علوم انسانی موجود دارای کاستیها و ضعفهایی است که به تنهایی نمیتواند جوابگوی جامعه اسلامی بویژه جامعه ایران باشد، لذا باید تحولی در این زمینه صورت گیرد، اما بحث اصلی این است که مدیریت این تحول باید چگونه باشد.
مراد از علوم انسانی همین علومی است که در دانشگاهها و مراکز علمی مورد بحث قرار میگیرد مثل حقوق، اقتصاد، تاریخ، تعلیم، تربیت و... که در غرب گاهی به عنوان علوم اجتماعی هم از آن یاد میشود.
مقصود ما از علومانسانی - اسلامی، علومی است که رفتارها و فرآیندهای ذهنی و خصلتهای فردی و اجتماعی انسان را به نحوی روشمند با استفاده از مبانی معرفتی اسلام (کتاب، سنت و عقل) مورد مطالعه قرار میدهد.
مقصود ما از تحول هم فرآیند تدریجی دارای سطوح مختلفی است که گاهی از آن بهعنوان بومی سازی، اسلامیسازی و... یاد میشود که در آن علوم انسانی به نحوی روشمند از مبانی و منابع معرفتی اسلام (کتاب، سنت و عقل) برآمده است و در تحقق آیات آن تلاش میکنند.
دو دسته از نظریات درباره تحول و پیشرفت علم وجود دارد. دسته اول نظریاتی معرفتی است که برای پیشرفت و تغییر علم بیشتر بر عناصر درونی علم (نظریهها، موضوع، روش و...) تاکید دارند که مشهورترین آن نظریه هسته سخت لاکاتوش است و دسته دوم، نظریههای غیرمعرفتی است که بیشتر به عوامل محیطی و بیرونی تاکید دارند و نمونه این نظریات، نظریه فایرابند است.
این نظریات مبانی فلسفی و شرایط محیطی خود را دارند و نباید از عوامل جامعهشناختی و روانشناختی غافل شویم. وقتی از مدیریت تحول سخن میگوییم باید به چارچوبها، طبقهبندیها، اولویتبندی عوامل و نسبت سنجی عوامل نیز توجه کنیم. رویکرد صحیح به تحول در علوم انسانی برخاسته از مبانی اسلامی است و باید براساس شرایط زیستبومی و فرهنگی کشور خودمان باشد که امکان ارائه به دیگر کشورها را نیز داشته باشد.
در نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی باید ابتدا عوامل کلیدی استخراج شود و طبقهبندی عوامل نیز مورد توجه قرار گیرد و عوامل مدیریتپذیر از عوامل غیرمدیریتپذیر تفکیک شده و رابطه علی و معلولی آن نیز مشخص شود.
آنچه باید در تحول علوم انسانی مورد تاکید قرار گیرد در حوزه عوامل موثر بحث معرفتشناسی علم است که مقصود عناصر درونی علم (مبانی، نظریه، روش، غایت و...) است و عوامل موثر در روان شناسی علم ناظر به عالمان و حاملان علم است و سوم جامعه شناسی علم است که مراد ما نهادهای اجتماعی است که به عنوان بستر و ابزار مدیریت بر مدیریت تحول علم تاثیرگذار باشد.
به نظر میرسد برای حرکت در مسیر دستیابی به یک تحول جامع و ماندگار باید از تدوین و تبیین عناصر پیشینی آغاز کرد و تدوین فلسفه مطلق و فلسفه مضاف نیز در همین راستا قرار دارد.
در الگوی تحول علوم انسانی جایگاه عقل و دین به عنوان فرانهاد قرار میگیرد و دو محور عقلانیت و دینمداری بر مجموعه متغیرهای شکلدهنده این نظریه تاثیر دارد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد