اعتراف دیکتاتور برکنار شده مصر به اشتباه

فرعون زبان گشود

پس از آن که محمد مرسی، نماینده شاخه سیاسی گروه اخوان‌المسلمین موفق شد در رقابتی بسیار نزدیک احمد شفیق را در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شکست دهد، تصور همه بر این بود که این کشور پس از سال‌ها حکومت مستبدانه حسنی مبارک، سرانجام روی آرامش را خواهد دید، اما در مصر چه گذشت که هم‌اکنون شاهد حضور دوباره معترضان در خیابان‌ها و ازهم‌گسیختگی اجتماعی شدید میان احزاب، فرقه‌ها و قبایل این کشور هستیم؟ برای پاسخ به این پرسش باید نخست به این موضوع پرداخت که چه عواملی در شکل‌گیری کودتای نظامی علیه مرسی نقش داشت.
کد خبر: ۶۲۷۲۹۵
در مصر چه می‌گذرد

محمد مرسی پس از به قدرت رسیدن دچار اشتباهات محاسباتی گوناگونی شد. نخست این که تلاش کرد تا احمد شفیق، رقیب انتخاباتی خود را که از بازماندگان حکومت حسنی مبارک بود، پای میز محاکمه بکشاند.

این موضوع سبب شد تا شفیق به خارج از مصر بگریزد و با همکاری کشورهای تاثیرگذار منطقه همچون قطر و عربستان‌سعودی برای سرنگونی مرسی از حکومت تلاش کند.

مرسی همچنین با گرایش به سوی غرب و تلاش برای جلب حمایت آمریکا حتی به قیمت تثبیت قراردادهای ننگینی همچون کمپ‌دیوید و سازش با رژیم صهیونیستی، پایگاه مردمی خود را نزد اسلامگرایان مصری که پایه و اساس انقلاب این کشور بودند بتدریج از دست داد.

وی از تروریست‌های مسلحی که در سوریه مشغول جنگ هستند، حمایت کرد و با اتخاذ موضعی دور از واقعیت علیه بشار اسد، حمایت کشورهای تاثیرگذار منطقه همچون ایران، روسیه و لبنان را نیز نسبت به حکومت خود کمرنگ کرد.

از سوی دیگر، جنبش اخوان‌المسلمین که حضور احزاب سیاسی دیگر را در صحنه رقابت برنمی‌تابید، به هر قیمتی حاضر شد زمام تمامی ارکان‌ حکومت مصر را به‌دست گیرد. حضور برخی از نمایندگان اخوان‌المسلمین در انتخابات مجلس مصر با عنوان کاندیداهای آزاد سبب شد تا نخستین پرونده قضایی علیه این گروه از سوی دادستان کل مصر مطرح و در نهایت دستور انحلال مجلس صادر شود، اما مرسی به جای تلاش برای آرام کردن اوضاع، دست به برکناری دادستان کل و فرمانده ارتش این کشور زد و با این اقدام حمایت قضات، کانون وکلا و نیروهای مسلح مصر را نیز از دست داد تا در نهایت ژنرال السیسی از این فرصت استفاده و کودتای موفقی را علیه وی ساماندهی کند.

هم‌اکنون گروه‌های تاثیرگذار مصر تلاش می‌کنند تا با همراه کردن آحاد مردم به صحنه رقابت بازگردند تا شاید اوضاع این کشور به سمت و سوی آرامش پیش برود.

در اینجا لازم است به بررسی این گروه‌ها و نقش احتمالی آنان در شکل‌دهی آینده مصر بپردازیم. اخوان‌المسلمین، قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین گروه سیاسی اسلامی مصر است که سال 1928 در شهر اسماعیلیه مصر با رهبری حسن البنا تشکیل شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.

پس از آن که ارتش مصر شمار زیادی از رهبران این گروه را در پی کودتای نظامی اخیر بازداشت کرد، دیگر اعضای اصلی این گروه یا به کشورهای دیگر گریخته‌اند یا در مناطقی دورافتاده در انتظار فرصتی برای سازماندهی مجدد اعتراضات مردمی به سر می‌برند.

این گروه دو راه‌حل را می‌تواند برای مقابله با حکومت نظامیان مصر برگزیند؛ یکی این که همانند گروه القاعده به نبرد مسلحانه و اقدامات تروریستی و خرابکارانه روی آورد تا با تضعیف فضای امنیتی مصر، حکومت موقت را بی‌ثبات و در نهایت سرنگون کند.

دوم این که بعد از شروع انتخابات بعدی و به اصطلاح بازگشت مصر به روند دموکراتیک، دوباره به صحنه رقابت سیاسی بازگردد.

دومین گروه تاثیرگذار مصر حزب النور است. النور، حزبی سلفی و زیر تاثیر و فرمان حکومت آل‌سعود است و با دلارهای نفتی عربستان اداره می‌شود.

این گروه پس از کودتا بلافاصله آمادگی خود را برای حضور در دولت جدید اعلام کرد. مرسی در یکی دیگر از اشتباهات محاسباتی خود، برای حفظ حمایت‌های مالی قطر، عربستان و حزب النور، تحرکاتی را علیه شیعیان مصر آغاز کرد.

سخنرانی مرسی در جمع سلفیان که در آن علیه حزب‌الله لبنان به دلیل حضور در سوریه انتقاد کرده بود، سبب شد تا سلفی‌های جهادی در نیمه شعبان به‌طرز وحشیانه‌ای شیخ شحاته، مدرس شیعی‌مذهب‌ الازهر را به شهادت برسانند.

پس از آن بود که شیعیان مصر در دو شهر البحیره و قاهره تظاهرات کردند و بلافاصله انقلابیون، لیبرال‌ها و ملی‌گرایان نیز به آنان پیوستند و این فرصت مناسبی برای السیسی بود تا کودتای خود را به بهانه از دست رفتن مشروعیت مرسی در افکار عمومی آغاز کند.

حزب النور هم بلافاصله از دولت ائتلافی مرسی خارج شد تا این ادعای ارتش مصر عینیت پیدا کند، اما ناصری‌های مصر بیشتر به سوی آرمان‌های ملی‌گرایانه و ناسیونالیسم دوران جمال عبدالناصر گرایش دارند و معتقدند اعراب باید با یکدیگر متحد شوند.

این گروه اغلب در اعتراضات مردمی مصر کمتر حضور یافته‌اند و فقط در زمان برگزاری انتخابات و رقابت‌های تبلیغاتی ظهور و بروز پررنگی از خود جلوه می‌دهند.

اما گروه مهم دیگری که نباید از آن غافل شد، انقلابیون و همان جوانان مصری هستند که اغلب آنان را دانشجویان و فعالان اقتصادی مصر تشکیل می‌دهند.

این گروه از عاملان اصلی سقوط حسنی مبارک بودند و با تحصن چند ماهه در میدان التحریر و به تعطیلی کشاندن واحدهای صنعتی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب مصر ایفا کردند، اما این گروه به علت این که بدون انسجام و سازماندهی سیاسی هستند، در انتخابات مصر هیچ نماینده‌ای از خود معرفی نکردند.

در نهایت عامل اصلی دیگری را که در فضای ملتهب سیاسی امروز مصر تاثیرگذار است، باید نقش‌آفرینی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای دانست.

در این میان، ترکیه که نقش مهمی در حمایت از انقلابیون مصر برای سرنگونی حسنی مبارک داشت، هنوز محمد مرسی را رئیس‌جمهور مصر می‌داند و خواستار بازگشت وی به قدرت است.

آنکارا حمایت‌های خود را تا تعطیلی سفارت خود در قاهره و اخراج سفیر مصر از آنکارا هم پیش برده و اخیرا شبکه تلویزیونی اخوان‌المسلمین را راه‌اندازی کرده است.

دقیقا در آن سوی این جایگاه عربستان قرار دارد که از روی کار آمدن دولت موقت مصر بسیار خرسند است و بلافاصله با ارسال نامه‌ای، به حکومت رسیدن عدلی منصور، رئیس‌جمهور موقت مصر را تبریک گفت و میلیاردها دلار کمک مالی را نیز به این حکومت پیشکش کرد.

آمریکا هم چندان توجهی به حزب حاکم بر مصر ندارد و فقط دنبال حفظ منافع خود در منطقه بویژه امنیت کانال سوئز و رژیم صهیونیستی است.

انگلیس، فرانسه و اتحادیه اروپا هم در این موضع از کاخ سفید پیروی می‌کنند. موضع رسمی ایران هم نسبت به وقایع مصر، بازگرداندن قدرت به مردم و حفظ حق آنان در تعیین‌سرنوشت خود است.

دکتر محمود رضا امینی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها