در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بسیاری از مشاغل در این سالها از بین رفته و بسیاری دیگر متولد شدهاست. برخی تغییر نام دادهاند و تعدادی دیگر از همدیگر جدا شدهاند. در مجموع اصناف بر حسب نیاز جامعه و مشاغل تغییر و تحول یافتهاند؛ صنوفی مثل ندافان، فخاران، گرمابهداران، سونا و ماساژ، عصار و حلواساز، عطاران و سقطفروشان، کبابی و حلیمپز، آبمیوه و کافیشاپ در گذر زمان تغییر کردهاند.
گرمابه و سونا!
صنف گرمابهداران، سونا و ماساژ نامش از ابتدا همان صنف گرمابهداران بود. این صنف پس از تحول در صنعت ساخت و ساز و ایجاد آپارتمانهایی که همه سرویسهای مورد نیاز خانواده را در فضای داخلی خود داشت، دستخوش تحولات زیادی شد. در دو دهه اخیر این صنف، هم تعداد واحدهایش رو به کاهش نهاد و هم تعداد مشتریهایش به حداقل رسید. این وضع تا جایی ادامه داشت که صنف گرمابهداران در شرف برچیده شدن و اعلام ورشکستگی واحدهای موجود بود. این صنف بارها درخواست داد که بخش سونا از صنف استخر جدا شود و به این صنف بپیوندد تا این صنف از نابودی نجات یابد. گویا سرانجام این امر محقق شد و صنف گرمابهداران و سونا به دنیا آمد. بسیاری از فعالان این صنف معتقدند سونا در حیطه گرمابه بهتر فعالیت میکند، مانند حمامهای ترکی که ماساژ، سونا و حمام را در یک مجموعه دارند. هرچه هست اینکه اکنون بسیار کمتر و کمتر در شهرهای بزرگ، گرمابه قدیمی و سنتی میبینید. گرمابههای سنتی با ساختمانهای زیبایش جای خود را به آپارتمانهایی بلند داده است.
فخاران
فخاران و کوزهگران در حقیقت صنف سفالگران و پزندگان سفال بودهاند. گرچه از این صنف اکنون فقط فخاران فعالیت اندکی دارد، اما میتوان گفت هنوز هم زنده است؛ زنده به کورههای آجرپزی که این روزها قیمت سوختشان سر به فلک کشیده است.
این صنف در گذشتهای نهچندان دور که هنوز ظروف و محصولات سفالی در تمام خانهها یافت میشد، تقریبا تمام نیازهای سفالی خانوار بخصوص کوزه و ظروف حمل آب را تولید میکردند. این صنعت هم با آمدن چرخهای سفالگری و پس از آن آمدن ظروف آلومینیومی و تولید انبوه ظروف چینی کمکم این صنف تبدیل به صنف فخاران شد و آجر تنها فرزندشان. سفالینهها هم در حد تزئینات سوغاتی و پارچهای دوغ سفرهخانهها تقلیل پیدا کردتا مردم تفلون و چدن را بیشتر مورد توجه قراردهند.
ندافان
پاییز شده، اما دیگر با آمدن فصل رنگها، کمتر کسی صدای کمان حاجی ندافها یا پنبهزنها را میشنود. دیگر شهرها آنقدر بزرگ و شلوغ شده که دیگر نمیتوانی آواز کمانها را دنبال کنی و به عمو پنبهزن برسی. شاید در شهرستانها یا روستاها هنوز اثری از این شغل باقی مانده باشد، اما در شهرهای بزرگ دیگر بندرت هم یافت نمیشوند!
ندافان دیروز و پنبهزنهای امروز هم از جمله صنوفی هستند که در سالهای اخیر خیلی تغییر شکل دادهاند. برخی واحدهای تجاری این صنف هنوز هم در روستاهای چسبیده به شهر تهران مثل باغ فیض یا کن دیده میشود که کمان حلاجی را با یک برچسب «فروشی نیست» برای تزئین به دیوار آویختهاند و پنبهها را با دستگاه میزنند.
یکی از همین ندافهای قدیمی که دیگر حوصله کارکردن سفت و سخت را ندارد و بیشتر کار تعمیرات میکند، میگوید: «زمانی برای زدن پنبه لحاف و تشکهای یک خانواده شش نفره 10 تومان میگرفتم و برای دوخت سرویس و لحاف ساتنی عروس 15 تومان! اما الان که با چرخ میدوزند، کار را راحت کردهاند.»
عطار و سقطفروش
عطاریها البته هنوز هم پابرجا هستند و نام صنفشان هم هنوز عطار سقطفروش است، اما از سقط فروشی و خردهفروشی برای کار راهاندازی خبری نیست. فقط عطاری هستند و سبزیجات دارویی خشک با رویکرد چاقی و لاغری میفروشند! هر از گاهی نیز زعفران و نبات و حتی تخمه بو داده را هم میتوان در بین اجناسشان پیدا کرد.
نوادههای پست مدرن این صنف راهمین حالا در بازار مولوی میتوانید ببینید که خشکبار و کشک خشک را هم میان اقلامشان میفروشند. در مجموع این صنف از دیرباز تاکنون تحولات زیادی پیدا کرده است. در گذشته شغل عطاری و سقط فروشی از پدر به فرزندان به ارث میرسید و فوت و فن آن را بتدریج به فرزندان یاد میدادند.
فنی که در واقع همان داروسازی امروز یا تتمه پزشکی بوده است. هرکسی به این شغل در نمیآمد و به اصطلاح فن آخر این شغل از آن فرزندی بود که همیشه تا آخرین لحظه کنار دست پدر میماند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم