رویکردی انجام شده است و چه پیامی دارد.
بیتردید اکنون چهار دهه پس از انقلاب اسلامی شکل برخی رویاروییهای فکری تغییر کرده و نمادهای تازهای برای مراقبت از انقلاب ایجاد شده است، با وجود این هیچکس نمیتواند نقش تاریخساز نمادهای 35 سال قبل در خلق یک نهضت عظیم را فراموش کند. نهضتی که هنوز هم الگویی برای ملتهای منطقه است تا راه خود را از راهی که از آن سوی آبها توصیه میشود، جدا کنند.
هرچند امروز نه میتوان از سخنرانیهای علی شریعتی در حسینیه ارشاد سراغی گرفت و نه صحبتهای پرشور شهید مطهری در مسجد الجواد یا برنامههای مسجد هدایت به مدیریت آیتالله طالقانی؛ اما همچنان میدان آزادی و دانشگاه تهران و میدان شهدا المانهایی پابرجا هستند برای یادآوری خونهایی که 35 سال قبل برای ایجاد جمهوری اسلامی بر زمین ریخته شد و اکنون همگان در برابر این نمادها و خاطراتی که مسبب چنین نمادسازیهایی شدند مسئولند تا در صفوفی به هم پیوسته و نه پراکنده و از هم گسیخته، بر پیمان خود وفادار بمانند.
بهمن، ماه یادآوری است. درست بهسان اماکن منسوب به این ماه که بهترین بهانه هستند برای یادآوری شعارها، مطالبات، باورها و آرزوهای انقلابیونی که 35 سال قبل مهر ابطال بر نظام شاهنشاهی زدند. یادآوری نه فقط برای تکرار یک خاطره بلکه با هدف تداوم مبارزه و گم نکردن راه در پیچ و خم حوادث و این ادامه آرمانها و نه الزاما شکل طرح مطالبات است که امروزه میتواند پویایی انقلاب 57 را تضمین کرده و از آن نهضتی تاریخساز و حتی تمدنساز بسازد.
چنین است که نشانههای دیروز، درست در قامت رسانههای انقلابی، حامل پیام هستند برای نسل امروز که بدون شناخت گذشته، راه به سوی آینده نبرند و فارغ از اندیشه شهدای انقلاب، به کنش سیاسی مبادرت نورزند، چراکه هر ملتی در تداوم آرمانها و ایستادگی تاریخی بر باورهای خویش است که میتواند آهسته آهسته آیندهاش را بسازد و دور باطل «ماندن در حسرت گذشته، گلایه از اکنون و ناامیدی نسبت به آینده» نتیجهای جز افتادن در سراشیبی تاریخ و از یاد بردن همه رنجها بر سر پیمانها نخواهد داشت. رسانههای انقلاب هرچند روزگاری نوارهای کاست، اعلامیهها و شبنامهها، شعارنویسی بر در و دیوار و فریاد انقلابیون بود، اما حالا شاید بتوان برخی نامها، یادها، مکانها و تاریخها را هم دارای کارکرد رسانهای دانست که حامل پیام انقلابند و 35 سال پس از انقلاب، گویی آنها هستند که به نمایندگی از شهدای انقلاب که خونشان در پای این اماکن ریخته شده به سخن درآمدهاند و ورای چوب و سنگ و آجرهای خویش، هویتساز شده و فریاد مرگ بر شاه سر میدهند.
محمود هرندی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد