اتصال برق با گردن
اصغر ده سالی است که همراه برادرانش به عنوان نصاب داربست، در ساختمانهای در دست احداث کار میکند و در این سالها با مشکل خاصی مواجه نشده بود تا همین چند روز پیش که با اتفاق ناگواری روبهرو شد.
محل حادثه ساختمان هفت طبقهای در خیابان فردوسی مرکزی شهرستان نجفآباد اصفهان بود. آفتاب که زد، مرد جوان بعد از برداشتن وسایل کار همراه برادرش به ساختمان رفت. قرار بود روی داربستها گونی بکشند تا وقتی کارگران کار میکنند، نخالههای ساختمانی روی سر مردمی که از زیر داربستها عبور میکنند، سقوط نکند.
کنار این ساختمان خط انتقال برقی هم بود که فاصله چندانی با آن نداشت. همه چیز مرتب بود و اصغر به این فکر میکرد که بعد از پایان کار وقتی به خانه برمیگردد برای بچه کوچکش چه چیزی بخرد، اما این ظاهر قضیه بود و تا دقایقی دیگر اصغر کانون خبر و توجه در خیابان فردوسی مرکزی میشد.
مرد جوان گونیها را برداشت تا روی داربستها بکشد. گونیها را یکییکی کشید و همین که به لبه یکی از داربستها در نزدیکی همان خط انتقال برق رسید، ناگهان زیر پایش خالی شد و برای اینکه تعادلش را حفظ کند و سقوط نکند، دست انداخت و یکی از رشته سیمهای خط انتقال برق را محکم گرفت. همین که سیم را گرفت، بخشی از آن که لخت و عایقبندی نشده بود، با گردن اصغر تماس پیدا کرد و جریان برق وارد بدن او شد.
اکبر که نزدیک او کار میکرد، به محض برقگرفتگی برادرش و مشاهده لرزش او، با دستپاچگی تمام شروع به داد و فریاد کرد و از مردم کمک خواست. در مدت چند دقیقه حجم زیادی از جمعیت کنجکاو جلوی ساختمان تجمع کردند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است.
اکبر میگوید: «رنگ صورت اصغر داشت سیاه میشد. داشت جان میداد. نمیدانستم باید چه کنم. میتوانستم سیم برق را از گردن برادرم جدا کنم، اما اگر این کار را میکردم چون زیر پایش پر از آجر و سنگ بود، میترسیدم با سر روی زمین سقوط کند و ضربه مغزی شود.»
با اینکه کمتر فرد برق گرفتهای به یادش میماند که چه اتفاقی برایش افتاده است، اصغر تا حدودی ماجرا را به خاطر دارد: «صدای داد و فریاد مردم و برادرم اکبر را میشنیدم که میگفت ای وای برادرم، کمکش کنید. در تمام لحظاتی که به خاطر برق میلرزیدم، فقط به زن و بچهام فکر میکردم. با خودم گفتم تمام است و دیگر زنده
نمیمانم.»
رسول کارخیران یکی از شهروندان نجفآبادی و از شاهدان حادثه است که مغازهاش درست روبهروی ساختمانی است که اصغر و برادرانش در آن کار میکردند.
او میگوید: «وقتی سیم به گردن اصغر چسبید شروع کرد به لرزیدن. کف از دهانش خارج میشد و با شدتی که او میلرزید گفتم زنده نمیماند. گوشی تلفن را برداشتم و با اورژانس تماس گرفتم.»
تا اورژانس از راه برسد، مردی از میان جمعیت حاضر در میدان دل و جرات به خرج داد و یک تکه چوب برداشت و به سرعت از طبقات ساختمان بالا رفت و خودش را به اصغر رساند.
میدانست اگر دستش با بدن اصغر که برق در آن جریان دارد، تماس پیدا کند، خودش هم دچار برق گرفتگی میشود. به آرامی سر چوب را جلوبرد و تکه سیمی را که با گردن مرد جوان تماس پیدا کرده بود، جدا کرد.
با جدا شدن سیم، اصغر که انرژیاش تمام شده بود و دیگر نمیتوانست خودش را نگه دارد، با کتف و بشدت روی نخالههای ساختمانی که زیر پایش بود، سقوط کرد. به گفته شاهدان حادثه او شانس آورد که با کتف روی نخالهها افتاد و اگر با سر فرود میآمد، مرگش حتمی بود.
امدادگران رسیدند
با سقوط اصغر همه دور او جمع شدند. چند دقیقه بعد اورژانس هم از راه رسید. رسول ملکی یکی از تکنیسینهای اورژانس نجفآباد به محل حادثه اعزام شد. به محض رسیدن به بالین بیمار، نبض او را بررسی کرد. به گفته او وقتی فردی دچار برقگرفتگی میشود، برق روی ریتم قلب تاثیر میگذارد و ضربان را دچار مشکل میکند: بیمار را معاینه کردم.
خوشبختانه مشکل جدی نداشت اما چون در اثر سقوط به کمر، قفسه سینه و سرش ضربه وارد شده بود، اقدامات درمانی را انجام دادیم و بعد از فیکس کردن گردن و ستون فقراتش او را به بیمارستان شهید منتظری نجفآباد
منتقل کردیم.
پزشکان چند آزمایش و عکس از اصغر گرفتند و بعد از اینکه مشخص شد ارگانهای حیاتی او مثل قلبش آسیب جدی ندیده است، پس از یکی دو روز بستری در بیمارستان، مرخصش کردند. اصغر هنوز هم درد دارد و خوب نمیتواند صحبت کند. او میگوید: «قفسه سینهام میسوزد. مچ دست راستم اصلا کار نمیکند و کتف و پای راستم هم بشدت درد میکند.»
مرد حادثهدیده نفس کم میآورد و با گفتن این جمله که دیگر نمیتواند حرف بزند، برادرش توضیح میدهد، علاوه بر اصغر، برادر دیگرش هم دچار برق گرفتگی شده است، اما یکی از بدترین حوادث برق گرفتگی برای یکی از اقوام آنها نیز که او هم یک کارگر است، اتفاق افتاده است.
به گفته اکبر وقتی آن فرد درحال کار کردن بود، ناخودآگاه با کابل برق فشار قوی تماس پیدا کرد و به دلیل شدت برقی که به او وارد شد، دست و پاهایش قطع شد و حالا مدتهاست که در خانه است و هیچ کاری از او برنمیآید. بعد از اینکه اصغر دچار برق گرفتگی شد، اداره برق منطقه که از حادثه باخبر شده بود، مامورانش را برای بررسی وضع عایقبندی سیمها به محل حادثه فرستاد، اما طبق اظهارات یکی از شاهدان حادثه سیم دردسرساز هنوز عایقبندی نشده است.
افزایش 25 درصدی مرگ بر اثر برق گرفتگی
طبق آماری که سازمان پزشکی قانونی ارائه داده است، در پنج ماهه نخست امسال347 نفر بر اثر برقگرفتگی جان خود را از دست دادهاند که از این تعداد 322 نفر مرد و 25 نفر زن هستند.
تعداد متوفیان ناشی از برقگرفتگی در پنج ماه مشابه سال قبل 277 نفر(244 مرد و 33 زن) بوده که این آمار در سال جاری 3/25درصد افزایش یافته است. در پنج ماهه نخست امسال استانهای تهران با 69 مورد، خوزستان با 40 مورد و فارس با 37 مورد بیشترین و استانهای مرکزی، خراسان جنوبی و چهار محال و بختیاری هر کدام با یک مورد کمترین آمار تلفات مرگ ناشی از برق گرفتگی را داشتند. استان ایلام نیز در این مدت هیچ مورد مرگ به دلیل برق گرفتگی نداشت.
بر اساس این گزارش در مرداد امسال آمار مرگ بر اثر برق گرفتگی 5/9 درصد افزایش یافت و از 74 نفر در مرداد سال گذشته به 81 نفر در سال جاری رسید. در سال گذشته 689 نفر در کشور بر اثر برق گرفتگی جان باختند که از این تعداد 621 نفر مرد و 68 نفر دیگر زن بودند. بیشترین آمار تلفات برق گرفتگی مربوط به نیمه اول هر سال است به نحوی که از 689 فوتی برق گرفتگی در سال گذشته 352 نفر مربوط به نیمه اول سال است.
چند توصیه
ملکی، تکنیسین اورژانس به کسانیکه با فرد برقگرفته مواجه شدهاند چند توصیه دارد: «قبل از هر اقدامی ابتدا جریان برق را از کنتور قطع کنید. پس از آن سیم برق را با یک وسیله غیررسانا همچون چوب از فردی که دچار برق گرفتگی شده است جدا کنید. سپس راههای هوایی بیمار را بررسی کنید و ببینید نفس میکشد یا نه. اگر نفس نمیکشید ماساژ قلبی را شروع کنید و با اورژانس تماس بگیرید.» / ضمیمه تپش
لیلا حسینزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد